آیا تاکنون به کودکان و حضور آن ها در شهر فکر کرده اید؟
آیا شهر شما آمادگی پذیرش و برآورده کردن نیاز کودک را دارد؟
آیا فرزندان ما بقدر کافی از امکانات و خدمات شهری بهره مند هستند؟
کودکان، عامل پیوند نسل های گذشته و آینده در هر جامعه هستند. اصلاح محیط اجتماعی نیز در هر جامعه از طریق کودکان امکان پذیر است. توجه به ایجاد محیطی مناسب برای رشد کودک و آشنایی با نیازها و سرشت فطری او که در دوران کودکی به آن نیاز دارد، زمینه رشد درست شخصیتی و تربیتی او را به عنوان نسل سالم فردا، فراهم می آورد.
شهری که به کودکان خود توجه نکند، به نسل گذشته، موجود و آینده خود توجه نکرده است.
در بعضی از کشورها توجه به کودک و سلامت جسمی و روانی او از دوران بارداری مادر و پیش از تولد نوزاد آغاز می شود و مرحله به مرحله در دوران بعد از تولد او تکوین می یابد. نتیجه ی آن نیز به بسط و ارتباط امواج انسانی در یک محیط اجتماعی گسترده منجر میگردد.
طبق تعریف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران، گروه های سنی به گروه های پیش از دبستان، سال های آغاز دبستان، سال های پایان دبستان، دوره راهنمایی و سال های دبیرستان تقسیم می شود.
به تعریف این کانون، منظور از نوجوان افراد بین ۱۵ تا ۱۸ سال و مقصود از کودک افراد کمتر از ۱۵ سال تمام است. از دیدگاه روانشناسی نیز مراحل رشد کودک شامل دوره های گوناگونی است. کودک از تولد تا ۱۵ ماهگی نوزاد نامیده م یشود و از ۱۵ ماهگی تا ۲/۵ سالگی کودک نوپاست. بین ۲/۵ تا ۵ سالگی دوران خردسالی یا پیش دبستانی کودک است. میانه کودکی نیز دوران دبستانی یا ۶ تا ۱۲سالگی را در برمی گیرد و از ۱۲ سالگی به بعد دوران بلوغ یا نوجوانی فرد فرا می رسد [رضویان، ۷۶، ۱۳۷۸].
کودک، شهروند نابالغی است که حد و مرز میان کودکی و جوانی او به طور دقیق نامشخص است. انتخاب معیار کمتر از ۱۲ سال کامل برای تعریف کودک، مبنای مناسبی را به دست می دهد، که با نگرش علمی به مسائل روانشناسی نیز انطباق دارد و حدی بینابین برای مرز بین بلوغ و پیش از بلوغ به شمار می رود.
کیفیت و شرایط محیط
کودک، شهروند نابالغی است که دوران رشد خود را می گذراند و استمرار بخش حیات بشر است. موجودی است که پاک به دنیا می آید و چنانچه محیط برای رشد فکری و جسمی سالم او آماده باشد، نهالی تنومند می شود که می تواند باعث افتخار جامعه انسانی باشد.
سرشت کودکی ایجاب می کند کودک در مراحل رشد خود، از اقدامات ایمنی و حمایتی برخوردار باشد. او بدون سرپرست و حامی، نمی تواند روند رشد منطقی داشته باشد. درک او از فضای پیرامون همان است که خود تصور می کند. بنابراین باید فضای زیست سالمی را برای او فراهم آورد تا علائق منطقی او فرصت عرض اندام یابد و با تمهیداتی علائق خطر آفرین برای او را به کناری نهاد. هر نوع تحول نابجا در تأمین علائق کودک ممکن است نتیجه نامطلوبی در پی داشته باشد که به صورت زنجیرهای آثار نامتناسبی در دوران بعدی زندگی بگذارد.
ایجاد محیط های یکنواخت، خشن، ملال آور و همراه با عوامل مسأله برانگیز، برای کودک به اندازه ایجاد فضاهای باز، در کنار طبیعت، میل به یک زندگی اجتماعی سالم، همراه با قصه پردازی و شعر و موسیقی و هیاهو بر او تأثیر می گذارد.
جین جیکوبزـ بر این باور است که در اجتماع شهری و در پیوند بین خانه و مدرسه، مهمترین علائق کودک به ایمنی خیابان، تنوع کاربری زمین، شادابی و سرزندگی شهر باز می گردد، که کلید اصلی رفع نگرانی های اساسی تمام جمعیت و از جمله کودکان است.
فضای شهر می بایستی دارای کیفیت ویژه ای باشد تا برای حضور بدون خطر کودک آماده پذیرایی و رشد و بالندگی او گردد.
محیط طبیعی و کودک
کودکی، مرحله ابتدایی ارتباط انسان با طبیعت را در بر می گیرد. کودک، اگر چه براساس نظم در عالم آفرینش خداوندی خلق شده، باید با زمینه های مناسب در عرصه های جبری و اختیاری با طبیعت، از نخستین مراحل تولد خود ارتباط برقرار سازد.
کودک، نیاز به هوای سالم، غذای سالم، مسکن مطمئن و مرتبط با طبیعت و فضای باز سالم دارد.
حس کنجکاوی، فعالیت و جنجال و بازی نیز از دیدگاهی جزیی از خلقت طبیعی انسان در دوره کودکی به حساب می آید. لازمه رشد سالم کودک، ایجاد این زمینه ها در جهت ارتباط بخشیدن بین کودک و محیط طبیعی محسوب می شود.
کودک، انسان و آزاد آفریده می شود. آزادی او متعلق به خودش است و هیچکس حق ندارد آن را در اختیار بگیرد یا محدود سازد. با توجه به پیوستگی و تحت تأثیر بودن کودک در مجموعه های زیستی و فضاهای عمومی، با کاهش عوارض ناشی از مشکلات و کمبودها، می بایستی جلوه های طبیعت زنده را برای کودک در بهشت زمینی آنان فراهم آورد، و ساعاتی از روز به فضاهایی سالم و مرتبط با طبیعت، در کنار یک زندگی اجتماعی سالم هدایت کرد. این مورد، لازمه زندگی کودک در شهرهایی است که غوغای ناشی از فعالیت و کار، جایی برای نزدیکی با طبیعت باقی نگذاشته است.
بنابراین می بایستی به توسعه فضاهای سبز و طبیعت شهری کمک کنیم تا کودک بتواند محیطی که به طبیعت نزدیک است با نشاط باشد و آرام گیرد.
محیط انسانی و کودک
چنانچه محیط طبیعی به عنوان زمینه ای در رشد کودک محسوب شود، محیط انسانی نیز به مثابه باغبانی می ماند که در روش و نحوه رشد او مهمترین نقش را بازی می کند. اگر باغبان در پرورش یک نهال یا بوته تلاش نکند، گیاه آفت زده یا به حالتی خودرو خواهد رویید. منظور از پرورش آن است که کودک را با روش های صحیح برای زندگی در جامعه آینده آماده کرد.
میشل مانسیو می گوید: روزگاری که کودکان به مثابه دستگاه گوارشی به حساب می آمدند و تصور می شد که جز غذا به هیچ چیز دیگری نیاز ندارند، سپری شده است [پیام یونسکو، آبان ۱۳۷۰، ۱۳-۱۵] این بدان معنی است که در جهت رشد و نمو کودک به جز نیازهای طبیعی، به وجود محیط انسانی سالم و پاکیزه نیاز است.
مراحل پرورش کودک از فرهنگ و آمیزه های فرهنگی جامعه آغاز م شود و خانواده، مدرسه، محله و شهر را طی می کند. فرهنگ ها بر کودکی و جامعه کودک وارد می شوند و شالوده رفتاری و کرداری و شخصیتی آنان را در مراحل بعدی زندگی شکل می دهند.
کودک باید برای ایفای مسئولیت خویش در بزرگسالی، قابلیت پذیرش مسئولیت را پیدا کند و در واکنش های متقابل، به حس مسئول بودن پی ببرد. حس مسئولیت هنگامی بوجود می آید که به او مسئولیتی داده شود.
از نظر تربیتی، به منظور آماده ساختن کودک در فضای اجتماعی شهر، باید سه جنبه اساسی حواس، تخیل و شخصیت کودک را مورد توجه قرار داد. چنین شرایطی را باید بدون دخل و تصرف در شرایط اساسی و نیازهای اولیه کودک به وجود آورد.
از دیگر موارد مهم در عرصه های زندگی شهری، ایجاد فضاهای مناسب برای کودکان است. "فضا" یک واقعیت لایتناهی است که از طریق محصوریت، مرکزیت و فعالیت تعریف می شود. در ارتباط با مسائل شهری، فضا عبارت از آن است که امکان ایجاد فعالیتی در آن وجود داشته باشد. در شهرسازی، فضا در ارتباط با ساختمان های اطراف خود، معنی پیدا می کند. فضای شهری به عناصر ویژه ای در شهر گفته می شود که واجد ارزش های زیباشناختی بوده و دارای حیات و فعالیت باشد.
با این وجه، خیابان ها، میدان ها و عناصر عمومی شهری مانند پارک ها، فضاهای باز و ورزشی از جمله فضاهای شهری محسوب می شود.
کودکان از فضاهای شهری درس ها و آموخته هایی می گیرند که چه بسا ممکن است آنان را از نظر رفتاری بیش از آموزه های خانه و مدرسه متأثر سازد. بنابراین، امنیت فضای شهری به منظور رفت و آمد کودکان بسیار مهم و قابل توجه است.
به طور اصولی، محله ها و فضاهای درون آن ها از نظر ارتقاء سطح روابط سالم اجتماعی، در درجه نخست باید برای کودکان به وجود آید. امروزه، برنامه ریزان محیطی از عدم امکان شکل گیری فضای شهری مناسب برای کودک آگاهی بیشتری یافته اند و پدر و مادرها با صراحت از نگرانی خود درباره اجازه یافتن بچه ها به منظور بازی در خیابان ها و مسیرهای پیاده بین خانه و مدرسه سخن به میان می آورند.
چنانچه فضاهای عمومی شهری به درستی پای گیرد، محیط مناسبی را به وجود خواهد آورد که کودکان و پدر و مادر، در آن احساس امنیت می کنند.
یکی از نکات اصلی در طراحی فضاهای شهری، ایجاد فضای بازی برای کودکان است.
به گفته شیلر هنگامی انسان به راستی انسان است که به بازی بپردازد. انگیزه بازی در دوره رشد کودکان و تکامل آن ها شدید و فشرده است. بازی در کودکان از غرایز طبیعی محسوب می شود و برای رشد متعادل آن ها ضروری است. به نظر جان لاک، باید به کودکان امکان داد که در هر زمان ممکن، در فضای باز به بازی بپردازند.
بازی درمانی از راه حل های رفع مشکل و فشارهای عصبی دوران کودکی به حساب می آید و از انزوای کودک می کاهد.
اساس سلسله مراتب شهری در شهرسازی از زیر محله آغاز شده و شهر و محله های آن به نسبت حوزه های تحت پوشش خدمات مربوطه به کودکان بنیان می گیرد. بدیهی است که اصلی ترین خدمات شهری در محله ها و زیرمحله ها علاوه بر کودکستان و دبستان شامل پارک و فضای ورزش و بازی بچه ها، کتابخانه کودک، باغچه، خانه کودک، زمین های ورزش و فضای باز است.
کودکان، نیازمند محیط هایی هستند که آنان را مخاطب قرار دهد، به چالش وادارد و جلب توجه کند تا آن ها مشاهده کنند و بیاندیشند.
خیابان ها و میدان های دارای آب نما، کودکان را به مشارکت و توجه دعوت می کند. فروشگاه های جذاب و علائم خیابانی، می تواند علاقه به مطالعه را بویژه در کودکان پیش دبستانی بر انگیزاند. رویدادها و سرگرمی های خیابانی، جشن ها، جشنواره ها، بازارها و فضاهای باز و سبز منشأ علاقه و جذابیت دائمی برای کودکان است.
کودک به مکان های مختلفی که ترجیحاً با یکدیگر مرتبط هستند، نیاز دارد. جایی که احساس در خانه بودن کند. زمانی که کمی بزرگتر شد، احتیاج دارد که در اطراف و دور و بر شهر پیاده یا با وسایل عمومی به حرکت کند. در بهترین حالت، باید کل شهر در دسترس او باشد.
دسترسی کودکان به هر نقطه از شهرشان باید امکان پذیر باشد. تنها از طریق برقراری ارتباط مستقیم است که آنان می توانند افرادی سالم و اجتماعی شوند. آنها باید بد و خوب را تجربه کنند و روابط انسانی را در خارج از محدوده خانه و مدرسه تشخیص دهند. حضور در اجتماع، بروز احساسات و نگرش های مفید را در پی دارد.
از دیدگاه شهرسازی و طراحی شهری، شهر خوب برای کودک باید واجد شرایط زیر باشد:
- باید سازماندهی کالبدی و اجتماعی براساس حس اعتماد و انصاف و عدالت قرار داشته باشد و آن ها را ارتقاء دهد. در این مورد ایجاد فضاهای عمومی که در آن ها حداقل یک بزرگسال شناخته شده حضور داشته باشد و حفاظت و امنیت کودک را پوشش دهد، ضروری به نظر می رسد. این فضاهای عمومی باید به نحوی طراحی و برنامه ریزی شوند که بر میزان ارتباط میان افراد در گروه های سنی مختلف و دارای زمینه های اجتماعی متفاوت بیافزاید.
- فرصت مشاهده مردم، بزرگسالان و خردسالان در فعالیت ها و مشاغل مختلف، بر جاذبه های اجتماعی کودک می افزاید.
- بزرگسالان باید علاوه بر کودک خود، نسبت به سایر کودکان شهر و محله های شهری احساس مسئولیت کنند.
- در شهرها باید فضاهای عمومی امن، همراه با معابری دور از مخاطرات رفت و آمد که به کودک اجازه مشاهده می دهد که شهر، همسایه و محله خود را کشف کرده و نظاره گر باشد، به وجود آید.
- یک محیط شهری شفاف، سالم و قابل درک برای کودک جایی است که بتوان به راحتی و به صورت پیاده در آن حرکت کرد.
- توجه به نقش های ارزشمند اجتماعی و فرهنگی و مشارکت کودک در رویدادهای اجتماعی و مراسم مذهبی بسیار اهمیت دارد.
- نزدیک بودن فاصله محل کار و زندگی خانواده ها، به نحوی که کودک و والدین در طول روز به یکدیگر دسترسی داشته باشند، ضروری به نظر می رسد.
- در خیابان ها و فضاهای عمومی شهر، باید به ایجاد عناصری که برای کودک موجب شگفتی و شعف شود، پراخت.
- وقایع و جشن هایی که حس ملی، مذهبی، تاریخی و علاقه به جامعه و سنت های آن را ارتقاء می دهد و برای کودک نیز ضروری به نظر می رسد، باید تقویت شود.
- نوع بافت شهری، بنای جذاب، رنگ، مواد، شکل و ریخت ساختمان ها که علاقه کودک را بر می انگیزد، در طراحی اهمیت دارد.
- فضای شهری باید طبیعت را به داخل شهر بکشاند. باید کودک با تمام پدیده های طبیعت مانند آب، گیاه، درخت، حیوانات و پرندگان و حشرات، در ارتباط باشد. کودک از این طریق می آموزد و می فهمد که به طبیعت عشق بورزد و آن را حفظ کند.
- کودک به فضای باز و سبز، محیط های سالم و فضاهایی احتیاج دارد که او را در محیطی درست و فارغ از هرگونه محرومیت بار آورد. بسیاری از خانوارهای ساکن تهران به دلیل نحوه سکونت در قطعات کوچک مسکونی و آپارتمان های کوچک، از داشتن چنین فضایی محروم اند. مدرسه ها نیز با ابعاد و اندازه های قابل قبول آموزشی مناسبت کمی دارند. فضای حایل بین این دو نیز با عرض نامتناسب راه ها، جریان رفت و آمد سواره، سر و صدا، آلودگی هوا، و مشکلات شهری بدور از فضای باز و سبز، و خدمات و نیازهای کودک همراه است.
در تهران، شرایط شهرسازی برای پرورش کودک آمادگی لازم را ندارد. اصولاً شهر نه تنها برای حرکت پیاده بزرگسال، بلکه برای رفت و آمد کودک نیز شکل نگرفته است. عرصه ی پیاده روها روز به روز کوچکتر شده تا راه برای حرکت اتومبیل هموار شود. بنابراین کودک به سختی می تواند با پای پیاده فاصله بین خانه و مدرسه را طی کند.
در تمام محله ها نوع کاربری زمین به نحوی است که منفعت اقتصادی مورد توجه قرار گیرد.
اگر چه مهدهای کودک به خودی خود می توانند نقش سازنده ای در آموزش و پرورش اجتماعی کودک داشته باشد، ولی اغلب خانواده های استفاده کننده ترجیح می دهند که از این مکان ا به عنوان محلی صرفاً برای نگهداری، هنگامی که آنان به کار مشغولند، استفاده کنند. به همین خاطر است که مهدهای کودک به جای پراکنش مناسب در سطح شهر و محله های شهر، به طور عمده همجوار با مراکز اداری یا در مسیر خیابان های اصلی و پر رفت و آمد هستند؛ جایی که والدین با یک لحظه توقف اتومبیل، بتوانند کودک را به آن بسپارند.
مهمترین تفریح کودکان در تهران استفاده از پارک ها و فضاهای سبز است که هنوز بسیاری از آن ها دارای تجهیزات بازی استاندارد نیستند.
استفاده از فضاهای سبز نیز هنگامی میسر است که والدین زمان لازم را برای گردش کودکان بر حسب فرصت های خود انتخاب کنند. در حالیکه کودکان با توجه به تراکم جمعیت و ساختمان محاصره شدن در میان بافت شهر، هر روز و هر لحظه به این فضاها نیازمندند.
فضاهای ورزشی بسیار محدود است و فرهنگسراهای کودک جز در چند نقطه که آن هم به عنوان جزیی از فرهنگسراهای عمومی موجود شهر محسوب می شود، دارای امکانات لازم نبوده و با نقص روبرو می شود. از کتابخانه کودک، مراکز گسترده پرورش فکری – جز در موارد نادر- خبری نیست. مرکز آموزش های هنری و سرگرمی یا محدود است یا پاره ای از آن ها توسط بخش خصوصی اداره می شود که پرداخت هزینه آن برای بسیاری از خانواده ها مشکل است. مرکز علوم مربوط به کودک نیز همینطور. سینمای کودک در حدی محدود عمل می کند. موزه های فرهنگی و هنری اگر چه در سطح شهر تهران وجود دارد، ولی به حالتی متمرکز عمل کرده و در درون مناطق شهری قرار نگرفته است. در مجموع، این موزه ها برای بزرگسالان است و نه کودکان. برای کودکان تهرانی، یک محیط شهری خوب، محیطی است که انتظارات کودکی آن ها را برآورده سازد.
این محیط باید ضمن برقراری ارتباط منطقی با کودک و شرایط او، مکان هایی را که برای کودک در دسترس باشد، و به نیازهای او پاسخ دهد، فراهم آورده و در قالب رنگ های متنوع، آن ها را با غنای احساسی کودک و تناسبات ساختمان هماهنگ کرده و عرضه می کند.
شهرداری تهران به عنوان یکی از اصلی ترین نهادهای شهر در همکاری با نهادهای مرتبط، نقش مؤثری در بهبود شرایط کودک دارد. وظیفه شهرداری ها بسیار گسترده تر از آن اقداماتی است که امروزه به آن می پردازند. شهرداری ها به عنوان نماینده مردم شهر در نیکبختی یا خوشبختی و رفاه و سلامت آنان، باید نقش مؤثرتری ایفا کنند.
یکی از مهمترین وظایف شهرداری ها تجهیز خود به نیروی انسانی کارآمد در ارتباط با حوزه های تخصصی مختلف است. شهرداری ها باید به ارتقاء سطح بهداشت جسمی و روانی مردم شهر بپردازند. هرم سنی جمعیت تهران، نشان از جوان بودن جمعیت شهر دارد. از این جهت شهردای تهران باید به این مهم توجه بیشتری نماید و با ایجاد تشکیلات و تأسیسات عمومی و فضای شهری مناسب کودک به ادای وظیفه خود نسبت به مردم شهر همت بیشتری نماید.
در حال حاضر طراحی پارک دوستدار کودک توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران در دست اقدام است. فضایی که بزرگترین مجموعه های بازی، تفریح، سرگرمی، آموزش و مشاهدات جذاب در آن پیش بینی شده و امید است از سال آینده شاهد اجرای این پروژه بزرگ باشیم.
در هر صورت، هنوز فضاهای شهری تهران برای ساکنان کوچک و مهربان، و فرزندان پاک این شهر آماده نیست و برای رسیدن به نقطه ایده آل و مناسب، فاصله ها بسیار است.
همه باید دست در دست هم دهیم و با مشارکت دلسوزانه، تلاش کنیم محیطی مساعد و قابل استفاده برای کودکان امروز و متخصصین فردا فراهم آوریم...
افزودن دیدگاه جدید