شعر حکایت پاره دوز از عبدالرحمان بن جامی

پاره دوزی بود در اقصای ری

مطمئن بر پاره دوزی رأی وی

با خمیده پشتی از بار عیال

داشت مشتی طفلکان خردسال

بود بر دلق معاش خویشتن

روز و شب از پاره دوزی وصله زن

چون رسیدی میوه‌های سال نو

خاطرش بودی به هر میوه گرو

سوی اهل خود به صد گونه حیل

آمدی هم جیب ازان پر هم بغل

پیش ایشان ریختی آن را دلیر

تا بخوردندی همه زان میوه سیر

بعد ازان گفتی که ای افتادگان

بر فراش محنت و غم زادگان

گر فتد صد بار ازین میوه به چنگ

جمله را اینست طعم و بوی و رنگ

ترک آز و آرزومندی کنید

طبع را مایل به خرسندی کنید

من چو خاکم زیر پای فقر پست

بیش ازینم برنمی آید ز دست

نویسنده
عبدالرحمان بن جامی
ویراستار:
گروه ویراستاران کتابک
Submitted by admin on

پاره دوزی بود در اقصای ری

مطمئن بر پاره دوزی رأی وی

با خمیده پشتی از بار عیال

داشت مشتی طفلکان خردسال

بود بر دلق معاش خویشتن

روز و شب از پاره دوزی وصله زن

چون رسیدی میوه‌های سال نو

خاطرش بودی به هر میوه گرو

سوی اهل خود به صد گونه حیل

آمدی هم جیب ازان پر هم بغل

پیش ایشان ریختی آن را دلیر

تا بخوردندی همه زان میوه سیر

بعد ازان گفتی که ای افتادگان

بر فراش محنت و غم زادگان

گر فتد صد بار ازین میوه به چنگ

جمله را اینست طعم و بوی و رنگ

ترک آز و آرزومندی کنید

طبع را مایل به خرسندی کنید

من چو خاکم زیر پای فقر پست

بیش ازینم برنمی آید ز دست

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
مقاله