شعر داغی به جاودانه از اسدالله شعبانی

از تنگ خاک، خانه برآوردم

از سنگ و شن جوانه برآوردم

خورشید را که گوهر دانایی‌ست،

از ظلمت شبانه برآوردم

آتش بر آشيانه‌ی غم بستم

آه از دل زمانه بر آوردم

با هر پرنده بال زدم، خواندم

آواز عاشقانه برآوردم

با هر گیاه، ياد ترا رُستم

چون سرخ گل، زبانه برآوردم

با هر چه کس من از تو سخن گفتم

با هر که، بس بهانه برآوردم

دستی شدم به دانش و آزادی

وز هر چه دام، دانه برآوردم

آخر نهفتی از من و چون لاله

داغی به جاودانه برآوردم!

 

اسفند

نویسنده
اسدالله شعبانی
پدیدآورندگان:
Submitted by skyfa on

از تنگ خاک، خانه برآوردم

از سنگ و شن جوانه برآوردم

خورشید را که گوهر دانایی‌ست،

از ظلمت شبانه برآوردم

آتش بر آشيانه‌ی غم بستم

آه از دل زمانه بر آوردم

با هر پرنده بال زدم، خواندم

آواز عاشقانه برآوردم

با هر گیاه، ياد ترا رُستم

چون سرخ گل، زبانه برآوردم

با هر چه کس من از تو سخن گفتم

با هر که، بس بهانه برآوردم

دستی شدم به دانش و آزادی

وز هر چه دام، دانه برآوردم

آخر نهفتی از من و چون لاله

داغی به جاودانه برآوردم!

 

اسفند

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله