شعر زیر آفتاب از جعفر ابراهیمی

رو برگ شاخه ی گل

شاپرکی نشسته

نشسته زیر آفتاب

دو تا بال هاشو بسته

بال های رنگارنگش

رو برگ گل، قشنگه

انگار که روی بال هاش

هزار هزار تا رنگه

سفید و سبز و آبی

بنفش و قرمز و زرذ

تا دست زدم به بالش

شاپرکه فرار کرد

صداش زدم نیومد

پر زد و زود هوا رفت

تو آسمون ها پر زد

نفهیمدم کجا رفت

 

نوشته جعفر ابراهیمی از کتاب الک و دولک یه آدمک

نویسنده
جعفر ابراهیمی
پدیدآورندگان:
منبع
کتاب الک و دولک یه آدمک
Submitted by editor on

رو برگ شاخه ی گل

شاپرکی نشسته

نشسته زیر آفتاب

دو تا بال هاشو بسته

بال های رنگارنگش

رو برگ گل، قشنگه

انگار که روی بال هاش

هزار هزار تا رنگه

سفید و سبز و آبی

بنفش و قرمز و زرذ

تا دست زدم به بالش

شاپرکه فرار کرد

صداش زدم نیومد

پر زد و زود هوا رفت

تو آسمون ها پر زد

نفهیمدم کجا رفت

 

نوشته جعفر ابراهیمی از کتاب الک و دولک یه آدمک

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله