آیا سیل در ذات خود ویرانگر است؟

به سبب رخدادهایی ناگوار که برای مردم سرزمین ما پیش آمده از اکرم کشایی، شاعر و کارشناس آفرینش‌های هنری کانون پرورش فکری خواستم که در این باره کاری انجام دهند. این پاره شعر را که متاثر از یک خبر در او شکل گرفته بود برای ما فرستاد:

امروز ما را سیل ویرانگر لقب دادند (در اخبار)

ما که دعای مستجاب باغبان‌های گلستانیم

شایسته‌ی این نام و عنوانیم؟

ما قطره‌های ریز بارانیم

تنها به فکر ریشه‌ی خشک درختانیم

خیلی به این سروده فکر کردم. دیدم پشت آن یک فلسفه است. فلسفه‌ای که نشان می‌دهد انسان هایی که در ویرانگر شدن سیل نقش دارند، چگونه با سازماندهی دوباره زبان، می‌کوشند مسئولیت خودشان را بر دوش سیل بگذارند.

 آیا سیل در ذات خود ویرانگر است؟

به ر استی سیل برای چه ویرانگر می‌شود؟ آتش برای چه می سوزاند؟ زلزله برای چه ویران می‌کند؟

چون رفتار و برخورد ما با این پدیده‌ها نادرست است. گاهی در ساختمان طبیعت دست می‌بریم، آن گاه انتظار داریم طبیعت ما را نوازش کند.

گاهی زندگی را چنان بی‌بنیاد تصور می‌کنیم که خانه گلین می‌سازیم، آن گاه دل‌مان می خواهد زلزله این خانه‌های گلین و بی‌بنیاد را نگه دارد.

گاهی هم این کاره نیستیم. یعنی نباید این مسئولیت‌ها را داشته باشیم، اما داریم، و در اندازه‌ای نیستیم که بتوانیم به درستی این پدیده‌ها را هدایت کنیم،

بنابراین در آخر کار نام سیل را مانند دیوهای قصه، ویرانگر می‌گذاریم.

این ها همه گفته شد، که بگوییم آهای آدم بزرگ‌ها، بیایید با خودمان صادق باشیم.

دست‌کم ما مردم با خودمان صادق باشیم،

در برخورد با پرسش‌های کودکان درباره چرایی آمدن سیل و ویرانگر بودن آن برای آنها به روشنی بگوییم که سیل هنگامی ویرانگر می‌شود که ما آدمیان نیروهای عظیم طبیعت را دستکم می‌گیریم

این چیزها را البته باید در آموزشگاه به کودکان آموزش بدهند که نمی‌دهند.

رضی هیرمندی دوست و مترجم توانای ادبیات کودکان در همین زمینه یک دل نوشته از یک آموزگار منتشر کرده که آن را در این جا می‌آورم تا بدانیم همه ما آدم بزرگ‌ها تک تک مسئول هستیم. گاهی به اندازه نخود، گاهی به اندازه نگه‌بانی از یک سرزمین و یک کشور.

سیل

به هوش باشیم، نگه بانی از یک سرزمین به هوشیاری و کاردانی بیش از این نیاز دارد. بنابراین من نویسنده ادبیات کودکان، نیز در پی این آموزگار با وجدان از همه کودکان سرزمین‌ام پوزش می‌خواهم که هیچ وقت برای آن‌ها نویسنده خوبی نبوده‌ام، تا آن ها را با داستان‌های خود چنان بار بیاورم که مطالبه‌گر شوند. در برابر ویرانی و نابودی محیط زیست به دنبال پاسخ از کسانی باشند که برای نفع شخصی حاضرند یک سرزمین را از هستی به نیستی ببرند.

نویسنده
محمدهادی محمدی
پدیدآورندگان:
کلیدواژه:
Submitted by editor on

به سبب رخدادهایی ناگوار که برای مردم سرزمین ما پیش آمده از اکرم کشایی، شاعر و کارشناس آفرینش‌های هنری کانون پرورش فکری خواستم که در این باره کاری انجام دهند. این پاره شعر را که متاثر از یک خبر در او شکل گرفته بود برای ما فرستاد:

امروز ما را سیل ویرانگر لقب دادند (در اخبار)

ما که دعای مستجاب باغبان‌های گلستانیم

شایسته‌ی این نام و عنوانیم؟

ما قطره‌های ریز بارانیم

تنها به فکر ریشه‌ی خشک درختانیم

خیلی به این سروده فکر کردم. دیدم پشت آن یک فلسفه است. فلسفه‌ای که نشان می‌دهد انسان هایی که در ویرانگر شدن سیل نقش دارند، چگونه با سازماندهی دوباره زبان، می‌کوشند مسئولیت خودشان را بر دوش سیل بگذارند.

 آیا سیل در ذات خود ویرانگر است؟

به ر استی سیل برای چه ویرانگر می‌شود؟ آتش برای چه می سوزاند؟ زلزله برای چه ویران می‌کند؟

چون رفتار و برخورد ما با این پدیده‌ها نادرست است. گاهی در ساختمان طبیعت دست می‌بریم، آن گاه انتظار داریم طبیعت ما را نوازش کند.

گاهی زندگی را چنان بی‌بنیاد تصور می‌کنیم که خانه گلین می‌سازیم، آن گاه دل‌مان می خواهد زلزله این خانه‌های گلین و بی‌بنیاد را نگه دارد.

گاهی هم این کاره نیستیم. یعنی نباید این مسئولیت‌ها را داشته باشیم، اما داریم، و در اندازه‌ای نیستیم که بتوانیم به درستی این پدیده‌ها را هدایت کنیم،

بنابراین در آخر کار نام سیل را مانند دیوهای قصه، ویرانگر می‌گذاریم.

این ها همه گفته شد، که بگوییم آهای آدم بزرگ‌ها، بیایید با خودمان صادق باشیم.

دست‌کم ما مردم با خودمان صادق باشیم،

در برخورد با پرسش‌های کودکان درباره چرایی آمدن سیل و ویرانگر بودن آن برای آنها به روشنی بگوییم که سیل هنگامی ویرانگر می‌شود که ما آدمیان نیروهای عظیم طبیعت را دستکم می‌گیریم

این چیزها را البته باید در آموزشگاه به کودکان آموزش بدهند که نمی‌دهند.

رضی هیرمندی دوست و مترجم توانای ادبیات کودکان در همین زمینه یک دل نوشته از یک آموزگار منتشر کرده که آن را در این جا می‌آورم تا بدانیم همه ما آدم بزرگ‌ها تک تک مسئول هستیم. گاهی به اندازه نخود، گاهی به اندازه نگه‌بانی از یک سرزمین و یک کشور.

سیل

به هوش باشیم، نگه بانی از یک سرزمین به هوشیاری و کاردانی بیش از این نیاز دارد. بنابراین من نویسنده ادبیات کودکان، نیز در پی این آموزگار با وجدان از همه کودکان سرزمین‌ام پوزش می‌خواهم که هیچ وقت برای آن‌ها نویسنده خوبی نبوده‌ام، تا آن ها را با داستان‌های خود چنان بار بیاورم که مطالبه‌گر شوند. در برابر ویرانی و نابودی محیط زیست به دنبال پاسخ از کسانی باشند که برای نفع شخصی حاضرند یک سرزمین را از هستی به نیستی ببرند.

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله