در دوران شیرخواری رشد کودک به سرعت انجام می گیرد. وزن او از هنگام تولد در فاصله ۴ تا ۶ ماه دوبرابر و در طی یک سال سه برابر می شود.
همچنین در روندی یک ساله بافت های غیرچربی افزایش و درصد آب بدن کاهش می یابد. کمبودهای تغذیه ای در کودکان می تواند بطور غیرقابل برگشت رشد و بلوغ او را مهار نمایند، به گونه ای که او دیگر هرگز نتواند به پتانسیل رشد ژنتیکی خود دست یابد. رشد شیرخوار یا کودک در طول زمان با اندازه گیری وزن، قد و دور سر و ثبت آن ارزیابی می شود.
بعد از دو سالگی عمدتاً شاخص توده بدنی یا BMI برای بررسی وزن نسبت به قد به کار می رود. اگر چه مطلوب نیست که شیرخواران چاق شوند، اما شواهد قطعی وجود ندارد که شیرخواران چاق حتماً به بزرگسالان چاق تبدیل خواهند شد.
محدودیت شدید دریافت انرژی برای کودکان شیرخوار توصیه نمی شود، زیرا ممکن است این کار رشد سیستم های مختلف را در بدن او آهسته نماید. وقتی کودکان شیرخوار به حد کافی رشد نمی کنند، ریشه رشد نایافتگی آن ها ممکن است بیماری های بدنی یا مراقبت های نامطلوب باشد، از جمله روش های نادرست شیر دادن به کودک. ما در جستارهای آینده این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
کودک شیرخوار و رشد بدنی و مغزی
به طور کلی رفتار کودکان در واکنش به خوردن غذاها از زمان شیرخوارگی شروع به شکل گیری می کند. اگر والدین و پرستاران، تغذیه خوبی به آن ها ارائه دهند و انعطاف پذیر باشند، کودک را به عادات غذایی سالم در همه مراحل زندگی هدایت می کنند. چنین کودکانی شانس خوبی خواهند داشت که زندگی را با مواد مغذی که رشد مغزی و جهش های رشد بدنی آن ها را تأمین می کند، شروع کنند. اما با وجود همه این حمایت ها باز هم رشد کامل کودک تضمین نخواهد شد.
بچه ها به توجه مخصوص نیاز دارند. آن ها نیازمند رشد در یک محیط پرانگیزه اند. نیازمند احساس امنیت و تأمین اند. به عنوان مثال بچه هایی که به علت ناتوانی و عقب ماندگی های رشدی در بیمارستان بستری می شوند، وقتی که مراقبت عاشقانه با مواد مغذی لازم انجام می شوند با سرعت بیش تری افزایش وزن پیدا می کند.
شیرخوار در حال رشد
به نظر می رسد تمام نوزادان فقط می خورند و می خوابند. البته این کار آن ها دلیل خوبی هم دارد. وزن تولد نوزاد در عرض ۴ تا ۶ ماه اول دو برابر می شود و در پایان یک سالگی سه برابر می شود. در هیچ زمان دیگری رشد او با این سرعت نخواهد بود. چنین رشد سریعی هم مقدار زیادی مواد مغذی می طلبد و هم خواب زیاد. بعد از یک سالگی رشد او دیگر آهسته تر خواهد شد. در واقع پنج سال طول خواهد کشید که وزن یک سالگی او دو برابر شود.
از نظر رشد قدی نیز کودک ۵۰ درصد رشدش را در یک سالگی کسب خواهد کرد و سپس تا ده سالگی به آهستگی به افزایش قد ادامه خواهد داد. البته منحنی افزایش قد الزاماً حالت یکنواخت ندارد و جهش های رشد را در مراحل بعدی زندگی تجربه خواهد کرد. اصولاً در ۱۹ سالگی رشد قدی کامل می شود. اگر چه ممکن است در پسران در اوایل ۲۰ سالگی چند سانتیمتری هم به قدشان افزوده شود.
بدن انسان زمانی که در حال رشد و تکامل است به غذاهای بیش تری نیازمند است تا زمانی که رشدش متوقف شده و غذا را صرفاً برای نگهداری از وجودش مصرف می کند. وقتی که در مراحل حساس رشد و تکامل، مواد مغذی کافی وجود نداشته باشد، رشد آهسته شده و حتی ممکن است متوقف شود.
با مطالعه اجساد مومیایی شده مصری معلوم می شود که شیرخواران در دوره زمانی بیش از سه هزار سال هم تقریباً همین وزن فعلی را داشته اند. اما اجساد مومیایی بزرگسالان به مراتب کوچکتر از اندازه بزرگسالان کنونی بوده است.
علاوه بر این، اندازه لباس های جنگی مربوط به قرون وسطائی که در موزه ها جمع آوری شده است به اندازه بزرگسالان امروزی نیستند. امروز در آمریکای شمالی، قد مردان نسبت به قد هم جنسان خود در سال ۱۷۰۰ تقریباً پنج سانتیمتر افزایش یافته است.
