پیماننامه حقوق کودک، انواع تنبیه را برای کودکان منع کرده است؛ از تنبیهات جسمی که قدغن است گرفته تا تنبیهات روحی و روانی و آن چیزی که به اصطلاح به آن غفلت میگوییم، چه غفلت از نیازهای اولیه کودک و چه غفلت به عنوان نادیده گرفتن و بیتوجهی به کودک و چه غفلت از بهداشت، تغذیه، سلامت و نیازهای رشد همه جانبه او.
اینها به طور خلاصه آن چیزی است که به عنوان تنبیه در چارچوب این پیماننامه یاد میشود. ضمن اینکه توصیه اصلی پیماننامه به والدین و سرپرستان و بزرگسالانی که با کودکان سر و کار دارند این است که از اعمال خشونتآمیز که آینده کودکان را به مخاطره میاندازند و حالات روحی و روانی نامناسب را در آنان ایجاد میکنند، بپرهیزند. در ضمن تاکید زیادی هم دارد که کودکان را با مسئولیت بار بیاوریم و به نوعی با وظایف و تکالیف متناسب با خودشان برخورد کنیم که مسئولیتپذیر شوند و متوجه شرایط خانواده هم باشند. اینها کارهایی است که بزرگسالان باید در قبال کودکان انجام بدهند.
تنبیه کودکان مجاز نیست
در قوانین ایران تنبیه متعارف برای والدین مجاز شمرده شده و با توجه به گوناگونی فرهنگی، آداب و رسوم و عدم آشنایی والدین، سرپرستان و بزرگسالان دارای کودک در سطح جامعه که اصولاً با مفاهیم تربیتی آشنا نیستند هم ممکن است این تنبیه به زعم خودشان متعارف باشد. از طرفی در آداب و رسوم ما تنبیه جزئی از پرورش و تربیت است و بزرگان هم تنبیه را لازمه تربیت و رشد میدانند. بنابراین آنچه ما به عنوان مرجع برای مراجعه داریم اول قوانین ایران است که تنبیه متعارف را جایز میداند که این خود میتواند مشکلساز باشد.
دوم پیماننامه حقوق کودک است که ایران در سال ۱۳۷۲ آن را پذیرفته و در آن به خانوادهها توصیه میشود که از انواع تنبیهها و کودکآزاریها به دور باشند. در ایران، دوران کودکی هنوز تعریف روشن و شفافی ندارد که یکی از دلایل عمده آن، این است که در ارتباط با کودک و دوران کودکی هیچ متولی مشخصی نداریم. همچنین ضمن تعریف این مفاهیم، هیچ شناخت علمی مطابق با تغییرات عصر حاضر دوران کودکی برای خانوادهها ایجاد نشده است. بسیار اساسی است که ما ارگانی در حد وزارتخانه و جایی را به نام شورای عالی حقوق کودک داشته باشیم.
کتاب چگونه بدون تنبیه تربیت کنیم با ارایهی راه کارهایی، به والدین کمک میکند با ایجاد محیط مناسب و بدون تنبیه، به خواستههای درست خود دربارهی فرزند دست یابند.
در بسیاری از کشورها برای توجه به دوران کودکی نهادهای بسیار کارآمدی را تعریف کردهاند. این نهادها به آنچه مربوط به دوران کودکی است از جمله نحوه تربیت کودک، توجه کامل به پیشگیری از کودکآزاری و والدینپروری مثبت که با فرزندپروری مثبت در ارتباط است، میپردازند.
تقسیمبندیهایی که برای تنبیه کودکان وجود دارد ما را به این آگاهی میرساند که در کدامین نقطه و کجا حقوق کودکان را نادیده گرفتهایم. بسیار پیش آمده که به دلایل مختلف دست به اعمالی میزنیم که وجود، هستی و آینده کودکان را به مخاطره انداخته است، چون برخی از این تنبیهات اثرات جبرانناپذیری را به جا میگذارد و چون برخی والدین و سرپرستان اصلاً با مختصات دوران کودکی و تأثیر آن در بزرگسالی آشنایی ندارند شاید به عنوان اولین قدم به دنبال تنبیه میروند و پاسخشان هم به انتخاب این روش این است که میخواهیم محکمکاری کنیم.
