تجربهای از کتابخانه کودکمحور گوریه
کودکان از ابتدای زندگی خود با محیط زیست در ارتباط هستند. آشنایی بیشتر آنها با محیط زیست پیرامونشان به شکلگیری شناختی یاری خواهد رساند که نتیجهی آن زندگی مسالمتآمیز تمامی گونهها در کنار یکدیگر خواهد بود. کتابخوانی و فعالیتهای خلاقانهی مرتبط با آن یکی از بهترین راهها برای نهادینه کردن ارزشهای زندگی در سرشت کودکان است.
یکی از ویژگیهای کتابهای باکیفیت ادبیات کودکان، پرداختن به موضوعهای فراگیر انسانی و ارزشهای زندگی است که به گونهای ظریف و غیرمستقیم در چارچوب پیکرهی داستان تنیده شده است. این کتابها فرصت مناسبی فراهم میکنند تا هم در هنگام بلندخوانی و هم پس از آن، گفتوگوها و فعالیتهایی را با محور ارزشهای زندگی با کودکان ترتیب دهیم.
کتابهایی با درونمایههای مرتبط با ارزشهای زندگی و توجه به محیط زیست در برنامهی «با من بخوان» بستر مناسبی را برای آموزش و انتقال این مفاهیم ارزشمند فراهم میکنند. در ادامه تجربهی خواندن کتاب «چگونه میتوان بال شکستهای را درمان کرد؟» در کتابخانهی کودکمحور گوریه در استان خوزستان را خواهیم خواند:
- نام کتاب: چگونه میتوان بال شکستهای را درمان کرد؟ / نویسنده و تصویرگر: باب گراهام / مترجم: بهمن رستمآبادی
- تاریخ نشست: ۲۳/۱۰/۹۸
- گروه سنی:۴ تا ۵
- مربیان: منا دلفیه، سمیرا دلفیه
- مکان: خوزستان، بخش شعیبیه، منطقهی گوریه
پیش از بلندخوانی
به مناسبت نزدیک شدن به روز ملی حمایت از حقوق جانوران تصمیم گرفتیم کتاب «چگونه میتوان بال شکستهای را درمان کرد؟» را برای کودکان بلندخوانی کنیم. در ابتدا دربارهی انواع جانوران از جمله پرندگان باهم گفتوگو کردیم. ابتدا از آنها پرسیدیم: «شما پرندهها را دوست دارید؟» بچهها گفتند: «بله!» دوباره سوال کردیم که چرا آنها را دوست دارید؟
یوسف گفت: «چون پرواز میکنند... من همهی پرندههایی را که پرواز میکنند، دوست دارم.»
نرگس گفت: «خانم، من در خانه ۱۰ تا کبوتر دارم!»
سپس از آنها پرسیدیم که: چه جانوران دیگری را در خانهی خود یا همسایهها میبینید؟ بچهها به سرعت پاسخ دادند: گاو، گوسفند، بز و ... و همان طور که حدس میزدند صدای این جانوران را هم در میآوردند!
عمران که تا آن لحظه فقط به دیگران گوش میداد و در گفتوگوها شرکت نکرده بود، ناگهان گفت: «من یک گاو خیلی خیلی بزرگ دیدم، خیلی قشنگ بود!» او یک گاومیش دیده بود! کمی دربارهی گاومیشها گفتوگو کردیم.
هنگام بلندخوانی
شروع به بلندخوانی کردم. بچهها ساکت بودند و به داستان گوش میدادند. در قسمتهایی از داستان هم با ما همراهی میکردند، چون از تصاویر به راحتی میتوانستند داستان را حدس بزنند.
پس از بلندخوانی
با کمک کودکان کاردستی کبوترها را درست کردیم، وقتی کاردستی تمام شد نرگس آن را در دست گرفت و پرسید: «خانم کدام بالاش شکسته بود؟» بچهها به کبوترهایی که درست کرده بودند نگاه میکردند. زینب کاردستی کبوتر خود را در سبد گذاشته بود و به کودکان دیگر توضیح میداد که پسر بچهی داستان چگونه از کبوتر مراقبت میکرده است.
حسین که تا پیش از این به کاردستی کبوتر خود خیره شده بود، پرسید: «خانم کبوتر چی میخورد؟» نرگس به او گفت: «کبوتر دانه میخورد.»
پس از آن به بچهها گفتیم: «دوست دارید برای پرندهها یک لانه درست کنیم؟ تا هر کسی که دوست داشت برایشان دانه بیاورد؟» توضیح دادیم که پرندهها در زمستان به سختی غذا پیدا میکنند. بچهها خوشحال شدند و به کمک ما آمدند. وقتی لانهی پرنده آماده شد حسین گفت: «خانم بگذار روی لانه نقاشی بکشم تا پرندهها از آن خوششان بیاید.» و به این ترتیب بود که به همراه یکدیگر برای پرندهها لانهای درست کردیم. لانه را در درختی در حیاط کتابخانه قرار دادیم تا پرندهها مهمانمان شوند.
دربارهی کتاب «چگونه میتوان بال شکستهای را درمان کرد؟» بیشتر بخوانید:
با کتابخانهی کودک محور «با من بخوان» در منطقهی گوریه استان خوزستان بیشتر آشنا شوید: https://ketabak.org/zh6xy
افزودن دیدگاه جدید