کتابخانه سیار در اندونزی: ماتا آکسارا

کتابخانه سیار 

نورا دی ایندرا ویجایا [1] از بنیان‌گذاران ماتا اکسارا[2] در حالی که دخترانش دیوا و نایا و عمویش بدرالدین به مجموعه کتاب‌ها نگاه می‌کنند، یک ون کتابخانه‌ای موتوری را مهیا می‌کند. (توضیح عکس است)

زمانی که رئیس دانشگاه «حنی وارداتور روحمه»[3] فرزند اولش را باردار بود، حاضر شد به جای خریدن لباس‌های بارداری و لباس نوزاد، برای خرید کتاب‌ها خود را زیر قرض ببرد. حنی گفت: «بر این باور بودم که اگر برای فرزند متولد نشده‌ام با صدای بلند کتاب بخوانم، علاقه به خواندن در او پرورش می‌یابد» او می‌گوید: «می‌خواستم فرزندم باهوش باشد».

او قطعاً فردی باهوش است. دیوا[4] که اکنون ۱۱ سال دارد، یک کودک استثنایی است؛ به زبان محلی (اندونزیایی) به او راتو بوکو[5] می‌گویند که به معنای ملکه کتاب است. از سن ۳ سالگی قادر به خواندن بود، قهرمان شطرنج، قصه‌گو و به زبان انگلیسی تسلط خوبی دارد.

خوهرش نایا[6]، ۷ ساله، نیز باهوش و به همان اندازه کنجکاو است. اگرچه این امر که کودکان قادر به شنیدن صدای مادرشان در داخل رحم هستند یا نه، یک مساله پزشکی است که جای تعمق دارد، چیزی که شکی در آن نیست محیطی است که آن‌ها در آن رشد یافته‌اند. والدین بچه‌ها در اتاقی پشت مغازه‌شان واقع در روستای تگال مندینگ[7]، حدود ۱۴ کیلومتری شهر یوگیاکارتا[8] که آن‌جا مصالح ساختمانی می‌فروختند، کتابخانه عمومی رایگانی را بنا کردند.

آن‌جا به اندازه‌ای معروف شد که حمایت دولت را نیز به خود جلب کرد. سازمان‌های غیردولتی و شرکت‌هایی که مایل به ارائه خدمات اجتماعی به جنبش‌های شایسته بودند نیز از طریق اهدا کتاب و تجهیزات درگیر آن شدند. اکنون اتاق اصلی کتابخانه جهت فراهم کردن فضای مطالعه و بازی، به‌ویژه شطرنج، گسترش پیدا کرده است. خارج از آن‌جا یک خانه درختی قرمز وجود دارد؛ جایی که کودکان بتوانند در آرامش مطالعه کنند و اجازه دهند تا تخیلاتشان به پرواز دربیاید.

کتابخانه سیار در اندونزی ماتا آکسارا

 

آویزان شدن از شاخه، فضایی را برای تاب خوردن کسانی که هنوز نمی‌توانند هنگام مطالعه بنشینند، فراهم کرده است.

کتابخانه یک وانت موتوری دارد که به روستاها می‌رود. این وانت در انفجار کوه آتشفشانی مراپی ۲۰۱۰ از طرف یک شرکت به دولت محلی اهدا شده بود، سپس رنگ آمیزی و به عنوان یک کتابخانه سیار تجهیز شد.

کتابخانه سیار در اندونزی: ماتا آکسارا

توضیح عکس: این ماتا اکسارا است و سازنده‌های آن پدر دیوا، نورا دی ایندرا ویجایا (ادی) و عموی او بدرالدین هستند، مردی با استعدادِ آفریدن و ساختن اسباب‌بازی‌های آموزشی و پازل. ادی که در دانشگاه روانشناسی کودک می‌خواند، می‌گوید: «به عنوان یک خانواده، ما همواره شوق مطالعه کردن داشته‌ایم و می‌خواستیم اشتیاق‌مان را با دیگران سهیم شویم.

