واکنش محمدهادی محمدی به یادداشت فریبا کلهر
فریبا کلهر در یک خودنوشت که در ایبنا منتشر شده، به شرح ماجرایی پرداخته است که در آن به موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان بارها اشاره شده است. من به ایشان گفتم که همه این مواردی که درباره موسسه مطرح کردهاید بیاساس است. و البته ایشان گفتند این را به حساب کودکانهنویسی من بگذارید. این هم سبکی از انتشار اطلاعات نادرست و سپس رفتن در زیر قبای کودکان است. هنگامی که کسی نادرست سخن میگوید باید شهامت آنرا داشته باشد که پوزش بخواهد و درست آن را بیان کند.
البته ایشان در این خودنوشت تنها به نادرست نام موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان را نبرده است و جابجا سخنانی را برزبان رانده است که نادرست است. از جمله میگویند: «برای کسانی که نمیدانند موضوع چیست بگویم که جایزه اندرسن هر دو سال یک بار به فردی که عمرش را به نوشتن و تلاش برای بهبود زندگی کودکان گذرانده اهدا میشود و البته جزئیات مهمتری هم هست که بماند. ایران از طریق شورای کتاب کودک هر دوسال یک بار کاندیدایی را به IBBY معرفی کرده است. معرفی کاندیدا از ایران در انحصار شورای کتاب کودک بوده است. اما شنیدهایم که دیگر از انحصار شورای کتاب خارج شده است و کانون پرورش فکری، انجمن نویسندگان کودک و موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان میتوانند کاندیداهای خودشان را معرفی کنند.»
کسی که در کارنامه خود سی سال تجربه نوشتن دارد، در این اندازه نباید اطلاعات نادرست ارائه دهد. شورای کتاب کودک به عنوان دفتر ملی ایبی به هیچ وجه اجازه ندارد که موضوع نامزد کردن نویسندگان یا تصویرگران را با نهادها و موسسههای دیگر مانند کانون یا انجمن نویسندگان کودک و نوجوان یا موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان سهیم شود. این حق انحصاری شورای کتاب کودک است و موظف است که از این حق به خوبی و درستی و در چارچوب ضوابط اخلاقی پاسداری کند.
اما در مورد نکته مهمتر که نهادهای دیگر به مشارکت برای نامزد کردن یا نامزدسازی برای جایزههای جهانی پرداختهاند، باید بگویم که به هیچ وجه موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان در این امور مشارکت نداشته است. نخست به سبب ماهیت خود که موسسهای پژوهشی و ترویجی است. اگر در مورد جایزه آسترید لیندگرن هم نامزد معرفی میکند، به سبب این که عضو بدنه نامزدکننده این جایزه شناخت شده است و بدون مشورت با سازمانهای دیگر، برپایه نگاه کارشناسی خود این کار را انجام میدهد.
و در پایان هنگامی که دوستان و همکاران ما به عنوان نامزد دراین جایزهها معرفی میشوند به جای اظهار تأسف یا تألم برای این که چرا من یا ما انتخاب نشدهایم، بهتر است اگر همراه و همدل نیستیم، دستکم سکوت کنیم. ما نویسندگان کودکان این سرزمین هستیم. اگر فراموش کنیم که برای جایزه نمینویسیم، و تنها برای کودکان مینویسیم، آن گاه همه چارچوب اخلاقی که بر مبنای آن کار میکنیم فرو میریزد.
این را به همه دوستان و همکاران میگویم. اکنون که کسانی مانند «هوشنگ مرادی کرمانی» و «فرهاد حسنزاده» نامزد این جایزهها هستند، بهتر است ما هم در کنار آنها و همدل با آنها باشیم، اگر آنها جایزه بگیرند، انگار همه ما گرفتهایم. رسیدن به چنین درک و سطحی البته کمی از خودگذشتگی و همدلی میخواهد. روزگاری «پروین دولت آبادی» شاعر بلندآوازه و اخلاق گرای کودکان این سرزمین به شخص من گفت: «در کار نویسندگی هرگز سراغ شهرت نرو، بگذار شهرت به سوی تو بیاید، هرگز به سوی جایزه نرو، بگذار که جایزه به سوی تو بیاید!» امید که همه ما نویسندگان و پدیدآورندگان این اصل اساسی را آموزه و آویزه ذهنمان داشته باشیم.
افزودن دیدگاه جدید