شعر کلاغ بندباز از محمود کیانوش

کلاغی در خیابان

نشسته روی سیمی

تکانی می‌خورد گاه

به پرواز نسیمی

ببین آقا کلاغه

عجب جایی نشسته

مگر بالش شده زخم

مگر بالش شکسته

آهای آقا کلاغه

همین حالا می‌افتی

اگر چرتت بگیرد

از آن بالا می‌افتی

نه این آقا کلاغه

گمانم غم ندارد

خیالش هست راحت

که چیزی کم ندارد

نه پای او شده زخم

نه بال او شکسته

برای بندبازی

در آن بالا نشسته

نویسنده
محمود کیانوش
نویسنده:
Submitted by skyfa on

کلاغی در خیابان

نشسته روی سیمی

تکانی می‌خورد گاه

به پرواز نسیمی

ببین آقا کلاغه

عجب جایی نشسته

مگر بالش شده زخم

مگر بالش شکسته

آهای آقا کلاغه

همین حالا می‌افتی

اگر چرتت بگیرد

از آن بالا می‌افتی

نه این آقا کلاغه

گمانم غم ندارد

خیالش هست راحت

که چیزی کم ندارد

نه پای او شده زخم

نه بال او شکسته

برای بندبازی

در آن بالا نشسته

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله