برای کودکان کم‌شنوا و ناشنوا کتابخوانی و قصه‌گویی اهمیتی دوچندان دارد

تجربه‌ی خواندن با کودکان کم‌شنوا در گفت‌وگو با دکتر گیتا مولّلی - بخش دوم

 

خانم دکتر گیتا موللی و همکاران‌شان در «مرکز فرانک» - مرکزی پیش‌رو در زمینه آموزش و مداخله زودهنگام برای کودکان کم‌شنوا و خانواده‌های‌شان - در جهت پیشبرد روش‌های نوین علمی، حاصل مطالعات، پژوهش‌ها و تجربیات بین‌المللی خود را در راستای ارتقاء سطح علمی و عملی حوزه آموزش کودکان کم‌شنوا به‌کار ‌گرفته‌اند. ایشان در گفت‌وگویی با ما، تجربیات و یافته‌های‌شان در زمینه نقش کتاب‌خوانی و قصه‌گویی در تسهیل روند آموزش کودکان کم‌شنوا و ناشنوا در «مرکز فرانک» را با ما در میان گذاشته‌اند. بخش نخست این گفت‌وگو در اسفندماه 1397 منتشر شد. اینک بخش دوم این مصاحبه‌ را در کتابک بخوانید:

  • مشارکت مادرها و پدرها در «برنامه فرانک» و برنامه‌ی‌ بلندخوانی با کودکان چگونه است؟ لطفا از بازخوردهای مادرها و پدرها از اجرای برنامه قصه‌گویی و کتاب‌خوانی در مرکز فرانک برای‌مان بگویید.

مادر و پدرها زمانی که در «برنامه فرانک» که یک برنامه گروهی است شرکت می‌کنند از آن لذت می‌برند، کودکان نیز لذت می‌برند اما تا امروز متأسفانه کم‌تر مادر یا پدری را دیده‌ام که این نوع آموزش را به‌منزله‌ی بخشی جدی از برنامه آموزشی کودک کم‌شنوای‌اش در نظر بگیرد. ما این‌جا، با تلاشی بسیار زیاد و گاهی اجبار مادر و پدرها را وارد این برنامه می‌کنیم که از آن لذت هم می‌برند و البته پولی هم برای این برنامه دریافت نمی‌کنیم. چون می‌دانیم تا چه اندازه این برنامه می‌تواند در آموزش کودک مؤثر باشد و از کلاس‌های پرهزینه و با عناوین خاص که به ‌شدت مورد توجه‌شان قرار می‌گیرد بسیار مفیدتر است و در عین حال پایه و اساس همه‌ی آموزش‌های دیگری است که برای کودک کم‌شنوا تجویز می‌شود. اما اغلب، چون مادران فکر می‌کنند که کار جدی در حال انجام نیست و این برنامه که همه‌اش بازی است و من خودم هم بلدم بگم و بخندم، مشارکت مداوم در آن را جدی نمی‌گیرند. چون هنوز این درک عمومی نشده است که آموزش همراه با لذت تا چه اندازه مبانی محکم علمی دارد. به‌علاوه، این کار بسیار تخصصی است و به این شکل نیست که هر کسی را بتوانید پیدا کنید که دانش و توانمندی انجام این کار را داشته باشد. البته مادرانی هستند که خودشان به ‌صورت جدی‌ پی‌گیر روند آموزش کودک بر اساس کتاب‌خوانی می‌شوند و حتی از همکاران و کارشناسان ما درخواست می‌کنند که در این روند آن‌ها را همراهی نمایند اما هنوز تعدادشان کم است.

تحقیقات اخیر نشان داده‌اند که هیچ عاملی به اندازه‌ی پدر و مادر در کیفیت آموزش کودک کم‌شنوا مؤثر نیست، همچنین سطح تحصیلات مادر دومین عامل اثرگذار است(که درحقیقت میزان آگاهی بالاتری دارند). ما هم در عمل این موضوع را مشاهده می‌کنیم، میزان موفقیت کودک در آموزش، بستگی مستقیم با میزان مشارکت مادران در روند آموزش کودک‌شان دارد؛ مادرانی که سطح تحصیلات یا آگاهی عمومی بالاتری دارند، بیش‌تر مطالعه می‌کنند، مشارکت می‌کنند و توصیه‌های آموزشی را با کیفیت بالاتری پیاده‌سازی می‌کنند.

  • کتاب‌خوانی به چه شکل و با چه مکانیزمی در آموزش کودک کم‌شنوا اثر می‌گذارد؟

همان‌گونه که اشاره کردم در جلسات نخستین آموزش خواندن گفت‌وگویی برای مادران و کودکان، بارها با این دیدگاه مادران روبه‌رو شده‌ایم که قصه‌گویی و کتاب‌خوانی را روش آموزشی جدی و مؤثر قلمداد نکرده‌اند. اما به مرور زمان تعدادی از مادران با مشاهده‌ی نتایجی مانند افزایش طول جملات کودک و تعداد واژگانی که به کار می‌برد و ارتقاء سطح درک او از مفاهیم و معانی، چنان به این روش علاقه‌مند شده‌اند که از ما درخواست کرده‌اند با آن‌ها همراه بمانیم و این روش را ادامه دهیم. اما متأسفانه بسیاری عوامل زمینه‌ای در زندگی مادر و کودک کم‌شنوا وجود دارد که روند آموزش کودک را علاوه بر وجود سدی به نام ناشنوایی یا کم‌شنوایی با سدهای دیگری نیز مواجه می‌کند.

مادری که کودک ناشنوا دارد، با نوعی رنج و سوگواری مداوم دست‌پنجه نرم می‌کند که مدام در مراحل مختلف رشد کودک تکرار و تازه می‌شود. ناشنوایی، از منظر خانوادگی، پر استرس‌ترین کم‌توانی است. بیش از نود و پنج درصد مواقع کودک کم‌شنوا در خانواده‌ای شنوا بدنیا می‌آید که تاکنون فرد ناشنوایی ندیده‌اند و پدر و مادری که انتظار تولد کودکی ناشنوا را نداشته‌اند. بنابراین برای آن‌ها شرایط شوک‌آور و ناراحت‌کننده‌ای پیش می‌آید. در متون روان‌شناسی می‌گویند غم تشخیص ناشنوایی کودک، برای مادر، هم‌پایه‌ی غم مرگ فرزند است چون در واقع، مرگ آرزوهای‌اش است. و درست در همان موقع، کودک نیاز به آموزش فشرده و مداخلات خاص دارد که غالباً برعهده‌ی والدین است. با وجود این‌که هیچ بچه ناشنوایی کم‌هوش به دنیا نمی‌آید اما اگر به موقع به آموزش‌اش پرداخته نشود ممکن است از بچه‌ای که با کم‌توانی ذهنی متولد می‌شود هم کم‌توان‌تر شود.

در کنار این غم بزرگ، متاسفانه آموزش ناشنوایی هم در کشور ما دچار نارسایی‌هایی است که پیش‌تر به برخی از آن‌ها اشاره کردم. جدی نگرفتن فرآیند آموزش یک کودک ناشنوا و جبران آن با نادیده گرفتن کم‌توانی او در درس خواندن هم‌پایه‌ی سایر دانش‌آموزان و پیشرفت صوری در پایه‌های تحصیلی، نه فقط این غم بزرگ را کاهش نمی‌دهد بلکه با دامن زدن به کم‌توانی‌های کودک، پله به پله او را از رشد ذهنی و ارتباطی حقیقی دور می‌کند. البته نه فقط در کشور ما، در بسیاری از نقاط جهان این‌گونه بوده و اکنون نیز هست.

بار دیگر تأکید می‌کنم نکته مهم و اساسی در آموزش این کودکان، فقط آموزش تلفظ صحیح کلمات و لایه‌ی سطحی زبان نیست بلکه در آموزش کودک کم‌شنوا باید به عمق زبان توجه داشت، باید توجه داشت که آموزش صحیح، آموزشی است که این کودکان را در ساخت و درک مفاهیم ذهنی توانمند سازد. آموزش تقلیدی و طوطی‌وار کلمات که صرفاً منجر به ادای برخی کلمات محدود برای رضایت اطرافیان شود، آموزش حقیقی نیست. باید دید یک روش آموزشی تا چه اندازه سواد ادبی مقدماتی(Early Literacy) کودک را پرورش می‌دهد تا بتوان در مورد کیفیت و عمق اثر آن بر رشد ذهنی و ارتباطی او اظهار نظر کرد. چنین سوادی چگونه برای کودک کم‌شنوا حاصل می‌شود؟ با بلندخوانی! فقط و فقط از راه بلندخوانی! فقط کتاب!

کتاب، دنیای واژگان کودک را بسیار گسترده می‌کند؛ دنیای ذهنی و خیال او را گسترش می‌دهد و به این ترتیب فرصت تجربه رویدادهایی متنوع، در دنیای گسترده خیال را برای او فراهم می‌کند. این آن‌ چیزی است که شما در هیچ کلاس درس معمولی نمی‌توانید تجربه کنید. کتاب خواندن با لذت و تقویت حس کنجکاوی کودک همراه است، کودک مدام تشویق می‌شود حدس بزند آخر داستان چه می‌شود. چون از همراهی با داستان و رویدادهای آن لذت می‌برد، دنبالش می‌کند، واژگان مدام و مدام تکرار می‌شوند و در بستر رویدادهایی جذاب در ذهن او ماندگار می‌شوند. یاد می‌گیرد این واژه‌ها در ساخت مفاهیمی لذت‌بخش کاربرد دارند، پس شروع می‌کند به استفاده کردن از آن‌ها و مفاهیم ذهنی‌اش را گسترش می‌دهد.

فرض کنید شما بیست بار به یک بچه سه ساله بگویید، بگو: «درشکه»، این بچه متوجه نمی‌شود درشکه یعنی چه ولی برای رضایت شما ممکن است آن را تکرار کند، حالا اگر شما قصه‌ی سیندرلا را برای او بگویید و بشنود و ببیند که سیندرلا سوار درشکه‌ی طلایی می‌شود، بعد شاید انیمیشن سیندرلا را با هم ببینید یا درشکه‌اش را با هم بسازید و یا شاید ذوقش را داشته باشید که او را ببرید سوار درشکه هم بشود. به این صورت این بچه درکی از معنای واژه درشکه پیدا می‌کند که باعث می‌شود آن را عمیقاً بیاموزد.

بلندخوانی ارزش بسیار زیادی در فرآیند آموزشی کودک کم‌شنوا دارد. در واقع، هیچ ابزار یا روش آموزشی به اندازه خواندن کتاب نمی‌تواند سواد ادبی کودک کم‌شنوا را افزایش دهد و سواد ادبی کودک پایه‌ی تمامی یادگیری‌های بعدی او است. هر نوع یادگیری اعم از ریاضی، فیزیک، تاریخ و ... مبتنی بر توانمندی کودک در ساخت و درک مفاهیم ذهنی است. یادگیری اجتماعی شدن، دوست پیدا کردن، ارتباط برقرار کردن، همه‌ی این‌ها وابسته به توانمندی کودک در درک هیجانات و احساسات خود و دیگران است که این خود تابع میزان پرورش یافتن سواد ادبی او در دوران پیش از دبستان است.

تمامی این نکات را گفتم تا این موضوع روشن شود که باید بدانیم در آموزش کودک ناشنوا هدف چیست. معلمان و پدر و مادرها زحمت می‌کشند اما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که این تلاش و مداومت صرف چه چیزی می‌شود و چه نتایجی مورد انتظار ما است؟ کودک ناشنوایی که سواد ادبی‌اش گسترش نیافته است، گنجینه‌ی واژگان و قدرت پردازش ذهن‌اش بسیار محدود است و صحبت با او به مانند صحبت با یک دیوار است. هر چه شما ریاضی، فیزیک، تاریخ و ادبیات بگویید، آب در هاون کوبیدن است. اگر روی سواد ادبی‌ کودک کار نکرده باشیم، ذهن او نمی‌شنود و قادر به پردازش مفاهیم نیست.

تحقیقات نشان داده‌اند، مهارت‌های خواندن و نوشتن و درک مطلب یک کودک همبستگی بالایی با گستردگی گنجینه‌ی واژگان او دارد. گنجینه‌ی واژگان از چه راهی افزایش می‌یابد؟ یک راه کلاس گفتاردرمانی است که با این کلاس‌ها این اتفاق می‌افتد اما درکنار کلاس‌ها یک راه ساده و جذاب و دوست داشتنی و البته ساده‌تر و مفیدتر برای رسیدن به این هدف خواندن کتاب است. لازم هم نیست بچه را عذاب دهیم. نمی‌گویم خواندن کتاب جای گفتار درمانی را می‌گیرد.  همان‌گونه که پیش‌تر هم گفتم، هر یک از روش‌های کار با کودک ناشنوا در جای خودشان سودمند هستند و مهم انتخاب ترکیبی مناسب برای هر کودک، متناسب با شرایط خاص و منحصر به فرد خود او است اما کتاب‌خوانی همواره بهترین روش برای تسهیل روند آموزشی کودک است. مثلا اگر دو واژه در کلاس گفتار درمانی آموزش دید می‌توان با کتاب‌خوانی این دو واژه را با چندین واژه دیگر پیوند زد و گنجینه واژگان او را در زمانی کم و همراه با لذت گسترش داد.

قصه‌گویی و کتاب خواندن برای کودک کم‌شنوا یک حسن دیگر هم دارد و آن این است که تجربه فرآیند ارتباطی انسانی و لذت‌بخش را برای او رغم می‌زند. در قصه‌گویی برای کودک ناشنوا در «برنامه فرانک»، به مادر می‌گوییم کودک را بغل کند، پس کودک در حالی که در آغوش مادر گرمای وجود او را حس می‌کند، یاد می‌گیرد. چه چیزی بهتر از گرمای وجود مادر؟ کودک لذت می‌برد که در آغوش مادرش قرار دارد. مادرش در حین قصه‌گویی به او محبت می‌کند و این بسیار لذت‌بخش‌تر و امنیت‌آفرین‌تر است تا این‌که مادر روبه‌روی‌اش قرار گیرد و با حالتی جدی به او بگوید: «بگو درشکه!»

در این تجربه، در حین کتاب‌خوانی، مادر زمانی معنی‌دار را با کودک‌اش صرف می‌کند. در حالی‌که در سایر موارد باید کودک را به کلاس برساند، خودش منتظر بماند و تنها زمانی که با کودک‌اش صرف می‌کند حین رفت‌وآمد و در فشار و استرس است.

نکته مهم دیگر این است که اجازه بدهید کودک از خواندن کتاب لذت ببرد، این تجربه را شبیه یک کلاس درس برگزار نکنید. آخر داستان، نشمرید که کودک چند کلمه یاد گرفته است. اتفاقا به مرور زمان یاد می‌گیرد و مهم فرآیند درونی پردازش معنی است که او تجربه می‌کند، نه فقط تعداد کلماتی که بلافاصله بعد از این تجربه بیان می‌کند.

تحقیقات نشان داده‌اند که مادران کودکان ناشنوا، غالبا حالت معلم شاگردی با کودکان خود دارند، در چنین حالتی بچه‌ی ناشنوا معلم دارد، مادر ندارد و ناشنوایی مادرش را هم از او گرفته است! البته ذکر این نکته ضروری است که مادر چاره‌ای هم ندارد، چون باید تلاش کند فرصت رشد مغزی کودک از دست نرود و همان‌گونه که پیش‌تر هم اشاره کردم، این کار خیلی هم حیاتی و اورژانسی است اما راه این تلاش سخت و طاقت‌فرسا را می‌توان با کتاب‌خوانی لذت‌بخش‌تر و راحت‌تر کرد.

کودکان دردنیای قصه بازی می‌کنند، با قصه ها می‌خوابند، بیدار می‌شوند و زندگی می‌کنند. همه کودکان با قصه‌ها آرامش می‌یابند اما برای کودک کم‌شنوا قصه اهمیتی دیگر هم دارد. قصه راه بسیارمناسبی برای زبان آموزی است. اهمیت تاکید بر کتاب‌خوانی و قصه‌گویی مادر و از دست ندادن این فرصت طلایی در کودکی، زمانی بهتر روشن می‌شود که بدانیم یک کودک کم‌شنوا که مداخله آموزشی زودهنگام مؤثر دریافت نکند، در همه‌ی مهارت‌های یادگیری، مهارت‌های اجتماعی، مهارت‌های شناختی و مهارت‌های فراشناختی ضعف خواهد داشت. به لحاظ هیجانی-عاطفی و همدلی دچار مشکل خواهد بود. اختلالات مرتبط با نظریه‌ی ذهن نیز در کودکان ناشنوا وجود دارد. به این معنا که فرد قادر نیست به‌درستی درک کند در ذهن شما چه می‌گذرد و احساس شما را درک نمی‌کند.

برای کودکان کم‌شنوا و ناشنوا کتابخوانی و قصه‌گویی اهمیتی دوچندان دارد

  • برای آموزش موثر کودکان کم‌شنوا چه پیشنهاداتی برای پدر و مادر و یا آموزگاران دارید؟ 

کم‌شنوایی، یک مسئله‌ی اورژانس است، حتی یک روز، حتی یک ساعت، برای آموزش کودک اهمیت حیاتی دارد. حواس نوزاد، بلافاصله پس از تولد بسیار آماده‌اند و هر روزی که از تولد می‌گذرد، این آمادگی به تدریج کم‌تر می‌شود. به همین دلیل، آموزش نوزاد ناشنوا از روزی که او متولد می‌شود آغاز می‌شود. تمامی اطلاعات حاصل از پژوهش‌های سال‌های اخیر در دنیا نشان می‌دهد که اگر نوزاد ناشنوا، دقیق، صحیح و به موقع آموزش ببیند، هیچ فرقی با فرد شنوا در هیچ حیطه‌ای نخواهد داشت.

آموزش ناشنوایان در کشور ما، همان فیل مولوی است، یکی لبه‌ی گوشش را گرفته و می‌گوید، فیل یک چیز پهن صافی است، یکی شکم‌اش را گرفته، می‌گوید فیل شبیه یک تخته پهن است یکی پای‌اش را گرفته می‌گوید شکل ستون است، دیگری خرطوم‌اش را گرفته و می‌گوید شکل مار است. متاسفانه کسی در پی آن نبوده است که تمامی این روش‌های متنوع کار با ناشنوایان را تجمیع کند. رویکرد صحیح در دستورالعمل‌های معتبر جهانی این است که این روش‌ها در ترکیب با هم به کار می‌آیند. از یک‌دیگر جدا نیستند، همان اندازه که زبان اشاره می‌تواند برای کودکی مؤثر باشد و کمک کند، همان اندازه، زبان گفتار می‌تواند به کودک مؤثر باشد. بنابراین همواره باید رویکردی جامع و همه‌جانبه‌نگر به آموزش کودک کم‌شنوا داشت و توجه داشت که انتخاب یک ترکیب مناسب و همین‌طور نتایج مورد انتظار، تابع شرایط خاص هر کودک در یک زمان خاص است. برنامه‌ی آموزشی هر کودک کم‌شنوا باید مختص خود او و براساس توانمندی و شرایط زمینه‌ای ویژه‌ی او نوشته و اجرا شود و مرتب هم پایش شود تا درصورت نیاز تغییر کند.

یکی از مسائل مهم در مورد کودکان کم‌شنوا که والدین‌شان باید حتما به آن توجه ویژه داشته باشند، انتخاب سمعک مناسب با نظر متخصص شنوایی‌شناسی و سپس تنظیم منظم سمعک است. اجازه بدهید مثالی بزنم، تنظیم سمعک مانند تهیه نهار روزانه است، نمی‌شود شما یک‌بار در سال نهار تهیه کنید و بگویید تا آخر سال کافی است، هر روز باید این کار را انجام دهید وگرنه گرسنه می‌مانید. چک سمعک نیز به همین شکل یک کار مهم روزانه است، هر روز صبح باید سمعک کودک چک شود و درصورت نیاز تنظیم هم بشود وگرنه کارکرد مناسب را برای او نخواهد داشت. لازم است وسایل کمک شنوایی کودک(سمعک یا کاشت حلزون او) بهترین کارکرد را داشته باشد.

مسئله‌ی مهم دیگر این است که از تمامی ساعات روز برای آموزش استفاده شود و عمده این آموزش توسط مادر انجام می‌شود، پس مادر باید به اندازه‌ی یک متخصص از شرایط ویژه‌ی فرزند خود آگاه باشد و متخصصی باید با پدر و مادر در ارتباط قرار بگیرد که بداند چگونه این دانش تخصصی را منتقل کند. متاسفانه در ایران تعداد متخصصانی که در این زمینه دانش و توانمندی لازم را داشته باشند بسیار محدود است.

  • در دیدگاه شما کسی که فعالیت آموزشی با کودکان کم‌شنوا را انتخاب می‌کند و انجام می‌دهد باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

گفتاردرمان‌گران دانش و مهارت بسیار خوبی در فراگیری و اجرای اصول بلندخوانی با کودکان دارند، چون با مبانی این کار یعنی آموزش زبان و خواندن و نوشتن، آشنایی کافی دارند. در حقیقت تخصص این کار را دارند، با اندام‌های درگیر در سخن‌گفتن و شنیدن به خوبی آشنایی دارند و مراحل آموزش زبان را به خوبی می‌دانند. بنابراین خیلی زود می‌توانند با اصول این نوع برنامه‌ها ارتباط برقرار کنند...

قصه‌گویی برای کودک کم‌شنوا سه نکته‌ی مهم دارد: ایجاد محیط مناسب برای گوش دادن برای کودک کم‌شنوا، انتخاب کتاب مناسب برای کودک کم‌شنوا و استفاده از تکنیک‌های قصه‌گویی فعال و گروهی برای کودک.

فردی که بخواهد برای کودک کم‌شنوا قصه‌گویی کند لازم است با دو حوزه کاملاً آشنایی داشته باشد. یکی کودکان کم‌شنوا یکی روشهای قصه‌گویی فعال یا بلندخوانی.

برای کودکان کم‌شنوا و ناشنوا کتابخوانی و قصه‌گویی اهمیتی دوچندان دارد

  • به‌صورت کلی چه اقدامات و آموزش‌هایی برای آموزش کودک کم‌شنوا و ناشنوا از بدو تشخیص ضروری و لازم است؟

تمام اقدامات لازم برای کودک ناشنوا از بدو تولد را می‌توانیم به صورت زیر تجمیع و خلاصه ‌کنیم:

الف) گذاشتن سمعک: سمعک مانند اکسیژن برای نفس کشیدن است. نمی‌توان گفت من دیگر خسته شدم و می‌خواهم نیم‌ساعتی اکسیژن تنفس نکنم. «سمعک اکسیژن مغز بچه است»، پس به عنوان پدر و مادر این اجازه را نداریم که حتی فقط یک ساعت سمعک کودک خراب باشد یا در گوش‌اش نگذاشته باشیم یا مشکل داشته باشد و تنظیم نشده باشد. باز هم ذکر این نکته را ضروری می‌دانم که سمعک مانند لباس نیست که بتوانید با سلیقه شخصی و غیرمتخصص آن را انتخاب کنید و مدل‌اش را عوض کنید. هر سمعک فقط خاص همان کودک تجویز و تنظیم می‌شود و برای هیچ کودک دیگری مناسب نیست. کودک باید بهترین نوع سمعک با بهترین ویژگی‌ها را داشته باشد و انتخاب سمعک برای کودک فقط باید از طرف یک شنوایی‌شناس متخصص صورت گیرد..

ب) نقش روان‌شناسی در آموزش نوزاد ناشنوا: همان‌گونه که اشاره کردم هر متخصصی نمی‌تواند وارد حوزه‌ی مداخله در آموزش کودک کم‌شنوا شود. گاهی روان‌شناسان بدون دانش تخصصی در زمینه ناشنوایی، تجویزها یا مداخلاتی برای مادر کودک ناشنوا انجام می‌دهند که تبعات سوئی بر روند آموزش کودک یا ارتباط مادر با کودک بر جا می‌گذارند. بنابراین روانشناسی می‌تواند برای کودک کم‌شنوا کار کند که با این حوزه و نیازهای کودک کم‌شنوا و خانواده آشنایی کامل داشته باشد.

آموزش‌ها باید با رویکرد آموزش مادر-کودک انجام شود، منظور درمان افسردگی مادر نیست. آموزش‌هایی بر پایه نظریات روان‌شناسی که مادر-کودک محور باشند تا مادر یاد بگیرد چگونه به کودک‌اش آموزش دهد. آموزش‌هایی در زمینه دل‌بستگی و عشق مادر-کودک بسیار اثربخش خواهند بود.

ج) آموزش زبان و گفتار: آموزش‌ها باید توسط گفتاردرمانگر، شنوایی‌شناس و روان‌شناس متخصص در حوزه ناشنوایی نوزاد نا‌شنوا انجام شود. حتی کسی که شنوایی‌شناس متخصصی در زمینه ناشنوایی کودک سه سال به بالا کار می‌کند هم نمی‌تواند نوزاد ناشنوا را آموزش دهد، زیرا این حوزه ها از هم متفاوت‌اند.

سایر اعضای تیم کار با نوزاد ناشنوا، پزشک گوش-حلق- بینی، کاردرمانگر، روان‌پزشک، معلم ناشنوایان آموزش‌دیده و مورد دیگری که امروزه در دنیا بسیار بر آن تأکید می‌شود، یک بزرگسال بسیار موفق ناشنوا یا کم‌شنوا و وارد بر حوزه‌ی آموزش نوزاد ناشنوا است.

د) کتاب‌خوانی و قصه‌گویی: و نکته کلیدی و اساسی نهایی این‌که در روند آموزش کودک ناشنوا از بدو تولد باید حتما کتاب وجود داشته باشد. رویکرد آموزشی مبتنی بر کتاب‌خوانی و قصه‌گویی، بر اساس اهمیت توسعه سواد ادبی مقدماتی(Early Literacy) در سال‌های پیش از دبستان شکل گرفته است زیرا از زمانی که کودک وارد سن مدرسه می‌شود زمان سواد تحصیلی و خواندن و نوشتن فرا می‌رسد و توانمندی کسب و توسعه دانش ذهنی ادبی مربوط به سنین پیش از دبستان است. آن‌چه که در قالب خواندن با نوزاد و نوپا در برنامه‌ی «با من بخوان»، انجام می‌شود در همین حوزه قرار می‌گیرد. اما خواندن با نوزاد و نوپای ناشنوا باید توسط فردی کاملا آشنا به شرایط نوزاد ناشنوا انجام شود، زیرا در مورد این کودکان با سدی به نام ناشنوایی در خواندن مواجه هستیم که باید ملاحظات مرتبط با این ویژگی در بلندخوانی در نظر گرفته شود. بنابراین، بلندخوانی با نوزاد و نوپا باید بوسیله کارشناسی آموزش‌دیده در زمینه ناشنوایی انجام شود.

 

با دکتر گیتا موللی بیشتر آشنا شویم:

گیتا موللی، دکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشیار گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی هستند؛ در دوران کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته شنوایی‌شناسی تحصیل نموده‌اند. از زمینه‌های تخصصی فعالیت ایشان می‌توان به کم‌شنوایی، ناشنوایی، کودکان کم‌شنوا، توانبخشی، خانواده/والدین کودک کم‌شنوا، مداخله زودهنگام، گفتارنشانه‌دار(روش کیود)، لب‌خوانی، روانشناسی و مشاوره نوجوان و بزرگسال ناشنوا و کاشت حلزونی اشاره کرد و از فعالیت‌های ابتکاری ایشان در زمینه آموزش کودکان کم‌شنوا می‌توان قصه‌گویی مبتنی بر گفت‌وگو (Dialogic story telling) و برنامه فرانک، نسخه بومی برنامه کانادایی(Parent Child Mother Goose  Program) را نام برد. ایشان مدرس، نویسنده و سخنرانی شناخته شده در ایران و در سطح بین‌المللی هستند و عضویت در مجامع متعدد تخصصی ملی و بین‌المللی را در کارنامه دارند.

برای کودکان کم‌شنوا و ناشنوا کتابخوانی و قصه‌گویی اهمیتی دوچندان دارد

 

نویسنده
سپیده قلی‌پور
Submitted by editorsa on

تجربه‌ی خواندن با کودکان کم‌شنوا در گفت‌وگو با دکتر گیتا مولّلی - بخش دوم

 

خانم دکتر گیتا موللی و همکاران‌شان در «مرکز فرانک» - مرکزی پیش‌رو در زمینه آموزش و مداخله زودهنگام برای کودکان کم‌شنوا و خانواده‌های‌شان - در جهت پیشبرد روش‌های نوین علمی، حاصل مطالعات، پژوهش‌ها و تجربیات بین‌المللی خود را در راستای ارتقاء سطح علمی و عملی حوزه آموزش کودکان کم‌شنوا به‌کار ‌گرفته‌اند. ایشان در گفت‌وگویی با ما، تجربیات و یافته‌های‌شان در زمینه نقش کتاب‌خوانی و قصه‌گویی در تسهیل روند آموزش کودکان کم‌شنوا و ناشنوا در «مرکز فرانک» را با ما در میان گذاشته‌اند. بخش نخست این گفت‌وگو در اسفندماه 1397 منتشر شد. اینک بخش دوم این مصاحبه‌ را در کتابک بخوانید:

  • مشارکت مادرها و پدرها در «برنامه فرانک» و برنامه‌ی‌ بلندخوانی با کودکان چگونه است؟ لطفا از بازخوردهای مادرها و پدرها از اجرای برنامه قصه‌گویی و کتاب‌خوانی در مرکز فرانک برای‌مان بگویید.

مادر و پدرها زمانی که در «برنامه فرانک» که یک برنامه گروهی است شرکت می‌کنند از آن لذت می‌برند، کودکان نیز لذت می‌برند اما تا امروز متأسفانه کم‌تر مادر یا پدری را دیده‌ام که این نوع آموزش را به‌منزله‌ی بخشی جدی از برنامه آموزشی کودک کم‌شنوای‌اش در نظر بگیرد. ما این‌جا، با تلاشی بسیار زیاد و گاهی اجبار مادر و پدرها را وارد این برنامه می‌کنیم که از آن لذت هم می‌برند و البته پولی هم برای این برنامه دریافت نمی‌کنیم. چون می‌دانیم تا چه اندازه این برنامه می‌تواند در آموزش کودک مؤثر باشد و از کلاس‌های پرهزینه و با عناوین خاص که به ‌شدت مورد توجه‌شان قرار می‌گیرد بسیار مفیدتر است و در عین حال پایه و اساس همه‌ی آموزش‌های دیگری است که برای کودک کم‌شنوا تجویز می‌شود. اما اغلب، چون مادران فکر می‌کنند که کار جدی در حال انجام نیست و این برنامه که همه‌اش بازی است و من خودم هم بلدم بگم و بخندم، مشارکت مداوم در آن را جدی نمی‌گیرند. چون هنوز این درک عمومی نشده است که آموزش همراه با لذت تا چه اندازه مبانی محکم علمی دارد. به‌علاوه، این کار بسیار تخصصی است و به این شکل نیست که هر کسی را بتوانید پیدا کنید که دانش و توانمندی انجام این کار را داشته باشد. البته مادرانی هستند که خودشان به ‌صورت جدی‌ پی‌گیر روند آموزش کودک بر اساس کتاب‌خوانی می‌شوند و حتی از همکاران و کارشناسان ما درخواست می‌کنند که در این روند آن‌ها را همراهی نمایند اما هنوز تعدادشان کم است.

تحقیقات اخیر نشان داده‌اند که هیچ عاملی به اندازه‌ی پدر و مادر در کیفیت آموزش کودک کم‌شنوا مؤثر نیست، همچنین سطح تحصیلات مادر دومین عامل اثرگذار است(که درحقیقت میزان آگاهی بالاتری دارند). ما هم در عمل این موضوع را مشاهده می‌کنیم، میزان موفقیت کودک در آموزش، بستگی مستقیم با میزان مشارکت مادران در روند آموزش کودک‌شان دارد؛ مادرانی که سطح تحصیلات یا آگاهی عمومی بالاتری دارند، بیش‌تر مطالعه می‌کنند، مشارکت می‌کنند و توصیه‌های آموزشی را با کیفیت بالاتری پیاده‌سازی می‌کنند.

  • کتاب‌خوانی به چه شکل و با چه مکانیزمی در آموزش کودک کم‌شنوا اثر می‌گذارد؟

همان‌گونه که اشاره کردم در جلسات نخستین آموزش خواندن گفت‌وگویی برای مادران و کودکان، بارها با این دیدگاه مادران روبه‌رو شده‌ایم که قصه‌گویی و کتاب‌خوانی را روش آموزشی جدی و مؤثر قلمداد نکرده‌اند. اما به مرور زمان تعدادی از مادران با مشاهده‌ی نتایجی مانند افزایش طول جملات کودک و تعداد واژگانی که به کار می‌برد و ارتقاء سطح درک او از مفاهیم و معانی، چنان به این روش علاقه‌مند شده‌اند که از ما درخواست کرده‌اند با آن‌ها همراه بمانیم و این روش را ادامه دهیم. اما متأسفانه بسیاری عوامل زمینه‌ای در زندگی مادر و کودک کم‌شنوا وجود دارد که روند آموزش کودک را علاوه بر وجود سدی به نام ناشنوایی یا کم‌شنوایی با سدهای دیگری نیز مواجه می‌کند.

مادری که کودک ناشنوا دارد، با نوعی رنج و سوگواری مداوم دست‌پنجه نرم می‌کند که مدام در مراحل مختلف رشد کودک تکرار و تازه می‌شود. ناشنوایی، از منظر خانوادگی، پر استرس‌ترین کم‌توانی است. بیش از نود و پنج درصد مواقع کودک کم‌شنوا در خانواده‌ای شنوا بدنیا می‌آید که تاکنون فرد ناشنوایی ندیده‌اند و پدر و مادری که انتظار تولد کودکی ناشنوا را نداشته‌اند. بنابراین برای آن‌ها شرایط شوک‌آور و ناراحت‌کننده‌ای پیش می‌آید. در متون روان‌شناسی می‌گویند غم تشخیص ناشنوایی کودک، برای مادر، هم‌پایه‌ی غم مرگ فرزند است چون در واقع، مرگ آرزوهای‌اش است. و درست در همان موقع، کودک نیاز به آموزش فشرده و مداخلات خاص دارد که غالباً برعهده‌ی والدین است. با وجود این‌که هیچ بچه ناشنوایی کم‌هوش به دنیا نمی‌آید اما اگر به موقع به آموزش‌اش پرداخته نشود ممکن است از بچه‌ای که با کم‌توانی ذهنی متولد می‌شود هم کم‌توان‌تر شود.

در کنار این غم بزرگ، متاسفانه آموزش ناشنوایی هم در کشور ما دچار نارسایی‌هایی است که پیش‌تر به برخی از آن‌ها اشاره کردم. جدی نگرفتن فرآیند آموزش یک کودک ناشنوا و جبران آن با نادیده گرفتن کم‌توانی او در درس خواندن هم‌پایه‌ی سایر دانش‌آموزان و پیشرفت صوری در پایه‌های تحصیلی، نه فقط این غم بزرگ را کاهش نمی‌دهد بلکه با دامن زدن به کم‌توانی‌های کودک، پله به پله او را از رشد ذهنی و ارتباطی حقیقی دور می‌کند. البته نه فقط در کشور ما، در بسیاری از نقاط جهان این‌گونه بوده و اکنون نیز هست.

بار دیگر تأکید می‌کنم نکته مهم و اساسی در آموزش این کودکان، فقط آموزش تلفظ صحیح کلمات و لایه‌ی سطحی زبان نیست بلکه در آموزش کودک کم‌شنوا باید به عمق زبان توجه داشت، باید توجه داشت که آموزش صحیح، آموزشی است که این کودکان را در ساخت و درک مفاهیم ذهنی توانمند سازد. آموزش تقلیدی و طوطی‌وار کلمات که صرفاً منجر به ادای برخی کلمات محدود برای رضایت اطرافیان شود، آموزش حقیقی نیست. باید دید یک روش آموزشی تا چه اندازه سواد ادبی مقدماتی(Early Literacy) کودک را پرورش می‌دهد تا بتوان در مورد کیفیت و عمق اثر آن بر رشد ذهنی و ارتباطی او اظهار نظر کرد. چنین سوادی چگونه برای کودک کم‌شنوا حاصل می‌شود؟ با بلندخوانی! فقط و فقط از راه بلندخوانی! فقط کتاب!

کتاب، دنیای واژگان کودک را بسیار گسترده می‌کند؛ دنیای ذهنی و خیال او را گسترش می‌دهد و به این ترتیب فرصت تجربه رویدادهایی متنوع، در دنیای گسترده خیال را برای او فراهم می‌کند. این آن‌ چیزی است که شما در هیچ کلاس درس معمولی نمی‌توانید تجربه کنید. کتاب خواندن با لذت و تقویت حس کنجکاوی کودک همراه است، کودک مدام تشویق می‌شود حدس بزند آخر داستان چه می‌شود. چون از همراهی با داستان و رویدادهای آن لذت می‌برد، دنبالش می‌کند، واژگان مدام و مدام تکرار می‌شوند و در بستر رویدادهایی جذاب در ذهن او ماندگار می‌شوند. یاد می‌گیرد این واژه‌ها در ساخت مفاهیمی لذت‌بخش کاربرد دارند، پس شروع می‌کند به استفاده کردن از آن‌ها و مفاهیم ذهنی‌اش را گسترش می‌دهد.

فرض کنید شما بیست بار به یک بچه سه ساله بگویید، بگو: «درشکه»، این بچه متوجه نمی‌شود درشکه یعنی چه ولی برای رضایت شما ممکن است آن را تکرار کند، حالا اگر شما قصه‌ی سیندرلا را برای او بگویید و بشنود و ببیند که سیندرلا سوار درشکه‌ی طلایی می‌شود، بعد شاید انیمیشن سیندرلا را با هم ببینید یا درشکه‌اش را با هم بسازید و یا شاید ذوقش را داشته باشید که او را ببرید سوار درشکه هم بشود. به این صورت این بچه درکی از معنای واژه درشکه پیدا می‌کند که باعث می‌شود آن را عمیقاً بیاموزد.

بلندخوانی ارزش بسیار زیادی در فرآیند آموزشی کودک کم‌شنوا دارد. در واقع، هیچ ابزار یا روش آموزشی به اندازه خواندن کتاب نمی‌تواند سواد ادبی کودک کم‌شنوا را افزایش دهد و سواد ادبی کودک پایه‌ی تمامی یادگیری‌های بعدی او است. هر نوع یادگیری اعم از ریاضی، فیزیک، تاریخ و ... مبتنی بر توانمندی کودک در ساخت و درک مفاهیم ذهنی است. یادگیری اجتماعی شدن، دوست پیدا کردن، ارتباط برقرار کردن، همه‌ی این‌ها وابسته به توانمندی کودک در درک هیجانات و احساسات خود و دیگران است که این خود تابع میزان پرورش یافتن سواد ادبی او در دوران پیش از دبستان است.

تمامی این نکات را گفتم تا این موضوع روشن شود که باید بدانیم در آموزش کودک ناشنوا هدف چیست. معلمان و پدر و مادرها زحمت می‌کشند اما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که این تلاش و مداومت صرف چه چیزی می‌شود و چه نتایجی مورد انتظار ما است؟ کودک ناشنوایی که سواد ادبی‌اش گسترش نیافته است، گنجینه‌ی واژگان و قدرت پردازش ذهن‌اش بسیار محدود است و صحبت با او به مانند صحبت با یک دیوار است. هر چه شما ریاضی، فیزیک، تاریخ و ادبیات بگویید، آب در هاون کوبیدن است. اگر روی سواد ادبی‌ کودک کار نکرده باشیم، ذهن او نمی‌شنود و قادر به پردازش مفاهیم نیست.

تحقیقات نشان داده‌اند، مهارت‌های خواندن و نوشتن و درک مطلب یک کودک همبستگی بالایی با گستردگی گنجینه‌ی واژگان او دارد. گنجینه‌ی واژگان از چه راهی افزایش می‌یابد؟ یک راه کلاس گفتاردرمانی است که با این کلاس‌ها این اتفاق می‌افتد اما درکنار کلاس‌ها یک راه ساده و جذاب و دوست داشتنی و البته ساده‌تر و مفیدتر برای رسیدن به این هدف خواندن کتاب است. لازم هم نیست بچه را عذاب دهیم. نمی‌گویم خواندن کتاب جای گفتار درمانی را می‌گیرد.  همان‌گونه که پیش‌تر هم گفتم، هر یک از روش‌های کار با کودک ناشنوا در جای خودشان سودمند هستند و مهم انتخاب ترکیبی مناسب برای هر کودک، متناسب با شرایط خاص و منحصر به فرد خود او است اما کتاب‌خوانی همواره بهترین روش برای تسهیل روند آموزشی کودک است. مثلا اگر دو واژه در کلاس گفتار درمانی آموزش دید می‌توان با کتاب‌خوانی این دو واژه را با چندین واژه دیگر پیوند زد و گنجینه واژگان او را در زمانی کم و همراه با لذت گسترش داد.

قصه‌گویی و کتاب خواندن برای کودک کم‌شنوا یک حسن دیگر هم دارد و آن این است که تجربه فرآیند ارتباطی انسانی و لذت‌بخش را برای او رغم می‌زند. در قصه‌گویی برای کودک ناشنوا در «برنامه فرانک»، به مادر می‌گوییم کودک را بغل کند، پس کودک در حالی که در آغوش مادر گرمای وجود او را حس می‌کند، یاد می‌گیرد. چه چیزی بهتر از گرمای وجود مادر؟ کودک لذت می‌برد که در آغوش مادرش قرار دارد. مادرش در حین قصه‌گویی به او محبت می‌کند و این بسیار لذت‌بخش‌تر و امنیت‌آفرین‌تر است تا این‌که مادر روبه‌روی‌اش قرار گیرد و با حالتی جدی به او بگوید: «بگو درشکه!»

در این تجربه، در حین کتاب‌خوانی، مادر زمانی معنی‌دار را با کودک‌اش صرف می‌کند. در حالی‌که در سایر موارد باید کودک را به کلاس برساند، خودش منتظر بماند و تنها زمانی که با کودک‌اش صرف می‌کند حین رفت‌وآمد و در فشار و استرس است.

نکته مهم دیگر این است که اجازه بدهید کودک از خواندن کتاب لذت ببرد، این تجربه را شبیه یک کلاس درس برگزار نکنید. آخر داستان، نشمرید که کودک چند کلمه یاد گرفته است. اتفاقا به مرور زمان یاد می‌گیرد و مهم فرآیند درونی پردازش معنی است که او تجربه می‌کند، نه فقط تعداد کلماتی که بلافاصله بعد از این تجربه بیان می‌کند.

تحقیقات نشان داده‌اند که مادران کودکان ناشنوا، غالبا حالت معلم شاگردی با کودکان خود دارند، در چنین حالتی بچه‌ی ناشنوا معلم دارد، مادر ندارد و ناشنوایی مادرش را هم از او گرفته است! البته ذکر این نکته ضروری است که مادر چاره‌ای هم ندارد، چون باید تلاش کند فرصت رشد مغزی کودک از دست نرود و همان‌گونه که پیش‌تر هم اشاره کردم، این کار خیلی هم حیاتی و اورژانسی است اما راه این تلاش سخت و طاقت‌فرسا را می‌توان با کتاب‌خوانی لذت‌بخش‌تر و راحت‌تر کرد.

کودکان دردنیای قصه بازی می‌کنند، با قصه ها می‌خوابند، بیدار می‌شوند و زندگی می‌کنند. همه کودکان با قصه‌ها آرامش می‌یابند اما برای کودک کم‌شنوا قصه اهمیتی دیگر هم دارد. قصه راه بسیارمناسبی برای زبان آموزی است. اهمیت تاکید بر کتاب‌خوانی و قصه‌گویی مادر و از دست ندادن این فرصت طلایی در کودکی، زمانی بهتر روشن می‌شود که بدانیم یک کودک کم‌شنوا که مداخله آموزشی زودهنگام مؤثر دریافت نکند، در همه‌ی مهارت‌های یادگیری، مهارت‌های اجتماعی، مهارت‌های شناختی و مهارت‌های فراشناختی ضعف خواهد داشت. به لحاظ هیجانی-عاطفی و همدلی دچار مشکل خواهد بود. اختلالات مرتبط با نظریه‌ی ذهن نیز در کودکان ناشنوا وجود دارد. به این معنا که فرد قادر نیست به‌درستی درک کند در ذهن شما چه می‌گذرد و احساس شما را درک نمی‌کند.

برای کودکان کم‌شنوا و ناشنوا کتابخوانی و قصه‌گویی اهمیتی دوچندان دارد

  • برای آموزش موثر کودکان کم‌شنوا چه پیشنهاداتی برای پدر و مادر و یا آموزگاران دارید؟ 

کم‌شنوایی، یک مسئله‌ی اورژانس است، حتی یک روز، حتی یک ساعت، برای آموزش کودک اهمیت حیاتی دارد. حواس نوزاد، بلافاصله پس از تولد بسیار آماده‌اند و هر روزی که از تولد می‌گذرد، این آمادگی به تدریج کم‌تر می‌شود. به همین دلیل، آموزش نوزاد ناشنوا از روزی که او متولد می‌شود آغاز می‌شود. تمامی اطلاعات حاصل از پژوهش‌های سال‌های اخیر در دنیا نشان می‌دهد که اگر نوزاد ناشنوا، دقیق، صحیح و به موقع آموزش ببیند، هیچ فرقی با فرد شنوا در هیچ حیطه‌ای نخواهد داشت.

آموزش ناشنوایان در کشور ما، همان فیل مولوی است، یکی لبه‌ی گوشش را گرفته و می‌گوید، فیل یک چیز پهن صافی است، یکی شکم‌اش را گرفته، می‌گوید فیل شبیه یک تخته پهن است یکی پای‌اش را گرفته می‌گوید شکل ستون است، دیگری خرطوم‌اش را گرفته و می‌گوید شکل مار است. متاسفانه کسی در پی آن نبوده است که تمامی این روش‌های متنوع کار با ناشنوایان را تجمیع کند. رویکرد صحیح در دستورالعمل‌های معتبر جهانی این است که این روش‌ها در ترکیب با هم به کار می‌آیند. از یک‌دیگر جدا نیستند، همان اندازه که زبان اشاره می‌تواند برای کودکی مؤثر باشد و کمک کند، همان اندازه، زبان گفتار می‌تواند به کودک مؤثر باشد. بنابراین همواره باید رویکردی جامع و همه‌جانبه‌نگر به آموزش کودک کم‌شنوا داشت و توجه داشت که انتخاب یک ترکیب مناسب و همین‌طور نتایج مورد انتظار، تابع شرایط خاص هر کودک در یک زمان خاص است. برنامه‌ی آموزشی هر کودک کم‌شنوا باید مختص خود او و براساس توانمندی و شرایط زمینه‌ای ویژه‌ی او نوشته و اجرا شود و مرتب هم پایش شود تا درصورت نیاز تغییر کند.

یکی از مسائل مهم در مورد کودکان کم‌شنوا که والدین‌شان باید حتما به آن توجه ویژه داشته باشند، انتخاب سمعک مناسب با نظر متخصص شنوایی‌شناسی و سپس تنظیم منظم سمعک است. اجازه بدهید مثالی بزنم، تنظیم سمعک مانند تهیه نهار روزانه است، نمی‌شود شما یک‌بار در سال نهار تهیه کنید و بگویید تا آخر سال کافی است، هر روز باید این کار را انجام دهید وگرنه گرسنه می‌مانید. چک سمعک نیز به همین شکل یک کار مهم روزانه است، هر روز صبح باید سمعک کودک چک شود و درصورت نیاز تنظیم هم بشود وگرنه کارکرد مناسب را برای او نخواهد داشت. لازم است وسایل کمک شنوایی کودک(سمعک یا کاشت حلزون او) بهترین کارکرد را داشته باشد.

مسئله‌ی مهم دیگر این است که از تمامی ساعات روز برای آموزش استفاده شود و عمده این آموزش توسط مادر انجام می‌شود، پس مادر باید به اندازه‌ی یک متخصص از شرایط ویژه‌ی فرزند خود آگاه باشد و متخصصی باید با پدر و مادر در ارتباط قرار بگیرد که بداند چگونه این دانش تخصصی را منتقل کند. متاسفانه در ایران تعداد متخصصانی که در این زمینه دانش و توانمندی لازم را داشته باشند بسیار محدود است.

  • در دیدگاه شما کسی که فعالیت آموزشی با کودکان کم‌شنوا را انتخاب می‌کند و انجام می‌دهد باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

گفتاردرمان‌گران دانش و مهارت بسیار خوبی در فراگیری و اجرای اصول بلندخوانی با کودکان دارند، چون با مبانی این کار یعنی آموزش زبان و خواندن و نوشتن، آشنایی کافی دارند. در حقیقت تخصص این کار را دارند، با اندام‌های درگیر در سخن‌گفتن و شنیدن به خوبی آشنایی دارند و مراحل آموزش زبان را به خوبی می‌دانند. بنابراین خیلی زود می‌توانند با اصول این نوع برنامه‌ها ارتباط برقرار کنند...

