هفتمین نشست لذت خواندن ادبیات با بررسی کتاب «آرش کمان‌دار» برگزار شد

ثریا قزل ایاغ، استاد کتابداری و ادبیات کودکان در هفتمین نشست از سلسله نشست‌های لذت خواندن ادبیات به بررسی کتاب «آرش کمان‌دار» نوشته‌ی محمدهادی محمدی پرداخت.

در این نشست که عصر ۲۳ آذرماه ۱۳۹۵ ار ساعت ۱۶ تا ۱۸ در کتابخانه‌ی حسینیه‌ی ارشاد برگزار شد، ثریا قزل‌ایاغ به سخنرانی و بررسی کتاب «آرش کمان‌دار» پرداخت.

قزل‌ایاغ سخنان خود را با تشکر از سازمان‌های مردم نهادی آغاز کرد که در حوزه‌ی ترویج خواندن فعالیت می‌کنند. او در ادامه نقش و اهمیت مطالعه در خانواده را برای حاضران یادآور شد و گفت:

«عادت به مطالعه باید از خانواده شکل گیرد. تمام تئوری‌های روانشناسی بر این عقیده است که سه سال نخست حیات انسان زندگی او را می‌سازد. ما چگونه می‌توانیم چشمانمان را بر این واقعیت ببندیم؟ گروه مخاطبی که من از آنان صحبت می‌کنم، طبقه متوسط جامعه است که سواد دارد و بار جامعه بیشتر بر دوش آنان است. این گروه است که فرهنگ جامعه را می‌سازند. این گروه باید به خواندن برای کودکانشان توجه داشته باشند. کتاب از زندگی ما محو شده است. کودکان اهل مطالعه نمی‌شوند چراکه پدران و مادران آنان مطالعه نمی‌کنند. باید برای مطالعه برنامه‌ریزی شود. خانواده با هیچ بهانه‌ای نمی‌تواند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند. ذهن کودکان امروز تنبل شده است. ما باید برای آن‌ها برنامه‌ریزی کنیم.

افراد خانواده باید زمانی را تنظیم کنند تا در کنار یکدیگر مطالعه کنند. از خواندن با خانواده تنها مقصود ما لذت است که البته اگر آن هم تبدیل به اجبار برای کودکان شود، فایده‌اش را از دست می‌دهد. وظیفه ما این است که لذت بهره بری از کتاب و ادبیات را به کودکان بدهیم. اولین تجربه خواندن با خانواده، از بین رفتن فاصله‌های میان آنان است.»

 

قزل ایاغ

قزل‌ایاغ دست‌یابی به تجربه‌ای خوب از خواندن را منوط به انتخاب اثر ادبی مناسب دانست و ملاک‌های کلیدی انتخاب یک اثر مناسب را این‌گونه بیان کرد:

«انتخاب اثر ادبی مناسب بسیار مهم است. اثر ادبی باید یک اثر ناب باشد. هر اثری را برای خواندن برای کودکان مناسب نیست. کتابی که انتخاب می‌کنیم باید کتابی ناب باشد نه هر کتابی. باید حرفی برای گفتن داشته باشد که البته نه حرف آموزشی بلکه حرفی که در پرورش ذوق و استعداد و همچنین زیبایی‌شناسی کودکان نقش بسزایی داشته باشد.

موضوعاتی که در انتخاب کتاب مطرح می‌شوند، دو دسته هستند. یا خیلی عام هستند که هر مخاطبی بتواند در آن خودش را جست‌وجو کند و به زعم خود از آن دریافت کند یا خیلی خاص و مرتبط به گروه مخاطب شما هستند. موضوع کتاب باید ارزشمند باشد که منظور از این ارزشمندی نه بار آموزشی، بلکه بار احساسی و عاطفی آن است چراکه شما با ادبیات سروکار دارید و در ادبیات، احساس و عاطفه بر تفکر و اندیشه ارجحیت دارد.

ممکن است چندین کتاب با یک موضوع بیابید که در مرحله‌ی دوم، نگاه نویسنده مهم است که از کدام زاویه به داستان می‌نگرد.

