لالایی کرمانشاهی

برگردان لالایی :

برایت لالایی می گویم وقت غروب است

گهواره ات را پای درختی می بندم

گهواره ت را پای یک بید می بندم

نمیری و امیدم باشی

لالالالا می گویم تا ماه در بیاید

گلی همرنگ تو از کوه در آید

گوساله گاوکوهی به شیر آید

هر کسی به تو چشم (بد) دارد (= می نگرد) چشمش درآید

لالایی می گویم و خوابت می کنم

علی می گویم و بیدارت می کنم

لالالالا لالایت را قربان شود

 

گردآورنده از باختران: فریبرز مطیع پور

ویراستار:
گروه ویراستاران کتابک
منبع
ص ۱۵۵و ۱۵۶ کتاب لالایی های ایرانی نجف زاده
Submitted by editor on

برگردان لالایی :

برایت لالایی می گویم وقت غروب است

گهواره ات را پای درختی می بندم

گهواره ت را پای یک بید می بندم

نمیری و امیدم باشی

لالالالا می گویم تا ماه در بیاید

گلی همرنگ تو از کوه در آید

گوساله گاوکوهی به شیر آید

هر کسی به تو چشم (بد) دارد (= می نگرد) چشمش درآید

لالایی می گویم و خوابت می کنم

علی می گویم و بیدارت می کنم

لالالالا لالایت را قربان شود

 

گردآورنده از باختران: فریبرز مطیع پور

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
مقاله