قصه‌گویی برای کودک کم‌شنوا سه نکته‌ی مهم دارد: ایجاد محیط مناسب برای گوش دادن برای کودک کم‌شنوا، انتخاب کتاب مناسب برای کودک کم‌شنوا و استفاده از تکنیک‌های قصه‌گویی فعال و گروهی برای کودک.

فردی که بخواهد برای کودک کم‌شنوا قصه‌گویی کند لازم است با دو حوزه کاملاً آشنایی داشته باشد. یکی کودکان کم‌شنوا یکی روشهای قصه‌گویی فعال یا بلندخوانی.

برای کودکان کم‌شنوا و ناشنوا کتابخوانی و قصه‌گویی اهمیتی دوچندان دارد

  • به‌صورت کلی چه اقدامات و آموزش‌هایی برای آموزش کودک کم‌شنوا و ناشنوا از بدو تشخیص ضروری و لازم است؟

تمام اقدامات لازم برای کودک ناشنوا از بدو تولد را می‌توانیم به صورت زیر تجمیع و خلاصه ‌کنیم:

الف) گذاشتن سمعک: سمعک مانند اکسیژن برای نفس کشیدن است. نمی‌توان گفت من دیگر خسته شدم و می‌خواهم نیم‌ساعتی اکسیژن تنفس نکنم. «سمعک اکسیژن مغز بچه است»، پس به عنوان پدر و مادر این اجازه را نداریم که حتی فقط یک ساعت سمعک کودک خراب باشد یا در گوش‌اش نگذاشته باشیم یا مشکل داشته باشد و تنظیم نشده باشد. باز هم ذکر این نکته را ضروری می‌دانم که سمعک مانند لباس نیست که بتوانید با سلیقه شخصی و غیرمتخصص آن را انتخاب کنید و مدل‌اش را عوض کنید. هر سمعک فقط خاص همان کودک تجویز و تنظیم می‌شود و برای هیچ کودک دیگری مناسب نیست. کودک باید بهترین نوع سمعک با بهترین ویژگی‌ها را داشته باشد و انتخاب سمعک برای کودک فقط باید از طرف یک شنوایی‌شناس متخصص صورت گیرد..

ب) نقش روان‌شناسی در آموزش نوزاد ناشنوا: همان‌گونه که اشاره کردم هر متخصصی نمی‌تواند وارد حوزه‌ی مداخله در آموزش کودک کم‌شنوا شود. گاهی روان‌شناسان بدون دانش تخصصی در زمینه ناشنوایی، تجویزها یا مداخلاتی برای مادر کودک ناشنوا انجام می‌دهند که تبعات سوئی بر روند آموزش کودک یا ارتباط مادر با کودک بر جا می‌گذارند. بنابراین روانشناسی می‌تواند برای کودک کم‌شنوا کار کند که با این حوزه و نیازهای کودک کم‌شنوا و خانواده آشنایی کامل داشته باشد.

آموزش‌ها باید با رویکرد آموزش مادر-کودک انجام شود، منظور درمان افسردگی مادر نیست. آموزش‌هایی بر پایه نظریات روان‌شناسی که مادر-کودک محور باشند تا مادر یاد بگیرد چگونه به کودک‌اش آموزش دهد. آموزش‌هایی در زمینه دل‌بستگی و عشق مادر-کودک بسیار اثربخش خواهند بود.

ج) آموزش زبان و گفتار: آموزش‌ها باید توسط گفتاردرمانگر، شنوایی‌شناس و روان‌شناس متخصص در حوزه ناشنوایی نوزاد نا‌شنوا انجام شود. حتی کسی که شنوایی‌شناس متخصصی در زمینه ناشنوایی کودک سه سال به بالا کار می‌کند هم نمی‌تواند نوزاد ناشنوا را آموزش دهد، زیرا این حوزه ها از هم متفاوت‌اند.

سایر اعضای تیم کار با نوزاد ناشنوا، پزشک گوش-حلق- بینی، کاردرمانگر، روان‌پزشک، معلم ناشنوایان آموزش‌دیده و مورد دیگری که امروزه در دنیا بسیار بر آن تأکید می‌شود، یک بزرگسال بسیار موفق ناشنوا یا کم‌شنوا و وارد بر حوزه‌ی آموزش نوزاد ناشنوا است.

د) کتاب‌خوانی و قصه‌گویی: و نکته کلیدی و اساسی نهایی این‌که در روند آموزش کودک ناشنوا از بدو تولد باید حتما کتاب وجود داشته باشد. رویکرد آموزشی مبتنی بر کتاب‌خوانی و قصه‌گویی، بر اساس اهمیت توسعه سواد ادبی مقدماتی(Early Literacy) در سال‌های پیش از دبستان شکل گرفته است زیرا از زمانی که کودک وارد سن مدرسه می‌شود زمان سواد تحصیلی و خواندن و نوشتن فرا می‌رسد و توانمندی کسب و توسعه دانش ذهنی ادبی مربوط به سنین پیش از دبستان است. آن‌چه که در قالب خواندن با نوزاد و نوپا در برنامه‌ی «با من بخوان»، انجام می‌شود در همین حوزه قرار می‌گیرد. اما خواندن با نوزاد و نوپای ناشنوا باید توسط فردی کاملا آشنا به شرایط نوزاد ناشنوا انجام شود، زیرا در مورد این کودکان با سدی به نام ناشنوایی در خواندن مواجه هستیم که باید ملاحظات مرتبط با این ویژگی در بلندخوانی در نظر گرفته شود. بنابراین، بلندخوانی با نوزاد و نوپا باید بوسیله کارشناسی آموزش‌دیده در زمینه ناشنوایی انجام شود.

 

با دکتر گیتا موللی بیشتر آشنا شویم:

گیتا موللی، دکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشیار گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی هستند؛ در دوران کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته شنوایی‌شناسی تحصیل نموده‌اند. از زمینه‌های تخصصی فعالیت ایشان می‌توان به کم‌شنوایی، ناشنوایی، کودکان کم‌شنوا، توانبخشی، خانواده/والدین کودک کم‌شنوا، مداخله زودهنگام، گفتارنشانه‌دار(روش کیود)، لب‌خوانی، روانشناسی و مشاوره نوجوان و بزرگسال ناشنوا و کاشت حلزونی اشاره کرد و از فعالیت‌های ابتکاری ایشان در زمینه آموزش کودکان کم‌شنوا می‌توان قصه‌گویی مبتنی بر گفت‌وگو (Dialogic story telling) و برنامه فرانک، نسخه بومی برنامه کانادایی(Parent Child Mother Goose  Program) را نام برد. ایشان مدرس، نویسنده و سخنرانی شناخته شده در ایران و در سطح بین‌المللی هستند و عضویت در مجامع متعدد تخصصی ملی و بین‌المللی را در کارنامه دارند.

برای کودکان کم‌شنوا و ناشنوا کتابخوانی و قصه‌گویی اهمیتی دوچندان دارد

 

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
مصاحبه