برای نمونه، موضوع کتاب «آرش کمان‌دار» عشق به سرزمین و میهن‌پرستی است. ممکن است نویسنده‌ای دیگر به این موضوع بپردازد اما تنها احساسات را در جهت تفکر شوونیستی و میهن‌پرستی افراطی تحریک کند که من هیچ‌گاه این داستان را با فرزندم سهیم نمی‌شوم؛ بنابراین باوجود اهمیت بالای درون‌مایه، اینکه نویسنده از کدام زاویه به موضوع نزدیک شده باشد نیز حائز اهمیت است و در مرحله بعد باید بدانیم این درون‌مایه در چه بستری قرار گرفته است.

طرح‌های ملودرام بهترین طرح‌ها برای قصه کودکان هستند. نقطه شروع دارند، زمینه‌چینی دارند، نقطه‌ی اوج، نقطه‌ی فرود و نقطه‌ی پایان دارند. نباید کودک را در نقطه‌ی اوج داستان رها کرد و داستان را پایان داد؛ چراکه کودک این سیر داستانی را نمی‌تواند درک کند. باید داستان را به درستی پایان دهیم تا او گیج نشود. باید در داستان گره و کنکاش باشد و قهرمان داستان، همواره افت‌وخیز داشته باشد.

در نهایت چیزی را که ما می‌خواهیم با کودک سهیم شویم، حتما باید زبان و بیانی داشته باشد که هم با موضوع داستان همخوانی داشته باشد و هم زبان کودک را تقویت کند، دایره واژگان او را گسترش دهد، زبان رسمی را به او بیاموزد و به او یاد دهد ورای زبانی که ما با آن گفت‌وگو می‌کنیم، زبان دیگری هم هست.»

 

نسشت

ثریا قزل ایاغ در ادامه به بررسی کتاب آرش کمان‌دار پرداخت و گفت:

«اگر قرار بر این بود که من کتابی را با چند کودک سهیم شوم، این کتاب را انتخاب می‌کردم.

هر فردی که می‌خواهد کتابی را برای دیگران بخواند، حتما باید در ابتدا آرش کمانگیر خود را پیدا کند و خودش از قصه‌خوانی لذت ببرد چراکه تا خواننده خود به خوبی از داستان لذت نبرد، چگونه می‌تواند آن را به‌گونه‌ای به شنونده انتقال دهد که قصه برای او لذت‌بخش باشد. ادبیات کودکانی که بزرگ‌سالان از آن لذت نبرند، ادبیات خوبی نیست چراکه ادبیات کودکان شما را به کودکی‌تان می‌برد.

سخنانم را با موضوع این کتاب آغاز می‌کنم. آرش، شناخته‌شده‌ترین اسطوره‌ی ایرانی است. برایم جای سوال داشت که محمدی با وجود این تعداد بازآفرینی زیادی که از کتاب آرش شده، چرا این موضوع را انتخاب کرده است؟ با خواندن کتاب به پاسخ سوالم دست یافتم. آرش نماد پیوستگی است. پیوند یک ملت. که این موضوع نیاز جامعه‌ی امروز ایران است تقسیم شدن ایران، مرگ آن را در پیش دارد و دلیل ماندنمان تا امروز، ماندنمان در کنار هم است. مخاطب آرش تنها کودکان نیستند. به خاطر ساختار و شکل روایت گونه‌ای که دارد و همچنین زبان حماسی، به یک جامعه‌ی شکست‌خورده امید می‌دهد که ما دوباره حرکت خواهیم کرد و دوباره می‌توانیم شکوفا شویم.