پدرم، کیواهوپریتیستا[9]، که در مدرسه اسلامی درس می‌داد، کتابی فلسفی نوشت وهمچنین به عنوان داوطلب کتابخانه کمک کرد. همسایه‌ها از این ایده استقبال کردند و شروع به آمدن به کتابخانه برای مطالعه یا قرض گرفتن کتاب کردند. این علاقه رشد کرد و اکنون ما بیشتر وقت‌مان را روی این پروژه می‌گذاریم». او هفته‌ای یک‌بار با ون موتوری به شش روستا می‌رود و از روستاییان کتاب‌های مورد نیاز را می‌پرسد. در این مورد، این کار تأثیر اقتصادی عجیبی داشته است.

مجموعه ۴۰۰۰ جلد کتاب گزیده شده است. کتاب‌های تصویری بزرگ که برای خواندن در کلاس طراحی شده و توسط بنیاد آسیا تحت حمایت آمریکا اهدا شده، مجله‌های اهدا شده توسط روزنامه‌نگارها، کتاب‌های کمیک از ژاپن، دائره‌المعارف و انبوهی از مطالبی دیگر وجود دارد.

حتی یک کتاب تحلیلی انتقادی از کارل مارکس نوشته شده توسط Jesuit Franz Magnis-Suseno هم وجود دارد. این کتاب در کنار کتاب‌های بیوگرافی نخستین رئیس جمهور اندونزی، سوکارنو، معاون او محمد حتا[10] و قفسه‌هایی مملو از کتاب‌هایی درباره مشاهیر ملی و بین‌المللی قرار دارد.

کتابخانه سیار در اندونزی ماتا آکسارا

درخت دانش: دیوا (سمت چپ) و نایا در کتابخانه‌ای که پدرشان ساخته و پشت مغازه خانوادگی‌شان قرار دارد، مطالعه می‌کنند.

دیوا گفت: «من مطالعه کردن درباره این آدم‌ها را دوست دارم. یکی از قهرمانان من ماری کوری و دیگری لئوناردو داوینچی است. من همچنین از افسانه‌ها و داستان‌های طنز لذت می‌برم، اما کمیک‌ها را دوست ندارم چرا که تصاویر زیادی دارند. با این حال دوستانم دلشان می‌خواهد داستان‌های ارواح را بشنوند، بنابراین، این چیزی است که مجبورم برایشان بخوانم.»

در کتابخانه یک اتاق مجزا با دو رایانه هم وجود دارد که به اینترنت و شبکه‌های تلوزیون دسترسی دارد. قوانین چیزی غیر از فیلم‌های مستند در DVD ها را ممنوع می‌کند. ادی گفت که از نگرش‌های کلیشه‌ای نسبت به مطالعه کردن خسته شده است. او این ایده را که اندونزیایی‌ها قبل از کتاب، برای غذا هزینه می‌کنند را رد می‌کند و به مصرف بالای تلفن‌های همراه گران قیمت، حتی در میان فقرا اشاره می‌کند. هنگامی که پروژه ماتا اکسارا شروع کرد به گسترش یافتن، دوستان ادی بر این باور بودند که او در حال هدر دادن زمانش است و او باید روی فروش سیمان و بارگیری چوب تمرکز کند.

ادی گفت: «تنها افراد معدودی به کتاب‌ها علاقه‌مند هستند. این کتاب‌ها کلید آموزش و آیندهٔ ما می‌باشند. با این‌که هنوز نادیده گرفته می‌شوند، بسیار مهم هستند. اغلب تصور می‌کنند که کتابخانه‌ها برای نخبگان می‌باشند اما ما نشان می‌دهیم که برای همه است.» کتابخانه‌های عمومی در اندونزی دایر هستند، ما تنها حدود ۵۰ کتاب را گم کرده‌ایم و خب چه ایرادی دارد؟ اگر دزدیده شده‌اند، به معنای آن است که استفاده می‌شوند. من امیدوار هستم که در آینده هر فردی بتواند در خانه‌اش از کتاب‌ها نگه‌داری کند.

دیوا گفت: «من نمی‌دانم که می‌خواهم چه‌کاره بشوم، هرروز تغییر می‌کند. گاهی اوقات دکتر، شاید هم باستان‌شناس.» سپس به سمت کتابش بازمی‌گردد.

کتابخانه سیار در اندونزی ماتا آکسارا

پیشگاماناز چپ به راست بدرالدین، کیواهوپریتیستا و نورا دی ایندرا ویجایا

آنچه درباره ماتا آکسارا می‌گویند

شروع با کتاب مصور

لوتفایرنایودندی[11]، ۳۰ ساله، فارغ‌التحصیل ادبیات اندونزیایی، فیلم‌ساز، وبلاگ‌نویس، نویسنده و زندگی‌نامه‌نویس که خریدار افراطی کتاب است، از طریق یک برنامه رادیویی درباره کتاب‌ها و باشگاه کتابش به ماتا آکسارا آمد. شغل روزانهٔ او مدیریت ارتباطات با یک سازمان غیردولتی مربوط به جنگل‌داری است.

برای اثبات علاقه‌اش به کتاب‌ها، آیه‌ای از قرآن را قرائت می‌کند: «بخوان، به نام پروردگاری که تو را خلق کرد.»

لوتفایرنایودندی می‌گوید: «برخی از والدین اجازه نمی‌دهند که کودکان‌شان غیر از کتاب‌های درسی مطالعه دیگری داشته باشند چرا که بر این باور هستند که ادبیات آن‌ها را از تحصیل بازمی‌دارد.»

من به شنوندگان رادیویی خود می‌گویم که کتاب‌خوانی باید از سنین پایین آغاز شود، اما نه با کتاب‌های سنگین.

وقتی نوجوان بودم، حتی برخلاف خواسته‌های والدینم از کتاب‌های مصور لذت می‌بردم، اما از طریق همان کتاب‌ها رشد کردم. اکنون تغییر کرده‌ام و موضوعات گسترده‌ای را می‌خوانم. می‌خوانم تا بفهمم که جهان چگونه عمل می‌کند.

دانش سودمند است

جاده‌های خوب روستای جاوهٔ مرکزی با سنگ‌های کوتاه دیوارچینی شده‌اند. بدون آن‌ها تراکم درخت‌های نخل سالاک[12] که در حال حاضر در سراسر خطه می‌روید، مانند گیاهان جهش یافتهٔ فیلم‌های علمی تخیلی همه جا را فرا می‌گرفت. آن‌گاه مردم نمی‌توانستند فرار کنند و تیغ‌های شرور درختان بدن آن‌ها را تکه تکه می‌کند.

کتابخانه سیار در اندونزی ماتا آکسارا

 

همچنین سالاک که به سبب پوسته قهوه‌ای پولکدار به میوه مار هم شهرت دارد، مدت زمان طولانی در روستاهای اطراف یوگیاکارتا[13] پرورش داده شده‌اند. هنگامی که کتابخانه سیار ماتااکسارا برای نخستین‌بار از نگلبنگ[14] دیدن کرد، مردم آن‌جا کتاب‌هایی در خصوص پرورش گیاه و کشاورزی ارگانیک را درخواست کردند.

به گفته ادی، آن روستا استفاده از کودهای شیمیایی را در قبال کودهای ارگانیک ممنوع کرد و اکنون به جای دوبار، سه مرتبه در سال برداشت می‌کند. کشاورزان همچنین گونه‌ای دیگر را به نام سالاک مادو پرورش داده‌اند (میوهٔ مار عسلی) که در سطح انبوه به فروش می‌رسد.

ادی گفت: «تمامی این‌ها به این دلیل اتفاق افتاد که مردم شروع به خواندن کتاب‌هایی کردند که به آن‌ها متناسب با سطح نیازهایشان اطلاعات می‌داد.»

1] - Nuradi Indra Wijaya

[2] - Mata Aksara

[3] - Heni Wardatur Rohmah

[4] - Syakira Divany Wijaya

[5] - ratu buku

[6] - Nayahani Imara Wijaya

[7] - TegalManding

[8] - Yogyakarta

[9] - Ki WahyuPratista

[10] - Mohammad Hatta

[11] - LutfiRetnoWahyudyanti: اسم دختر

[12] - salak: گونه‌ای از درخت نخل است که در جاوه و سوماترا می‌روید.

[13] - Yogyakarta: نام یک شهر در کشور اندونزی

[14] - Nglebeng

برگردان:
مریم مافی
کتابخانه های کودک و نوجوان:
Submitted by admin on

کتابخانه سیار 

نورا دی ایندرا ویجایا [1] از بنیان‌گذاران ماتا اکسارا[2] در حالی که دخترانش دیوا و نایا و عمویش بدرالدین به مجموعه کتاب‌ها نگاه می‌کنند، یک ون کتابخانه‌ای موتوری را مهیا می‌کند. (توضیح عکس است)

زمانی که رئیس دانشگاه «حنی وارداتور روحمه»[3] فرزند اولش را باردار بود، حاضر شد به جای خریدن لباس‌های بارداری و لباس نوزاد، برای خرید کتاب‌ها خود را زیر قرض ببرد. حنی گفت: «بر این باور بودم که اگر برای فرزند متولد نشده‌ام با صدای بلند کتاب بخوانم، علاقه به خواندن در او پرورش می‌یابد» او می‌گوید: «می‌خواستم فرزندم باهوش باشد».

او قطعاً فردی باهوش است. دیوا[4] که اکنون ۱۱ سال دارد، یک کودک استثنایی است؛ به زبان محلی (اندونزیایی) به او راتو بوکو[5] می‌گویند که به معنای ملکه کتاب است. از سن ۳ سالگی قادر به خواندن بود، قهرمان شطرنج، قصه‌گو و به زبان انگلیسی تسلط خوبی دارد.

خوهرش نایا[6]، ۷ ساله، نیز باهوش و به همان اندازه کنجکاو است. اگرچه این امر که کودکان قادر به شنیدن صدای مادرشان در داخل رحم هستند یا نه، یک مساله پزشکی است که جای تعمق دارد، چیزی که شکی در آن نیست محیطی است که آن‌ها در آن رشد یافته‌اند. والدین بچه‌ها در اتاقی پشت مغازه‌شان واقع در روستای تگال مندینگ[7]، حدود ۱۴ کیلومتری شهر یوگیاکارتا[8] که آن‌جا مصالح ساختمانی می‌فروختند، کتابخانه عمومی رایگانی را بنا کردند.

آن‌جا به اندازه‌ای معروف شد که حمایت دولت را نیز به خود جلب کرد. سازمان‌های غیردولتی و شرکت‌هایی که مایل به ارائه خدمات اجتماعی به جنبش‌های شایسته بودند نیز از طریق اهدا کتاب و تجهیزات درگیر آن شدند. اکنون اتاق اصلی کتابخانه جهت فراهم کردن فضای مطالعه و بازی، به‌ویژه شطرنج، گسترش پیدا کرده است. خارج از آن‌جا یک خانه درختی قرمز وجود دارد؛ جایی که کودکان بتوانند در آرامش مطالعه کنند و اجازه دهند تا تخیلاتشان به پرواز دربیاید.

کتابخانه سیار در اندونزی ماتا آکسارا

 

آویزان شدن از شاخه، فضایی را برای تاب خوردن کسانی که هنوز نمی‌توانند هنگام مطالعه بنشینند، فراهم کرده است.

کتابخانه یک وانت موتوری دارد که به روستاها می‌رود. این وانت در انفجار کوه آتشفشانی مراپی ۲۰۱۰ از طرف یک شرکت به دولت محلی اهدا شده بود، سپس رنگ آمیزی و به عنوان یک کتابخانه سیار تجهیز شد.

کتابخانه سیار در اندونزی: ماتا آکسارا

توضیح عکس: این ماتا اکسارا است و سازنده‌های آن پدر دیوا، نورا دی ایندرا ویجایا (ادی) و عموی او بدرالدین هستند، مردی با استعدادِ آفریدن و ساختن اسباب‌بازی‌های آموزشی و پازل. ادی که در دانشگاه روانشناسی کودک می‌خواند، می‌گوید: «به عنوان یک خانواده، ما همواره شوق مطالعه کردن داشته‌ایم و می‌خواستیم اشتیاق‌مان را با دیگران سهیم شویم.