این شواهد تماماً نشان دهنده این واقعیت اند که مردم در زمان های گذشته برخلاف امروز غذایی می خوردند که مواد مغذّی کمتری داشته و رشد آن ها را تأمین نمی کرده است.
هم اکنون در کشورهای در حال توسعه تقریباً ۱/۳ بچه های زیر پنج سال هم قدشان کوتاه است و هم وزن شان کم. در واقع مشکل اصلی، تغذیه نامطلوب است. این مشکل در آمریکای شمالی هم تا حد کمتری رخ می دهد. بچه هایی که با غذای کمتری تغذیه شده اند کوچکتر از بچه های دیگر هستند. در کشورهای فقیر، بچه ها بعد از این که از شیر مادر گرفته می شوند، عموماً غذایی مصرف می کنند که از نظر کربوهیدرات غنی ولی از نظر پروتئین کم و ناچیز است.
البته این غذا مقداری از رشد بچه ها را تأمین می کند، ولی اجازه نمی دهد که تمام پتانسیل ژنتیکی خود را کسب کنند. بچه ها برای اینکه رشد کافی کنند، لازم است به مقدار کافی انرژی، پروتئین، کلسیم، آهن، روی و سایر مواد مغذی را دریافت کنند.
مقدار آب بدن نوزادان در موقع تولد ۷۰ درصد وزن شان است. که در یک سالگی به ۶۰ درصد میرسد، یعنی همان مقداری که در بزرگسالان دیده می شود. میزان مواد ازته که در شیرخواران در موقع تولد دو درصد وزن بدن را تشکیل می دهد، در یکسالگی به سه درصد وزن بدن می رسد که نشان می دهد کودک مقدار زیادی از بافت های غیرچربی بدن خود را ساخته است.
تأثیر کمبودهای تغذیه ای در رشد نوزاد
در زمان شیرخوارگی درست مانند زمانی که جنین در رحم قرار دارد، آثار و مشکلات تغذیه ای بستگی به این دارد که آزردگی تغذیه ای با چه شدتی و در چه زمانی و به چه مدتی اعمال و واکنش های سلولی کودک را تحت تأثیر قرار داده است. بهترین شاخص برای ارزیابی وضعیت تغذیه ای یک کودک میزان رشد او است، مخصوصاً افزایش وزن در کوتاه مدت و افزایش طول یا قد در بلند مدت میزان خوبی برای ارزیابی رشد کودک است. با اصلاح برنامه غذایی کودکان، رشد آن ها نیز بهبود یافته است.
بطور کلی تغذیه نامطلوب در زمان شیرخوارگی و کودکی از تکثیر سلول ها که امری حیاتی در این مرحله حساس است جلوگیری می کند.
مصرف غذای کافی در مراحل بعدی، معمولاً رشد از دست رفته را جبران نخواهد کرد. زیرا که هورمون ها و سایر شرایط لازم برای رشد دیگر وجود ندارد. از طرف دیگر هم در پسران و هم در دختران وقتی استخوان سازی به حد نهایی رسید، متوقف می گردد. این اتفاق وقتی رخ می دهد که صفحات رشد در انتهای استخوان ها که اپی میز نامیده می شوند جوش خورده و بسته می شوند.
این پدیده در حدود ۱۴ سالگی در دختران و ۱۵ سالگی در پسران آغاز شده و در حدود ۱۹ سالگی در دختران و ۲۰ سالگی در پسران به پایان می رسد. البته در مراحل بعدی زندگی قطر عضلات می تواند افزایش یابد، ولی رشد قدی به وسیله طول استخوان ها مهار می شود.
بنابر دلایلی که ذکر گردید یک دختر ۱۵ ساله امریکای مرکزی با قد ۱۴۲ سانتیمتر، هیچوقت نمی تواند با تغذیه بهتر قدش به اندازه قد یک دختر امریکای شمالی بالغ برسد. دختران حداکثر رشد خود را قبل از شروع قاعدگی تجربه می کنند. وقتی که زمان رشد پایان یافت (در دختران در حدود پنج سال بعد از شروع قاعدگی)، مصرف غذای کافی فقط به حفظ سلامتی و نگهداری وزن کمک خواهد کرد اما نمی تواند رشد عقب افتاده را جبران نماید.
رشد مغزی نوزاد
رشد مغزی در دوران شیرخوارگی از هر دوره دیگری از زندگی سریع تر است. محیط دور سر شیرخوار باید خیلی بزرگتر از سایر قسمت های بدن باشد تا با رشد سریع آن همساز باشد. این رشد سریع در حدود ۱۸ ماهگی متوقف می گردد. اما بقیه بدن به رشد ادامه میدهد تا به یک اندازه مشخص نسبت به سر برسد. کارشناسان بهداشتی در پایش های اولیه معمولاً اندازه دور سر را به عنوان معیار دیگری برای ارزیابی رشد مخصوصاً رشد مغزی چک میکنند.
این موضوع که چگونه وضعیت تغذیه ای یک کودک رشد مغزی و بهره هوشی او را تحت تأثیر قرار می دهد مشکل می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. علت آن نیز این است که دانشمندان هنوز نتوانسته اند تأثیر عوامل محیطی را از عوامل ذاتی و ژنتیکی جدا سازند.