موضوع کتاب «آرش کمان‌دار»، مهر به سرزمین و مهر به مردم است. فداکاری موضوع دیگر این کتاب است که از کلیشه‌ها دور شده است. آرش انسانی عادی است که در همین جامعه در کنار مردم ساخته می‌شود. آرش قهرمانی نیست که از ناکجاآبادی بیاید، کاری خارق‌العاده انجام دهد و بعد هم محو شود. آرش شبیه به مردم عادی است و در کنار آنان رشد و زندگی کرده است. خانواده‌ای دارد که او را تربیت کرده‌اند. نگاه محمدی و زاویه‌ی دید او در اینجا از سایر بازآفرینی‌ها متمایز می‌شود. او دست آرش را گرفته و از آسمان به زمین آورده و در کنار دیگران قرار داده است. در سایر داستان‌ها قهرمان‌ها تغییر نمی‌کنند. آن‌ها خوب هستند و خوب می‌مانند و شما نیز به عنوان خواننده این را می‌پذیرید؛ اما آرش در این کتاب این گونه نیست. او در زندگی‌اش دچار تغییر می‌شود. حوادث بر او اثر می‌گذارند و او نیز بر حوادث اثرگذار است و در نهایت تحول او را می‌بینیم؛ مانند داستان‌های امروزی که شخصیت‌ها با چالش‌ها و تحولات روبرو هستند. این وجه تفاوت زاویه دید محمدی نسبت به سایر بازنویسی‌ها است. در طول کتاب، ایزدها و نیروهای ماوراءالطبیعه به آرش یاری می‌رسانند اما این اتفاق، پس از ساخته شدن آرش می‌افتد. این ایزدان نیستند که آرش را می‌سازند بلکه آرش در ابتدا ساخته می‌شود و هرگاه خودش اراده کرد، نیروهای دیگر هم به کمکش می‌آیند.

درباره‌ی طرح این داستان باید گفت من طرح کامل ملودرام را در این داستان دیدم. نویسنده در حدود ۱۸ صفحه‌ی جلد اول، به زمینه‌چینی پرداخته است. زمینه‌چینی در داستان مانند دالانی است که ما در آن دست کودک را می‌گیریم و او را برای ورود به اصل ماجرا و چالش‌های آن آماده می‌کنیم. شخصیت‌ها و مکان و زمان زندگی آن‌ها را به خواننده معرفی می‌کنیم. در این بخش به سه سوال «کی؟ کی؟ کجا؟» پاسخ داده شده است. نقطه‌ی شروع داستان، جایی است که آرش مرزبانانی که از مرزهای ایرانیان در برابر دشمنان محافظت می‌کند، می‌بیند. در این جا تعادل و یکنواختی برهم می‌خورد. این نقطه در داستان، آغاز یک درگیری است که می‌تواند یک تلنگر ذهنی نیز باشد. آرش که تا دیروز یک زندگی آرام در طبیعت داشته، ناگهان با مرزبانان آشنا می‌شود و دنیای ذهنی او از زندگی در دامنه دماوند، وسیع‌تر می‌شود. آرش از این لحظه به بعد، آرش قبل نیست و با وجود اینکه کودکی می‌کند ولی نطفه جدیدی در ذهن او بسته شده و دنیای جدیدی در ذهن ساخته است. از نقطه شروع تا نقطه اوج یک خط صاف نیست. ده‌ها فراز و فروز کوچک، ده‌ها رویارویی، کنکاش ذهنی و درگیری وجود دارد. آرش کم‌کم بزرگ می‌شود و به نوجوانی نزدیک می‌شود.

یکی از هوشمندی‌های نویسنده در این کتاب این است که او آرش را در بستر فرهنگ ایرانی حرکت داده است. آرش شب یلدا، مهرگان و نوروز را جشن می‌گیرد. مادرش چرخ‌ریسی می‌کند که صنعت باستانی ایران است؛ یعنی نویسنده تمامی ویژگی‌های فرهنگ ایرانی و هر آنچه را که از دل تاریخ درآورده، نه به صورت تصنعی بلکه به شکلی طبیعی و در جای خود در بستر زندگی آرش تنیده و حرکت داده است.

جلد اول با جشن تیرگان و نگرانی بزرگ شبیخون تورانیان به مرزهای ایران به پایان می‌رسد. کتاب نخست با این جمله پایان می‌یابد که «شاید به زودی آرامش از سرزمین ما رخت بربندد.»

کتاب دوم جایی آغاز می‌شود که آرش به سوی نوجوانی می‌رود. ناآرامی‌های درونی آرش به خاطر ورود به دوران نوجوانی با ناآرامی‌های فضای ایران همخوانی دارد.

هر چه به نقطه‌ی اوج نزدیک می‌شویم، تعداد فرازوفرودهای فرعی به نسبت آغاز داستان، بیشتر می‌شود. فرازوفرودهایی چون درگیری اهریمن خشک‌سالی، شبیخون‌های سپاه افراسیاب، درماندگی و ناامیدی مردم، زمستانی طولانی و گرسنگی مردم.

