داستانک چادرشب فروختن ملا، ملانصرالدین

روزی ملا چادرشبی پاره به بازار جهت فروختن برد کسی نخرید گفتند این چادر شب پاره است و به چیزی نمی‌ارزد گفت دروغ می‌گویید به جهت آن‌که اگر پاره بود مادرم در ان آرد نمی‌ریخت.

Submitted by skyfa on

روزی ملا چادرشبی پاره به بازار جهت فروختن برد کسی نخرید گفتند این چادر شب پاره است و به چیزی نمی‌ارزد گفت دروغ می‌گویید به جهت آن‌که اگر پاره بود مادرم در ان آرد نمی‌ریخت.

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
مقاله