با وجود این، مطالعات متعددی ثابت کرده اند که کودکانی که از شیرمادر تغذیه می کنند IQ یا بهره هوشی بیشتری از کودکانی دارند که با شیرهای خشک تغذیه می شوند. در همین زمان تحقیقات در امریکای مرکزی نشان می دهد میزان بهره هوشی بچه ها بعد از پنج سالگی بیشتر با میزان تعلیم و تربیت که دریافت می کنند مربوط می شود تا مواد غذایی که در این دوران دریافت کرده است.
رشد بافت های چربی
در سال ۱۹۷۰ محققین به این نتیجه رسیدند که تغذیه بیش از حد در دوران شیرخوارگی موجب افزایش تعداد سلولهای چربی در بدن می گردد. امروزه ما می دانیم که سلولهای چربی در طی دوران چاقی بعد از بلوغ هم افزایش می یابد.
با وجود این اگر در زمان شیرخوارگی برای این که تعداد سلول های چربی در حد پایین نگهداری شوند، اگر ورود انرژی به بدن او تا حد شدیدی کنترل شود ممکن است رشد سایر اندام ها نیز شدیداً به مخاطره افتد.
بنابر این مسئله مهم و اساسی در بچه ها عمدتاً رشد و تکامل بدنی مخصوصاً رشد مغزی و تکامل سیستم عصبی است. وانگهی بسیاری از شیرخواران چاق وقتی به سنین قبل از مدرسه می رسند به کودکانی با وزن طبیعی تبدیل می شوند.
بدون این که با محدودیت شدید غذایی روبرو شوند. بنابر دلایلی که ذکر گردید محدودیت غذایی شدید و محدود کردن دریافت چربی در این دوران روشی منطقی نیست، بعد از پایان ۱۲ ماهگی در کودکان یک تا سه سال میزان دریافت چربی روزانه ۳۰ تا ۴۰ درصد و برای بچه های بزرگتر و نوجوانان از ۲۵ تا ۳۵ درصد متّغیر می باشد.
عدم رشد نوزاد
گاهاً شیرخواری ممکن است در ماه های اول، رشد کافی نداشته باشد. مشکلات بدنی که ممکن است مسئول این عدم رشد باشند از تکامل ناقص حفره دهانی گرفته تا عفونت ها، بی نظمی های قلبی و اسهال مداوم همراه با مشکلات روده ای را شامل می شوند. معهذا، بیش از نیمی از شیرخوارانی که رشد کافی ندارند ظاهراً بیمار نیستند. گاهی علت این رشد نایافتگی تأثیر متقابل رفتار نامطلوب والدین با شیرخوار است.
ریشه این مشکل معمولاً از اطلاعات نادرست والدین، فقدان الگوی صحیح مادری یا بی تفاوتی در قبال رفاه و آسایش کودک است. بطور کلی مشکلات از عدم تجربه کافی والدین برمی خیزند تا مسامحه عمدی و قصدی.
علاوه بر این بسیاری از کودکان بارشد ناکافی ، اختلالات ژنتیکی متابولیسم دارند که تشخیص و شناسائی آن ها خیلی مشکل است. به عنوان مثال کمبود و نقایص آنزیمی منجر به جذب نامطلوب مواد مغذی و در نتیجه سوء تغذیه می گردد. در همه این موارد پزشک باید علت واقعی عدم رشد را شناسائی کند.
کودکان شیرخوار نه تنها نیاز به آغوش گرفتن دارند که همچنین به صداها و تماس های چشمی مخصوصاً در هنگام شیرخوردن واکنش نشان می دهند.
لازم است والدین اهمیت این رفتارها را در سلامتی و سرنوشت نوزادشان درک کنند. بعضی از والدین هم ممکن است بخواهند کودک را عمداً لاغر نگه دارند و در این تصمیم خود اصرار بورزند به امید این که از چاقی آینده او پیش گیری کنند. نتیجه این کار حتی اگر با نیت خیرخواهانه باشد منجر به عدم رشد خواهد گردید.
وقتی متخصصان با شیرخواری روبرو می شوند که به علت مشکل تغذیه ای دچار رشد نایافتگی شده است، ابتدا باید این مسئله روشن شود که آیا شیرخواری که شیرخشک می خورد به مقدار کافی انرژی دریافت می کند. در شیرخواری که از شیرمادر تغذیه می کند لازم است پزشک مطمئن شود آیا امکان شیرخوردن به طور کافی وجود دارد. بچه باید حدود ۶ تا ۸ مرتبه در روز و در هر مرتبه حدود ۲۰ دقیقه شیر بخورد و هر روز حدود ۶ تا ۸ عدد پوشک را خیس کند.
کودکان بزرگتر از ۲ سال کمتر دچار نارسائی رشد می شوند، زیرا آن ها غالباً خودشان می توانند غذا بخورند اما کودکان کوچکتر عمدتاً محدود به غذایی هستند که پرستاران به آن ها می دهند.
بیشتر بدانید:
افزودن دیدگاه جدید