یکی از تعریف‌های بسیار جالبی که در اینجا اتفاق می‌افتد عشق است؛ یعنی زمانی که آرش وارد مرحله‌ی نوجوانی می‌شود، عشق یکی از زیباترین چالش‌های او است. آشنایی با هوردخت به عنوان یک جفت، هم سنگ و هم شان. هوردخت کسی نیست که دو قدم از او عقب‌تر باشد؛ بلکه درست در کنار او و در موضعی برابر. با هم پیمان ازدواج می‌بندند. آرش در خواب می‌بیند که هوردخت به او در انداختن تیر یاری می‌رساند و سرنوشت او نیز کاملا با آرش گره خورده است.

یکی از چیزهایی که من در کتاب واقعا تحسین می‌کنم، شخصیت زن است. زن در کتاب آرش کماندار زنی است با تمام ویژگی‌های زنانه‌اش. ادای مردها را درنمی‌آورد. در خانه با خواهر آرش، مهردخت نیز کاملا در موضعی برابر با آرش برخورد می‌شود و به استعدادهای او توجه می‌شود ولی او هیچ‌گاه لباس جنگ بر تن نمی‌کند بلکه می‌رود در موضعی که خود قرار دارد و بهترین موسیقی‌دان دربار می‌شود. مادر آرش به مخاطب این احساس را می‌دهد که مادر خودش است. فداکاری‌ها و ازخودگذشتگی‌هایی را دارد که هر مادر ایرانی در خود دارد و محمدی بسیار هوشمندانه به آن‌ها پرداخته و زن را در جایگاه والا قرار داده است.

 

neshast

در پایان داستان آرش برای انداختن تیر از ایزدان کمک می‌خواهد. اینجا وجه تمایز کتاب از سایر آثار مشخص می‌شود. ایزدان به راحتی او را یاری نمی‌دهند بلکه در او این جربزه، قدرت، اراده، ساختگی و لیاقت را می‌بینند. اگر ایزد باد به یاری او می‌شتابد، چراکه آرش جان خود را در تیر نهاده است.

هنگامی که آرش تیر را می‌اندازد و بر اثر انداختن تیر، جانش را از دست می‌دهد و خودش و اسبش تبدیل به خاکستر می‌شوند. اینجا نقطه‌ی اوج داستان است و همان‌طور که گفتم شما نمی‌توانید کودک را در نقطه اوج رها کنید. در کتاب دوم شما نقاط فرود را می‌بینید. گرچه خیلی کوتاه هستند اما منجر شده کودک در نقطه اوج رها نشود. از جمله نقاط فرود، تصمیم هوردخت برای پیوستن به یارش، شادی ایرانیان برای پیروزی در جنگ و از دست ندادن هیچ بخشی از خاک کشورشان است که هم‌خوانی با شادی ایرانیان پس از هشت سال جنگ تحمیلی ایران دارد و در آخرین قسمت نیز ناامیدی سپاه افراسیاب که نتوانستند هیچ بخشی از ایران را از آن خود کنند.

لازم است در پایان یک نکته را یادآور شوم که اگر اثری با این قوت در زبانی ضعیف بنشیند، خودکشی کرده است. چنین اثری زبانی نیاز دارد که لایق آن باشد. در آثار ادبی درون‌مایه و زبان آن‌چنان با هم پیوند برقرار می‌کنند که شما نمی‌توانید آن‌ها را از هم تفکیک کنید. زمانی که این دو با هم جور شوند، شما احساس می‌کنید یک اثر ادبی فاخر دارید. در این اثر، نویسنده وسواس بسیاری در به کار بردن زبان و استفاده از واژگان داشته است.»

کتاب «آرش کمان‌دار» نوشته‌ی محمدهادی محمدی و تصویرگری ندا راستین‌مهر از سوی موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان در دو جلد منتشر شده است. علاقه‌مندان برای تهیه‌ی این کتاب می‌توانند به سایت www.hodhod.com مراجعه کنند یا با شماره‌ی ۸۸۵۵۳۵۲۸-۲۱ تماس بگیرند.