تعبیر نادرست از احساسات نوجوانی
گاهی اوقات احساسات و نشانگان نوجوانی که بروز پیدا میکند، بسیاری از والدین آن را مخالفت با خودشان یا به راه کج رفتن کودکان و نوجوانان تعبیر میکنند. بنابراین دست به اعمال خشونتآمیز و تنبیه میزنند، در حالی که فرض استقلالطلبی نوجوان و هویتیابی او به هیچ عنوان مخالفت با والدین نیست. حتی تعریف داستانهای مختلف که آمیخته با رؤیاپردازی و عدم واقعیت است هم نشانه دروغپردازی کودکان نیست و در واقع آنها یک مرحله از رشدشان را سپری میکنند.
بنابراین جای خالی زیادی در امر پرورش کودکان و به ثمر رساندن آنان به نوجوانی و بزرگسالی وجود دارد. اصل این است که یاد بگیریم چگونه با کودکان همراه باشیم، به آنها گوش بدهیم، چگونه انتخاب روش کنیم و... . گاهی اوقات فقط باید به آنان گوش دهیم، گاهی باید با قاطعیت چیزی را اعلام کنیم و وارد بحث نشویم، گاهی با صبر و حوصله باید مفاهیم، مقررات، مسئولیتها و وظایف محیط پیرامون را توضیح بدهیم و هنجارها را با دقت تمام و به تناسب سنشان انتقال دهیم.
برخورد با کودک به عنوان یک شهروند کامل
مشکلاتی که در نوجوانی به وجود میآید، نشاتگرفته از عدم گوش دادن به کودکان و شناخت نیازهای آنان است. به همین دلیل است که کودکان صمیمیتی با والدین ندارند و همه مشکلات خود را به بیرون از نهاد خانواده میبرند که بعدها مشکلآفرین میشود.
مهمترین اصل این است که با کودکان به عنوان شهروند کامل برخورد کنیم و آنان را صاحب حق و حقوق بدانیم و کودکان را در محوریت برنامهریزی خانواده قرار دهیم. اینها اصول کلی است که ما را به کودکان و شناخت درست از آنها نزدیک میکند. همچنین تبعیض جنسیتی در برخی خانوادهها ومکانها، اهمیت و امکانات بیشتری را در اختیار کودکان پسر میگذارد و اینها مجموع عوامل تنبیه، کودک آزاری و بی توجهی است.
شکنجه سفید و اثرات مخرب آن
شکنجه سفید یا همان خشونت روحی و روانی در بعضی مواقع که تنبیه فیزیکی شدید نباشد، اثر منفی بیشتری میگذارد و کودکان را در طول عمر با مشکل روبهرومی کند. زمانی که شخصیت کودک در حال رشد و تکوین است اگر ما او را برای مثال با بیتوجهی، سرزنش، تحقیر و محروم کردن و کنار گذاشتن مورد غفلت و آزار روحی قرار دهیم، اثرات مخرب بسیار زیادی روی او میگذارد که تا دوران بزرگسالی میتواند ادامه داشته باشد و چرخهای را به وجود آورد که ممکن است تا چند نسل ادامه یابد. هر کودکی که امروز مورد غفلت، تحقیر و محرومیت باشد و آن احساس را نسبت به سیستم تربیتی خودش داشته باشد، احتمال دارد همین کار را با کودکان خودش هم انجام دهد.
به همین دلیل نباید از روشهایی که باعث ترساندن، ناامنی، تحقیر و... کودکان میشود برای تربیت آنها استفاده کرد. فضایی که با ناامنی و تهدید کودکان همراه است، امنیت روحی و روانی و تکوین شخصیت آنان را به مخاطره میاندازد. بنابراین جزو قلمروهایی است که والدین نباید وارد آن شوند چون بزرگسالان ندانسته با تهدیدهای محیطی، ترس از تنهایی، دکتر، تاریکی و... کودک را دچار مخاطرات جدی میکنند و این فضای ناامن اثرات روحی عمیقی را به جا میگذارد.
کتابک خواندن مقاله زیر را به شما پیشنهاد میکند:
افزودن دیدگاه جدید