گرگوری یا «گرِگ هِفلی» قهرمان اصلی مجموعه کتاب 16جلدی (DIARY OF WIMPY KID) خاطرات یک بچهی چلمن یا خاطرات یک بیعرضه است. داستانهای او ابتدا در سال 2004 به شکل آنلاین در دسترس خوانندهها قرار گرفت و نسخهی چاپی آن اولین بار در آوریل سال 2007 منتشر شد. اکنون بیش از 250 میلیون نسخه از آن در سراسر دنیا از سوی 79 ناشر متفاوت و در 65 زبان گوناگون به چاپ رسیده است. این مجموعه در زبان فارسی نیز ترجمههای متعدد و بسیاری دارد.
مجموعه کتاب خاطرات یک بیعرضه
اگر از ظاهر گرگ بپرسید معمولا شلوار یا شلوارک مشکی و هرازگاهی کت و شلوار مشکی میپوشد. بدنش لاغر و استخوانی است.
شخصیت کتاب خاطرات یک بیعرضه (گرگ هفلی)
نه آنقدر اهل خورد و خوراک است نه ورزش و تمرین. پدرش تلاش میکند تا او به سمت ورزش برود اما گرگ بیشتر از هر چیز عاشق بازیهای ویدئویی است. دوست دارید بدانید این شخصیت از کجا میآید؟
گرگ هفلی عاشق بازی ویدیویی
«جفکینی»، نویسندهی امریکایی این مجموعه را بر اساس ضعفهای شخصیتیاش در سالهای تحصیل در مدرسه راهنمایی و دبیرستان نوشته است. دوران نوجوانی که در واقع وقت سردرگمیهای دوران بلوغ است. اینطور شده که پسر دوازده ساله داستانهای مجموعه، گرگ، همواره تلاش میکند قدرتمند و تحسینبرانگیز برسد اما در واقع، ترسو، اهل مقایسه خود و دیگران، خودمحور و از خود راضی است. هر چند اهل همدلی با دیگران یا فکر کردن و عمیق شدن نیست اما به دنبال آن است که دیگران از او خوششان بیاید و دوستش داشته باشند و تحسینش کنند. از بخت خوبش یک دوست خیلی مهربان و صمیمی با نام راولی جفرسون دارد. برخوردهای گِرِگ در رابطهی دوستانه هم تعریفی ندارد. مسئولیت اشتباههایش را قبول نمیکند و تلاش میکند تا هر موقعیتی را به نفع خودش بچرخاند تا شاید محبوب شود؛ اما همیشه کارهایش نتیجهی عکس میدهد و به بنبست میخورد.
جف کینی (نویسنده و تصویرگر به همراه گرگ هفلی)
با این اخلاقها گِرِگ فقط همین یک دوست صمیمی را دارد که البته بیشتر وقتها در نقشههای شیطنتآمیز و بدجنس گرگ قربانی میشود. برای همین است که پدر راولی معتقد است گِرِگ تاثیر خوبی روی پسرش ندارد و مدام او را در دردسر میاندازد.
گرگ و راولی در کتاب ارثیه خانه خراب کن
با اینکه توی مدرسه نوجوانهای بزرگتر به او زور میگویند و نمرهی درسهایش همیشه پایین است، سعی میکند با سختیهای دوران راهنمایی کنار بیاید. تنها به دنبال جلب توجه، کسب تایید بقیه است که البته متاسفانه موفق هم نمیشود (چون راههای خوبی را برای رسیدن به هدفش انتخاب نمیکند) و ناخواسته باعث محبوبیت بیشتر و بیشتر راولی میشود.
راولی جفرسون
وقتی دقیقتر میشویم متوجه میشویم که شاید تمام این اخلاقهای گرگ در ارتباط او با اعضای خانوادهاش ریشه دارد. او یک برادر کوچکتر از خودش دارد که با رفتارهای مامان حسابی لوس و نازپروده شده و برادر بزرگتری که رابطهی پیچیدهای با گرگ دارد. گرگ از طرفی او را دوست دارد و تحسین میکند. باورش دارد و سعی میکند از جهاتی شبیهش باشد و از طرف دیگر از آزار و اذیتها، طعنهها، کنایهها، ترساندنهای گاه و بیگاهش به تنگ میآید. در واقع گِرِگ بعضی از اخلاقهای بدش را از او یاد گرفته است. پدر گرگ کسی است که همواره سعی میکند ارتباط و پیوند خود و پسرانش را با کنترل اوضاع بهتر کند و به نوعی ناکامیهای دوران بلوغ خودش را هم رفع کند؛ گاهی به موفقیتهایی میرسد و گاهی هم رفتارهایش موجب فاصله گرفتن او و فرزندانش میشود. مادر گرگ هم در پیشدبستانی تدریس میکرده، انگار بیشتر به سمت بچههای کوچکتر گرایش دارد و روش برخورد با بچههای بزرگتر را نمیداند بنابراین کمی لوس به نظر میرسد و گرگ از این بابت کمی احساس شرمندگی و خجالت میکند.
گرگ هفلی و خانواده از کتاب سفر پر دردسر
هر چه در رمان و داستانها جلو و جلوتر میرویم متوجه یک ویژگی اساسی در شخصیت گِرِگ میشویم. آن هم نداشتن منطق است. گِرِگ واقعیت را درست تحلیل نمیکند و دنبال حل مسئله نیست. خیلی از رفتارهایش از روی بیفکری و توهم سر میزند؛ برای همین خیلی اوقات به یک دردسر بزرگ یا فاجعه ختم میشود. در واقع گرگ نگران تصویر خود در نگاه دیگران است و همواره تلاش میکند خود را با دستاوردها ثابت کند که البته دستاورد چندانی هم نصیبش نمیشود. شاید به این دلیل که از روی علاقه و انگیزههای درونی به دنبال هدفش نمیرود؛ فقط دستاورد را میخواهد تا در بین دیگران محبوبیت کسب کند؛ از دانشآموزان و معلمها گرفته تا برادر بزرگ و خانوادهاش.
شاید همین ویژگی موجب ویژگی شخصیتی دیگر گرگ شود. در واقع او به نوعی درگیر پارانویاست. کم پیش میآید که از اشتباههایش درس بگیرد و با توجه به آنها برای هدفهایش برنامهریزی کند. رفتارهایش از روی هیجانهای آنی است. برای همین دیگران را توی دردسر میاندازد و بعد هم کسی را پیدا میکند و تقصیرها را گردن او میاندازد. اما گاهی اوقات هم پیش میآید که از راولی حمایت کند و در موقعیتهایی اساسی به خاطرش محکم جلوی بقیه بایستد. مثل «روزهای سگی»
خاطرات یک بچهی چلمن (روزهای سگی سگی)
علاوه بر 16 جلد کتاب اصلی، 4 جلد نیز ضمیمه آن شده است. در (The Wimpy Kid Do-It-Yourself Book) بخشهایی سفید گذاشته شده تا خواننده داستان خودش را بنویسد. کتابهای (The Wimpy Kid Movie Diary) و (The Wimpy Kid Movie Diary: The Next Chapter) دربارهی خاطرات مربوط به فیلمهای ساخته شده از رمان هستند و در (Diary of a Wimpy Kid: Special Cheesiest Edition) از خواننده میخواهد تا خاطرههایش مربوط به پنیریترین لحظهها را یادداشت کند. یادتان هست که پنیر در داستانهای گرگ چه معنایی دارد؟
«پنیر» در واقع یک تکه پنیر کپکزده است که در زمین بسکتبال مدرسه رها شده است و داستانی قدیمی دارد که دهان به دهان چرخیده و میان بچهها مدرسه هم پذیرفته شده است. در واقع هر کس پنیر را لمس کند به بیماری لمس پنیر مبتلا میشود. بیماری طرد شدن اجتماعی. اگر فرد مبتلا کسی دیگر را لمس کند، بیماری به او منتقل میشود. رفتار دانشآموزهای مدرسه هم واقعا طوری است که انگار شخص بیماری مسری و خطرناکی دارد. در واقع «لمس پنیر» نمادی از قلدری و طرد دانشآموزان خاص بر اساس عاملهای خودسرانه همسن و سالهاست. در مدرسه گرگ موقعیت اجتماعی اهمیت زیادی دارد و بیشتر دانشآموزها در تلاشند تا با خودشان را بر اساس آن معیارها نشان بدهند و به عنوان شخص «باحال» شناخته شوند. عنوانی مبهم که بر معیارهایی مانند لباس، ثروت، ظاهر و تواناییهای ورزشی تکیه دارد. دانشآموزهایی که از هنجارهای رایج و این نوع معیارها خارج میشوند، مثل همسایه «عجیب» گرگ، فرگلی، از لحاظ اجتماعی میان همسالان طرد میشوند. «لمس پنیر» در واقع نشان میدهد برای افرادی که با استاندارهای خاص میان همسالان سازگار و منطبق نیستند، چه اتفاقهایی میافتد. دغدغهی گرگ برای رسیدن به محبوبیت و تایید گرفتن از دیگران گاهی ممکن است بیش از حد به نظر برسد اما با بیماری «لمس پنیر» ارتباطی تنگاتنگ دارد و به استانداردهای سختگیرانهی اجتماعی دوران راهنمایی تاکید میکند. برای مثال یکی از دانشآموزهایی که به بیماری «لمس پنیر» دچار شد، چنان مورد آزار و اذیت قرار گرفت که در پایان سال موجب شد خودش مدرسه را ترک کند. «لمس پنیر» در اصل نماد موقعیتهایی است که برای نوجوانهایی مثل گرگ آسیبزاست و در واقع تاکید میکند که از دست دادن موقعیت اجتماعی و طرد شدن از سوی جامعهی همسالان برای یک نوجوان تا چه حد ممکن است ویرانگر باشد. با توجه به این قسمت از کتاب یک بازی تختهای به نام لمس پنیر نیز ساخته شده است.
بازی تختهای لمس پنیر
تا سال 2020، چهار فیلم خانوادگی کمدی موقعیت از روی مجموعه کتاب از سوی شرکت فیلمسازی 20th Century Fox تولید شده و نام فیلمها از این قرار است: (Diary of a Wimpy Kid (2010)) ، (Diary of a Wimpy Kid: Rodrick Rules (2011))، (Diary of a Wimpy Kid: Dog Days (2012))، (Diary of a Wimpy Kid: The Long Haul (2017)) و گویا ساخت فیلمهای اقتباسی بر اساس این مجموعه همچنان ادامه دارد. شرکت فیلمسازی Disney+ قصد دارد انیمیشنهای ریبوت را با توجه به این مجموعه تولید کند.
4 فیلم از مجموعه خاطرات یک بچه چلمن و شخصیت گرگ هفلی
در پی این مجموعه، مجموعه کتاب دیگری هم با عنوان (diary of an awesome friendly kid) خاطرات یک بچه خفن مهربان نوشته شده است که از زاویه دید دوست صمیمی گرگ یعنی راولی جفرسون روایت میشود و گرگ در آن مجموعه قهرمان اصلی نیست.