 

آرش کمان دار

 

 

arash kamandar

 

 

نشست

 

 

آرش کمان دار

 

 

نویسنده
فاطمه بدری
کلیدواژه:
Submitted by editor71 on

ثریا قزل ایاغ، استاد کتابداری و ادبیات کودکان در هفتمین نشست از سلسله نشست‌های لذت خواندن ادبیات به بررسی کتاب «آرش کمان‌دار» نوشته‌ی محمدهادی محمدی پرداخت.

در این نشست که عصر ۲۳ آذرماه ۱۳۹۵ ار ساعت ۱۶ تا ۱۸ در کتابخانه‌ی حسینیه‌ی ارشاد برگزار شد، ثریا قزل‌ایاغ به سخنرانی و بررسی کتاب «آرش کمان‌دار» پرداخت.

قزل‌ایاغ سخنان خود را با تشکر از سازمان‌های مردم نهادی آغاز کرد که در حوزه‌ی ترویج خواندن فعالیت می‌کنند. او در ادامه نقش و اهمیت مطالعه در خانواده را برای حاضران یادآور شد و گفت:

«عادت به مطالعه باید از خانواده شکل گیرد. تمام تئوری‌های روانشناسی بر این عقیده است که سه سال نخست حیات انسان زندگی او را می‌سازد. ما چگونه می‌توانیم چشمانمان را بر این واقعیت ببندیم؟ گروه مخاطبی که من از آنان صحبت می‌کنم، طبقه متوسط جامعه است که سواد دارد و بار جامعه بیشتر بر دوش آنان است. این گروه است که فرهنگ جامعه را می‌سازند. این گروه باید به خواندن برای کودکانشان توجه داشته باشند. کتاب از زندگی ما محو شده است. کودکان اهل مطالعه نمی‌شوند چراکه پدران و مادران آنان مطالعه نمی‌کنند. باید برای مطالعه برنامه‌ریزی شود. خانواده با هیچ بهانه‌ای نمی‌تواند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند. ذهن کودکان امروز تنبل شده است. ما باید برای آن‌ها برنامه‌ریزی کنیم.

افراد خانواده باید زمانی را تنظیم کنند تا در کنار یکدیگر مطالعه کنند. از خواندن با خانواده تنها مقصود ما لذت است که البته اگر آن هم تبدیل به اجبار برای کودکان شود، فایده‌اش را از دست می‌دهد. وظیفه ما این است که لذت بهره بری از کتاب و ادبیات را به کودکان بدهیم. اولین تجربه خواندن با خانواده، از بین رفتن فاصله‌های میان آنان است.»

 

قزل ایاغ

قزل‌ایاغ دست‌یابی به تجربه‌ای خوب از خواندن را منوط به انتخاب اثر ادبی مناسب دانست و ملاک‌های کلیدی انتخاب یک اثر مناسب را این‌گونه بیان کرد:

«انتخاب اثر ادبی مناسب بسیار مهم است. اثر ادبی باید یک اثر ناب باشد. هر اثری را برای خواندن برای کودکان مناسب نیست. کتابی که انتخاب می‌کنیم باید کتابی ناب باشد نه هر کتابی. باید حرفی برای گفتن داشته باشد که البته نه حرف آموزشی بلکه حرفی که در پرورش ذوق و استعداد و همچنین زیبایی‌شناسی کودکان نقش بسزایی داشته باشد.

موضوعاتی که در انتخاب کتاب مطرح می‌شوند، دو دسته هستند. یا خیلی عام هستند که هر مخاطبی بتواند در آن خودش را جست‌وجو کند و به زعم خود از آن دریافت کند یا خیلی خاص و مرتبط به گروه مخاطب شما هستند. موضوع کتاب باید ارزشمند باشد که منظور از این ارزشمندی نه بار آموزشی، بلکه بار احساسی و عاطفی آن است چراکه شما با ادبیات سروکار دارید و در ادبیات، احساس و عاطفه بر تفکر و اندیشه ارجحیت دارد.

ممکن است چندین کتاب با یک موضوع بیابید که در مرحله‌ی دوم، نگاه نویسنده مهم است که از کدام زاویه به داستان می‌نگرد.