پدرم، کیواهوپریتیستا[9]، که در مدرسه اسلامی درس می‌داد، کتابی فلسفی نوشت وهمچنین به عنوان داوطلب کتابخانه کمک کرد. همسایه‌ها از این ایده استقبال کردند و شروع به آمدن به کتابخانه برای مطالعه یا قرض گرفتن کتاب کردند. این علاقه رشد کرد و اکنون ما بیشتر وقت‌مان را روی این پروژه می‌گذاریم». او هفته‌ای یک‌بار با ون موتوری به شش روستا می‌رود و از روستاییان کتاب‌های مورد نیاز را می‌پرسد. در این مورد، این کار تأثیر اقتصادی عجیبی داشته است.

مجموعه ۴۰۰۰ جلد کتاب گزیده شده است. کتاب‌های تصویری بزرگ که برای خواندن در کلاس طراحی شده و توسط بنیاد آسیا تحت حمایت آمریکا اهدا شده، مجله‌های اهدا شده توسط روزنامه‌نگارها، کتاب‌های کمیک از ژاپن، دائره‌المعارف و انبوهی از مطالبی دیگر وجود دارد.

حتی یک کتاب تحلیلی انتقادی از کارل مارکس نوشته شده توسط Jesuit Franz Magnis-Suseno هم وجود دارد. این کتاب در کنار کتاب‌های بیوگرافی نخستین رئیس جمهور اندونزی، سوکارنو، معاون او محمد حتا[10] و قفسه‌هایی مملو از کتاب‌هایی درباره مشاهیر ملی و بین‌المللی قرار دارد.

کتابخانه سیار در اندونزی ماتا آکسارا

درخت دانش: دیوا (سمت چپ) و نایا در کتابخانه‌ای که پدرشان ساخته و پشت مغازه خانوادگی‌شان قرار دارد، مطالعه می‌کنند.

دیوا گفت: «من مطالعه کردن درباره این آدم‌ها را دوست دارم. یکی از قهرمانان من ماری کوری و دیگری لئوناردو داوینچی است. من همچنین از افسانه‌ها و داستان‌های طنز لذت می‌برم، اما کمیک‌ها را دوست ندارم چرا که تصاویر زیادی دارند. با این حال دوستانم دلشان می‌خواهد داستان‌های ارواح را بشنوند، بنابراین، این چیزی است که مجبورم برایشان بخوانم.»

در کتابخانه یک اتاق مجزا با دو رایانه هم وجود دارد که به اینترنت و شبکه‌های تلوزیون دسترسی دارد. قوانین چیزی غیر از فیلم‌های مستند در DVD ها را ممنوع می‌کند. ادی گفت که از نگرش‌های کلیشه‌ای نسبت به مطالعه کردن خسته شده است. او این ایده را که اندونزیایی‌ها قبل از کتاب، برای غذا هزینه می‌کنند را رد می‌کند و به مصرف بالای تلفن‌های همراه گران قیمت، حتی در میان فقرا اشاره می‌کند. هنگامی که پروژه ماتا اکسارا شروع کرد به گسترش یافتن، دوستان ادی بر این باور بودند که او در حال هدر دادن زمانش است و او باید روی فروش سیمان و بارگیری چوب تمرکز کند.

ادی گفت: «تنها افراد معدودی به کتاب‌ها علاقه‌مند هستند. این کتاب‌ها کلید آموزش و آیندهٔ ما می‌باشند. با این‌که هنوز نادیده گرفته می‌شوند، بسیار مهم هستند. اغلب تصور می‌کنند که کتابخانه‌ها برای نخبگان می‌باشند اما ما نشان می‌دهیم که برای همه است.» کتابخانه‌های عمومی در اندونزی دایر هستند، ما تنها حدود ۵۰ کتاب را گم کرده‌ایم و خب چه ایرادی دارد؟ اگر دزدیده شده‌اند، به معنای آن است که استفاده می‌شوند. من امیدوار هستم که در آینده هر فردی بتواند در خانه‌اش از کتاب‌ها نگه‌داری کند.

دیوا گفت: «من نمی‌دانم که می‌خواهم چه‌کاره بشوم، هرروز تغییر می‌کند. گاهی اوقات دکتر، شاید هم باستان‌شناس.» سپس به سمت کتابش بازمی‌گردد.

کتابخانه سیار در اندونزی ماتا آکسارا

پیشگاماناز چپ به راست بدرالدین، کیواهوپریتیستا و نورا دی ایندرا ویجایا

آنچه درباره ماتا آکسارا می‌گویند

شروع با کتاب مصور

لوتفایرنایودندی[11]، ۳۰ ساله، فارغ‌التحصیل ادبیات اندونزیایی، فیلم‌ساز، وبلاگ‌نویس، نویسنده و زندگی‌نامه‌نویس که خریدار افراطی کتاب است، از طریق یک برنامه رادیویی درباره کتاب‌ها و باشگاه کتابش به ماتا آکسارا آمد. شغل روزانهٔ او مدیریت ارتباطات با یک سازمان غیردولتی مربوط به جنگل‌داری است.

برای اثبات علاقه‌اش به کتاب‌ها، آیه‌ای از قرآن را قرائت می‌کند: «بخوان، به نام پروردگاری که تو را خلق کرد.»

لوتفایرنایودندی می‌گوید: «برخی از والدین اجازه نمی‌دهند که کودکان‌شان غیر از کتاب‌های درسی مطالعه دیگری داشته باشند چرا که بر این باور هستند که ادبیات آن‌ها را از تحصیل بازمی‌دارد.»

من به شنوندگان رادیویی خود می‌گویم که کتاب‌خوانی باید از سنین پایین آغاز شود، اما نه با کتاب‌های سنگین.

وقتی نوجوان بودم، حتی برخلاف خواسته‌های والدینم از کتاب‌های مصور لذت می‌بردم، اما از طریق همان کتاب‌ها رشد کردم. اکنون تغییر کرده‌ام و موضوعات گسترده‌ای را می‌خوانم. می‌خوانم تا بفهمم که جهان چگونه عمل می‌کند.

دانش سودمند است

جاده‌های خوب روستای جاوهٔ مرکزی با سنگ‌های کوتاه دیوارچینی شده‌اند. بدون آن‌ها تراکم درخت‌های نخل سالاک[12] که در حال حاضر در سراسر خطه می‌روید، مانند گیاهان جهش یافتهٔ فیلم‌های علمی تخیلی همه جا را فرا می‌گرفت. آن‌گاه مردم نمی‌توانستند فرار کنند و تیغ‌های شرور درختان بدن آن‌ها را تکه تکه می‌کند.

کتابخانه سیار در اندونزی ماتا آکسارا

 

همچنین سالاک که به سبب پوسته قهوه‌ای پولکدار به میوه مار هم شهرت دارد، مدت زمان طولانی در روستاهای اطراف یوگیاکارتا[13] پرورش داده شده‌اند. هنگامی که کتابخانه سیار ماتااکسارا برای نخستین‌بار از نگلبنگ[14] دیدن کرد، مردم آن‌جا کتاب‌هایی در خصوص پرورش گیاه و کشاورزی ارگانیک را درخواست کردند.

به گفته ادی، آن روستا استفاده از کودهای شیمیایی را در قبال کودهای ارگانیک ممنوع کرد و اکنون به جای دوبار، سه مرتبه در سال برداشت می‌کند. کشاورزان همچنین گونه‌ای دیگر را به نام سالاک مادو پرورش داده‌اند (میوهٔ مار عسلی) که در سطح انبوه به فروش می‌رسد.

ادی گفت: «تمامی این‌ها به این دلیل اتفاق افتاد که مردم شروع به خواندن کتاب‌هایی کردند که به آن‌ها متناسب با سطح نیازهایشان اطلاعات می‌داد.»

1] - Nuradi Indra Wijaya

[2] - Mata Aksara

[3] - Heni Wardatur Rohmah

[4] - Syakira Divany Wijaya

[5] - ratu buku

[6] - Nayahani Imara Wijaya

[7] - TegalManding

[8] - Yogyakarta

[9] - Ki WahyuPratista

[10] - Mohammad Hatta

[11] - LutfiRetnoWahyudyanti: اسم دختر

[12] - salak: گونه‌ای از درخت نخل است که در جاوه و سوماترا می‌روید.

[13] - Yogyakarta: نام یک شهر در کشور اندونزی

[14] - Nglebeng

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
مقاله