شب یلدا نزدیک است و به رسم هر ساله این جشن باستانی، بسیاری از خانوادهها با اعضای فامیل، دوستان، آشنایان و نزدیکان خود دور هم جمع میشوند. در این مهمانی حتما تعدادی کودک هم حضور دارند که شما به عنوان بزرگسال، باید فکری برای سرگرمکردن آنها داشته باشید. بازی های کلامی ایده مناسبی برای همراهی با کودکان است.
شب یلدا یا هر جشن دیگری که در محیط سربستهای همچون خانه برگزار میشود و امکان فعالیتهای فیزیکی زیاد فراهم نیست، بهترین فرصت است تا کودکان را با بازی های کلامی سنتی آشنا کنید.
در این مطلب شما را با چند بازی قدیمی آشنا میکنیم. فرصت را از دست ندهید. شب یلدا را با بازی های کلامی سنتی بگذرانید.
بازی های کلامی سنتی
-
قنطر قنطر
«قنطر قنطر» از بازیهای سنتی بچههای شیراز است. بچهها یک «اوستا» از میان خود انتخاب میکنند و کمربندی را به دستش میدهند. اوستا کمربند را به دستش میگیرد و با آن شکل حیوانات مختلف را درست میکند و میگوید:
- مرغکی دارم این تنه
- آرد میخوره میخوره میشه این تنه
و شروع میکند به بزرگ کردن تنه حیوانی که با کمربند ساخته و سپس میگوید:
- این چی چیه؟
و ضمن خواندن این شعر، اندازه حیوان را نشان میدهد. یکی از بازیکنان میپرسد:
- چرنده است یا پرنده؟
اوستا میگوید:
- پرنده
هر کسی نام جانور مورد نظر را بگوید، برنده است و اوستا ضمن گفتن «قنطر قنطر» کمربند را به شخص برنده میدهد. بازیکنان دیگر شروع به دویدن میکنند و برنده به تعقیب بازیکنان میپردازد. اگر دست برنده به یکی از بازیکنان اصابت کند، میتواند استاد بازی شود و بازی ادامه یابد.
-
لی لی حوضک
این بازی کلامی سنتی مخصوص کودکان خردسال است. یک نفر بزرگتر، تعدادی از بچههای کوچکتر را دور خود جمع میکند و به ترتیب کف دست آنها را با انگشت قلقلک میدهد و میخواند:
- لی لی حوضک
انگشت کوچک دست را به داخل خم میکند و میگوید:
- این افتاد تو حوضک
انگشت دوم را خم میکند:
- این رفت درش آورد
انگشت سوم را خم میکند:
- این رفت شستاش
انگشت شست را خم میکند:
- دادش به این کله گنده تا بکنه خشکش
و بازی با قلقلک بچه با یک انگشت باقیمانده، پایان مییابد. در رشت این بازی را «قلی قلی حوضه» و در شیراز «قل قلی» و در تبریز «قدی قدی» مینامند.
توضیحات بیشتر: در شیوه سنتی این بازی در پایان، بازیکن انگشت شست را خم میکند و میگوید: «دادش به این کلهگنده خوردش» که سایت کتابک به جمله «دادش به این کله گنده تا بکنه خشکش» آن را تغییر داده است.
-
دستم سوخت
این بازی زمستانی جهت گرم کردن دست به صورت نشسته یا ایستاده انجام میشود.
در این بازی بچهها دستهایشان را روی دست یکدیگر میگذارند. کسی که دستش در زیرترین قسمت قرار دارد میگوید:
- دستم سوخت
بازیکنان دستهجمعی میگویند:
- بکش، بذار بالا
او باید بلافاصله دستش را به بالاترین قسمت ببرد و چنانچه کوچکترین مکثی در این مرحله داشته باشد، بازی را باخته است و باید به کنار برود.
به همین شیوه باز نفر دیگری که دستش در زیر دستهای دیگر قرار گرفته میگوید:
- دستم سوخت
و بازیکنان دسته جمعی میگویند:
- بکش، بذار بالا
این بازی ادامه دارد تا بالاخره تکتک بازیکنان به علت مکثی که میکنند از بازی خارج میشوند. تعداد بازیکنان این بازی معمولا دهنفره است.
-
آتش داری بالا ترک
این بازی از بازی های کلامی بومی تهران است که به صورت گروهی در فضای بسته اجرا میشود. بازیکنان دور هم مینشینند. استاد بازی انگشتان دست خود را باز میکند و دو دست خود را روی هم بر زمین میگذارد، طوری که انگشت کوچک دست بالایی بر شست دست پایینی قرار گیرد. اولین بازیکن انگشتانش را یکی یکی از پایین به بالا، لای انگشتان استاد میبرد و از او میپرسد:
- آتش داری؟
استاد جواب میدهد:
- بالاترک
و در همان حال سعی میکند با به هم بستن انگشتان خود، انگشت او را به دام اندازد. اگر بازیکن به موقع انگشتش را بیرون آورد، آن را به میان انگشت بالاتر میگذارد و به همان ترتیبی عمل میکند که گفته شد. اگر او بتواند از تمام انگشتان استاد بگذرد، خودش جزئی از استاد میشود و دستانش را روی دستان استاد میگذارد و بازیکن بعدی باید انگشتهایش را از روی انگشتان روی هم گذاشتهشده، بگذراند. در صورتی که استاد بتواند، انگشت بازیکن را میان انگشتانش گیر بیندازد، آن بازیکن میسوزد و برایش جریمهای تعیین میشود که معمولا او را «تپتپ خمیر» میکنند.
در پیوند با این مطلب بخوانید:
افزودن دیدگاه جدید