برای نمونه، موضوع کتاب «آرش کمان‌دار» عشق به سرزمین و میهن‌پرستی است. ممکن است نویسنده‌ای دیگر به این موضوع بپردازد اما تنها احساسات را در جهت تفکر شوونیستی و میهن‌پرستی افراطی تحریک کند که من هیچ‌گاه این داستان را با فرزندم سهیم نمی‌شوم؛ بنابراین باوجود اهمیت بالای درون‌مایه، اینکه نویسنده از کدام زاویه به موضوع نزدیک شده باشد نیز حائز اهمیت است و در مرحله بعد باید بدانیم این درون‌مایه در چه بستری قرار گرفته است.

طرح‌های ملودرام بهترین طرح‌ها برای قصه کودکان هستند. نقطه شروع دارند، زمینه‌چینی دارند، نقطه‌ی اوج، نقطه‌ی فرود و نقطه‌ی پایان دارند. نباید کودک را در نقطه‌ی اوج داستان رها کرد و داستان را پایان داد؛ چراکه کودک این سیر داستانی را نمی‌تواند درک کند. باید داستان را به درستی پایان دهیم تا او گیج نشود. باید در داستان گره و کنکاش باشد و قهرمان داستان، همواره افت‌وخیز داشته باشد.

در نهایت چیزی را که ما می‌خواهیم با کودک سهیم شویم، حتما باید زبان و بیانی داشته باشد که هم با موضوع داستان همخوانی داشته باشد و هم زبان کودک را تقویت کند، دایره واژگان او را گسترش دهد، زبان رسمی را به او بیاموزد و به او یاد دهد ورای زبانی که ما با آن گفت‌وگو می‌کنیم، زبان دیگری هم هست.»

 

نسشت

ثریا قزل ایاغ در ادامه به بررسی کتاب آرش کمان‌دار پرداخت و گفت:

«اگر قرار بر این بود که من کتابی را با چند کودک سهیم شوم، این کتاب را انتخاب می‌کردم.

هر فردی که می‌خواهد کتابی را برای دیگران بخواند، حتما باید در ابتدا آرش کمانگیر خود را پیدا کند و خودش از قصه‌خوانی لذت ببرد چراکه تا خواننده خود به خوبی از داستان لذت نبرد، چگونه می‌تواند آن را به‌گونه‌ای به شنونده انتقال دهد که قصه برای او لذت‌بخش باشد. ادبیات کودکانی که بزرگ‌سالان از آن لذت نبرند، ادبیات خوبی نیست چراکه ادبیات کودکان شما را به کودکی‌تان می‌برد.

سخنانم را با موضوع این کتاب آغاز می‌کنم. آرش، شناخته‌شده‌ترین اسطوره‌ی ایرانی است. برایم جای سوال داشت که محمدی با وجود این تعداد بازآفرینی زیادی که از کتاب آرش شده، چرا این موضوع را انتخاب کرده است؟ با خواندن کتاب به پاسخ سوالم دست یافتم. آرش نماد پیوستگی است. پیوند یک ملت. که این موضوع نیاز جامعه‌ی امروز ایران است تقسیم شدن ایران، مرگ آن را در پیش دارد و دلیل ماندنمان تا امروز، ماندنمان در کنار هم است. مخاطب آرش تنها کودکان نیستند. به خاطر ساختار و شکل روایت گونه‌ای که دارد و همچنین زبان حماسی، به یک جامعه‌ی شکست‌خورده امید می‌دهد که ما دوباره حرکت خواهیم کرد و دوباره می‌توانیم شکوفا شویم.

