هفتم آذرماه، گروهی از دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی «دانشگاه خوارزمی»، همراه با استاد خود «دکتر بیات»، از موزه کودکی ایرانک بازدید کردند. آنها در هر بخش از موزه بادقت به اشیا توجه داشتند و با یکدیگر تبادل نظر میکردند.
برای آنان بخش آموزش و پرورش موزه خیلی جالب بود و سعی کردند پیشینهٔ زندگی و رویکرد کسانی مانند «میرزا حسن رُشدیه» و «جبار باغچهبان» را یاد بگیرند و بهخوبی به خاطر بسپارند. آنها در بخش کتابهای مکتبخانهای موزه، سعی میکردند با کمک هم، نوشتههای کتابها را بخوانند. برای آنها جالب بود که نوشتهها و خواندنیهای کودکان در آن زمان، چهقدر دشوار بودهاست.
دانشجویان بازدیدکننده، برای شنیدن افسانه کُهن «درخت خرما و بزی»، در کنار رود فرات نشستند و به قصهٔ قصهگویان موزه گوش دادند.
آنان به صدای گویندهٔ رادیو گوش دادند که شنوندگان خود را به سالهای دور میبُرد تا به شنیدن یکی دیگر از قصههای ظهر جمعه با صدای «صبحی مهتدی» بنشینند.
در میانهٔ راه، و در سالن نمایش موزه، آنان در کنار هم نشستند تا با شاهنامهخوانی، «داستان تهمورث» را گوش کنند و پس از آن، به فعالیّت ساختن کاردستی بعد از قصهگویی بپردازند. و سرانجام در پایان این سفر تاریخی، همه به تماشای فیلم نشستند.
پس از تماشای فیلم، از دانشجویان بازدیدکننده و استاد ایشان درخواست کردم، گفتوگوی کوتاهی درباره موزه کودکی داشته باشند.
گفتوگو را با استاد بیات، آغاز کردم.
ایشان با اظهار خسته نباشید به برگزارکنندگان و راهنمایان موزه، گفت: «من واقعاً تبریک میگویم به شما، برای این که در چنین جایی مشغول به فعالیّت هستید. قبل از این که به موزه بیایم و از اینجا بازدید کنم، در حقیقت تصورم چیز دیگری بود. همراه با دوستان دانشجو تصمیم گرفتیم بیاییم و اینجا را ببینیم. واقعاً فکر میکنم این چند ساعت در فضای دیگری بودیم. حتی یکی از دوستان میگفت که امروز جزو زندگی ما حساب نمیشود.
چون بههمراه دوستانِ دانشجو در حال گذراندن درس ادبیات کودکان هستیم، به این دلیل به اینجا آمدیم. مجموعهٔ بسیار ارزشمندی گردآوری شده است. من توصیه میکنم بقیه دانشجویان حتماً به اینجا بیایند و از موزه بازدید کنند. هم اطلاعات بسیار ارزشمندی در اینجا گردآوری شده و هم بخشهای متنوعی دارد که بازدیدکننده را به حالوهوای کودکی و ادبیات و فرهنگ کودکان و دورههای تاریخی مختلف میبرد. امیدوارم حمایتهای بیشتری از موزه کودکی بشود و به امید خدا، بیشتر پا بگیرد و جدیتر راهش را دنبال کند، و بیشتر گسترش پیدا کند. در مجموع، برای من تجربهٔ خیلی ارزشمندی بود، و دوباره توصیهام را تکرار میکنم که دوستان حتماً یک روز وقت بگذارند، و برای بازدید از این موزه بیایند.
در ادامه با دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی که به همراه استاد خود به دیدن موزه کودکی آمده بودند، چند پرسش مطرح کردم. آنها گفتند چون یکی از درسهای این ترمشان «ادبیات کودک و نوجوان» است، همراه استادشان به موزه کودکی آمدهاند تا از آن بازدید کنند.
دیدگاه دانشجویان را دربارهٔ موزه کودکی پرسیدم و این که کدام بخش یا بخشهای موزه را بیشتر پسندیدند؟ آنها گفتند که بخش کتابها و مجلات و بخش فرهنگی موزه بیشتر توجهشان را جلب کرد و با رشتهٔ دانشگاهی آنها مطابقت داشته است و بهرهٔ علمی بیشتری بردهاند.
بخشهای عروسک و کارهای دستی و کارگاه قصهگویی موزه برای آنان بسیار خاطرهانگیز و لذّتبخش بود و گویا آنان به دوره کودکیشان بازگشتهاند.
آنها بر این باور بودند که جایی که متعلّق به بچههاست، صمیمیت، صداقت و لطافت خاصی دارد و هنگام بازدید از موزه، این حس در میان جمعِ آنان بسیار تجربه شد.
یکی از دانشجویان گفت: یکی از خوبیهای این موزه دیدن فقط اشیا نبود و فعالیّتهای تعاملی دیگری نیز در کنار آن انجام میشد، و این پویایی باعث شد گذر زمان را متوجه نشویم و احساس خستگی نکنیم.
افزودن دیدگاه جدید