موضوع کتاب «آرش کمان‌دار»، مهر به سرزمین و مهر به مردم است. فداکاری موضوع دیگر این کتاب است که از کلیشه‌ها دور شده است. آرش انسانی عادی است که در همین جامعه در کنار مردم ساخته می‌شود. آرش قهرمانی نیست که از ناکجاآبادی بیاید، کاری خارق‌العاده انجام دهد و بعد هم محو شود. آرش شبیه به مردم عادی است و در کنار آنان رشد و زندگی کرده است. خانواده‌ای دارد که او را تربیت کرده‌اند. نگاه محمدی و زاویه‌ی دید او در اینجا از سایر بازآفرینی‌ها متمایز می‌شود. او دست آرش را گرفته و از آسمان به زمین آورده و در کنار دیگران قرار داده است. در سایر داستان‌ها قهرمان‌ها تغییر نمی‌کنند. آن‌ها خوب هستند و خوب می‌مانند و شما نیز به عنوان خواننده این را می‌پذیرید؛ اما آرش در این کتاب این گونه نیست. او در زندگی‌اش دچار تغییر می‌شود. حوادث بر او اثر می‌گذارند و او نیز بر حوادث اثرگذار است و در نهایت تحول او را می‌بینیم؛ مانند داستان‌های امروزی که شخصیت‌ها با چالش‌ها و تحولات روبرو هستند. این وجه تفاوت زاویه دید محمدی نسبت به سایر بازنویسی‌ها است. در طول کتاب، ایزدها و نیروهای ماوراءالطبیعه به آرش یاری می‌رسانند اما این اتفاق، پس از ساخته شدن آرش می‌افتد. این ایزدان نیستند که آرش را می‌سازند بلکه آرش در ابتدا ساخته می‌شود و هرگاه خودش اراده کرد، نیروهای دیگر هم به کمکش می‌آیند.

درباره‌ی طرح این داستان باید گفت من طرح کامل ملودرام را در این داستان دیدم. نویسنده در حدود ۱۸ صفحه‌ی جلد اول، به زمینه‌چینی پرداخته است. زمینه‌چینی در داستان مانند دالانی است که ما در آن دست کودک را می‌گیریم و او را برای ورود به اصل ماجرا و چالش‌های آن آماده می‌کنیم. شخصیت‌ها و مکان و زمان زندگی آن‌ها را به خواننده معرفی می‌کنیم. در این بخش به سه سوال «کی؟ کی؟ کجا؟» پاسخ داده شده است. نقطه‌ی شروع داستان، جایی است که آرش مرزبانانی که از مرزهای ایرانیان در برابر دشمنان محافظت می‌کند، می‌بیند. در این جا تعادل و یکنواختی برهم می‌خورد. این نقطه در داستان، آغاز یک درگیری است که می‌تواند یک تلنگر ذهنی نیز باشد. آرش که تا دیروز یک زندگی آرام در طبیعت داشته، ناگهان با مرزبانان آشنا می‌شود و دنیای ذهنی او از زندگی در دامنه دماوند، وسیع‌تر می‌شود. آرش از این لحظه به بعد، آرش قبل نیست و با وجود اینکه کودکی می‌کند ولی نطفه جدیدی در ذهن او بسته شده و دنیای جدیدی در ذهن ساخته است. از نقطه شروع تا نقطه اوج یک خط صاف نیست. ده‌ها فراز و فروز کوچک، ده‌ها رویارویی، کنکاش ذهنی و درگیری وجود دارد. آرش کم‌کم بزرگ می‌شود و به نوجوانی نزدیک می‌شود.

یکی از هوشمندی‌های نویسنده در این کتاب این است که او آرش را در بستر فرهنگ ایرانی حرکت داده است. آرش شب یلدا، مهرگان و نوروز را جشن می‌گیرد. مادرش چرخ‌ریسی می‌کند که صنعت باستانی ایران است؛ یعنی نویسنده تمامی ویژگی‌های فرهنگ ایرانی و هر آنچه را که از دل تاریخ درآورده، نه به صورت تصنعی بلکه به شکلی طبیعی و در جای خود در بستر زندگی آرش تنیده و حرکت داده است.

جلد اول با جشن تیرگان و نگرانی بزرگ شبیخون تورانیان به مرزهای ایران به پایان می‌رسد. کتاب نخست با این جمله پایان می‌یابد که «شاید به زودی آرامش از سرزمین ما رخت بربندد.»

کتاب دوم جایی آغاز می‌شود که آرش به سوی نوجوانی می‌رود. ناآرامی‌های درونی آرش به خاطر ورود به دوران نوجوانی با ناآرامی‌های فضای ایران همخوانی دارد.

هر چه به نقطه‌ی اوج نزدیک می‌شویم، تعداد فرازوفرودهای فرعی به نسبت آغاز داستان، بیشتر می‌شود. فرازوفرودهایی چون درگیری اهریمن خشک‌سالی، شبیخون‌های سپاه افراسیاب، درماندگی و ناامیدی مردم، زمستانی طولانی و گرسنگی مردم.

یکی از تعریف‌های بسیار جالبی که در اینجا اتفاق می‌افتد عشق است؛ یعنی زمانی که آرش وارد مرحله‌ی نوجوانی می‌شود، عشق یکی از زیباترین چالش‌های او است. آشنایی با هوردخت به عنوان یک جفت، هم سنگ و هم شان. هوردخت کسی نیست که دو قدم از او عقب‌تر باشد؛ بلکه درست در کنار او و در موضعی برابر. با هم پیمان ازدواج می‌بندند. آرش در خواب می‌بیند که هوردخت به او در انداختن تیر یاری می‌رساند و سرنوشت او نیز کاملا با آرش گره خورده است.

یکی از چیزهایی که من در کتاب واقعا تحسین می‌کنم، شخصیت زن است. زن در کتاب آرش کماندار زنی است با تمام ویژگی‌های زنانه‌اش. ادای مردها را درنمی‌آورد. در خانه با خواهر آرش، مهردخت نیز کاملا در موضعی برابر با آرش برخورد می‌شود و به استعدادهای او توجه می‌شود ولی او هیچ‌گاه لباس جنگ بر تن نمی‌کند بلکه می‌رود در موضعی که خود قرار دارد و بهترین موسیقی‌دان دربار می‌شود. مادر آرش به مخاطب این احساس را می‌دهد که مادر خودش است. فداکاری‌ها و ازخودگذشتگی‌هایی را دارد که هر مادر ایرانی در خود دارد و محمدی بسیار هوشمندانه به آن‌ها پرداخته و زن را در جایگاه والا قرار داده است.

 

neshast

در پایان داستان آرش برای انداختن تیر از ایزدان کمک می‌خواهد. اینجا وجه تمایز کتاب از سایر آثار مشخص می‌شود. ایزدان به راحتی او را یاری نمی‌دهند بلکه در او این جربزه، قدرت، اراده، ساختگی و لیاقت را می‌بینند. اگر ایزد باد به یاری او می‌شتابد، چراکه آرش جان خود را در تیر نهاده است.

هنگامی که آرش تیر را می‌اندازد و بر اثر انداختن تیر، جانش را از دست می‌دهد و خودش و اسبش تبدیل به خاکستر می‌شوند. اینجا نقطه‌ی اوج داستان است و همان‌طور که گفتم شما نمی‌توانید کودک را در نقطه اوج رها کنید. در کتاب دوم شما نقاط فرود را می‌بینید. گرچه خیلی کوتاه هستند اما منجر شده کودک در نقطه اوج رها نشود. از جمله نقاط فرود، تصمیم هوردخت برای پیوستن به یارش، شادی ایرانیان برای پیروزی در جنگ و از دست ندادن هیچ بخشی از خاک کشورشان است که هم‌خوانی با شادی ایرانیان پس از هشت سال جنگ تحمیلی ایران دارد و در آخرین قسمت نیز ناامیدی سپاه افراسیاب که نتوانستند هیچ بخشی از ایران را از آن خود کنند.

لازم است در پایان یک نکته را یادآور شوم که اگر اثری با این قوت در زبانی ضعیف بنشیند، خودکشی کرده است. چنین اثری زبانی نیاز دارد که لایق آن باشد. در آثار ادبی درون‌مایه و زبان آن‌چنان با هم پیوند برقرار می‌کنند که شما نمی‌توانید آن‌ها را از هم تفکیک کنید. زمانی که این دو با هم جور شوند، شما احساس می‌کنید یک اثر ادبی فاخر دارید. در این اثر، نویسنده وسواس بسیاری در به کار بردن زبان و استفاده از واژگان داشته است.»

کتاب «آرش کمان‌دار» نوشته‌ی محمدهادی محمدی و تصویرگری ندا راستین‌مهر از سوی موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان در دو جلد منتشر شده است. علاقه‌مندان برای تهیه‌ی این کتاب می‌توانند به سایت www.hodhod.com مراجعه کنند یا با شماره‌ی ۸۸۵۵۳۵۲۸-۲۱ تماس بگیرند.

 

آرش کمان دار

 

 

arash kamandar

 

 

نشست

 

 

آرش کمان دار

 

 

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
خبر