گسستِ واژه‌ و تصویر، بررسی کتاب‌های تصویری ترجمه شده در ایران، بررسی دو کتاب «آقا خرسه کجاست؟» و «بادکنک نقره‌ای»

آقا خرسه کجاست؟ 
نویسنده و تصویرگر: جاناتان بنتلی
مترجم: مهری ابراهیمی‌فرد
ناشر: نگارگران

بادکنک نقره‌ای
نویسنده: جسی اولیوروس 
تصویرگر: دانا والفیکوت
مترجم: پریسا طاهری هاشمی
ناشر: پرتقال

شاید کتاب «بادکنک نقره‌ای» را دیده باشید. کتابی زیبا درباره‌ی آلزایمر برای کودکان. یکی از زیباترین و دلنشین‌ترین کتاب‌هایی ست که تاکنون خوانده‌ام با تصویرها و متنی متفاوت و کم‌نظیر. اما همین کتاب، زخمی از ترجمه به تن‌اش نشسته است. بار اولی که این کتاب را دست گرفتم با خواندن نام‌اش نتوانستم بفهمم که کتاب درباره‌ی چه چیزی است. طرح جلد، پسربچه و پیرمردی را نشان می‌دهد که هر کدام دسته‌ای بادکنک رنگی به دست دارند. نمی‌دانستم معنای رنگ نقره‌ای چه می‌تواند باشد. بادکنکی نقره‌ای میان بادکنک‌های روی جلد بود اما اگر اشاره به آن بود، رنگ‌های دیگر چه می‌شد؟ 

خرید کتاب «بادکنک نقره‌ای»
 

پس کتاب را باز کردم تا داستان را بخوانم: «من خیلی بادکنک دارم خیلی خیلی بیش‌تر از برادر کوچک‌ترم. یکی از بادکنک‌ها را نشانش می‌دهم همان که مال جشن تولد پارسالم است و به او می‌گویم این یکی را از همه بیش‌تر دوست دارم. وقتی نگاهش می‌کنم دوباره آن اسب کوچولو جلوی چشم‌هایم جان می‌گیرد. هنوز هم مزه‌ی آن خامه‌ی شکلاتی زیر زبانم است.» با خواندن این متن، می‌توانیم حس بزنیم بادکنک در این کتاب چیست و چرا پسر با نگاه کردن به بادکنک‌ها به یاد رخدادهای تولدش می‌افتد؟
 با نگاه کردن به عنوان اصلی کتاب و مقایسه‌ی آن با ترجمه‌ی فارسی، پاسخ این پرسش را پیدا می‌کنیم. عنوان اصلی کتاب این است: «the remember balloons» که در به فارسی به «بادکنک نقره‌ای» ترجمه شده است. با خواندن عنوان فارسی، معنای بادکنک‌ها را درنمی‌یابیم. 
اگر عنوان کتاب در فارسی به «بادکنک‌های خاطره» ترجمه شده بود دریافت ما از طرح روی جلد و جمله‌های ابتدای کتاب، معنای دیگری پیدا می‌کرد. می‌دانستیم که این بادکنک‌ها، خاطره‌ هستند: « من خیلی بادکنک دارم خیلی خیلی بیش‌تر از برادر کوچک‌ترم. یکی از بادکنک‌ها را نشانش می‌دهم همان که مال جشن تولد پارسالم است و به او می‌گویم این یکی را از همه بیش‌تر دوست دارم. وقتی نگاهش می‌کنم دوباره آن اسب کوچولو جلوی چشم‌هایم جان می‌گیرد. هنوز هم مزه‌ی آن خامه‌ی شکلاتی زیر زبانم است.» اکنون می‌دانیم چرا نگاه کردن به بادکنک‌ها پسر را یاد اسب یا شکلات می‌اندازد و چرا تعداد بادکنک‌های‌اش بیش‌تر از برادر کوچک‌ترش است، او بزرگ‌تر است و خاطره‌هایی بیش‌تری دارد. 
با هم دیدیم که ترجمه‌ی نادرست یا بهتر است بگوییم ترجمه سلیقه‌ای از عنوان کتاب چه صدمه‌ای می‌تواند به معنای آن بزند. در «شگردهایی برای خواندن یک کتاب خوب» به این کتاب بازخواهیم گشت.
حالا بیایید با هم نگاهی به کتاب «آقا خرسه کجاست؟» بیاندازیم و ترجمه‌ی عنوان این کتاب را با متن اصلی و در هماهنگی با تصویرهای آن بررسی کنیم.
عنوان اصلی کتاب این است: «where is bear?» و در فارسی «آقا خرسه کجاست؟» ترجمه شده است. چرا bear به آقا خرسه تغییر یافته؟
ابتدا بیایید به واژه‌ی «آقا» فکر کنیم. واژه‌هایی مانند «آقاخرسه» «خرس گنده» چه تفاوتی با واژه‌هایی مانند «خرس کوچولو» «خرسک» و یا «خرسو» دارند؟ 
روی جلد کتاب، نیم‌تنه‌ی خرسی بزرگی ست که پسر بچه‌ای مقابل‌اش ایستاده. دهانِ باز پسر را می‌بینیم اما دهان خرس را نه!  حالت‌های دستِ خرس بزرگ، شبیه پسر بچه است و این به ما می‌گوید که هر دو یک پرسش دارند: «خرس کجاست؟» اما ترجمه‌ی عنوان چیست؟: «آقا خرسه کجاست؟» به‌نظرتان وقتی آقا خرسه پشت سر پسربچه ایستاده چرا باید بپرسد آقا خرسه کجاست؟

خرید کتاب «آقا خرسه کجاست؟»

این کتاب زیبا، یک داستان شیرین برای پیدا کردن خرس است اما نه خرس بزرگ! چون چنین خرسی توی خانه‌ی این کودک نمی‌تواند باشد! پس این خرس بزرگ چیست و چرا در کتاب آمده؟ 
پیش از پاسخ به این پرسش، بیایید درباره‌ی عنوان فارسی کتاب فکر کنیم. اگر بگوییم آقا خرسه، اشاره‌ی ما به خرسی بزرگ است، اگر بگوییم خرس کوچولو، خرسک، خرسو یا هر واژه‌ی شبیه به این‌ها، به خرس کوچکی اشاره داریم. عنوان فارسی، بازی کتاب را برهم می‌زند و خواننده‌ی کودک را به اشتباه می‌اندازد، اما چگونه؟
داستان با این جمله‌ها آغاز می‌شود:
«آقا خرسه کجاست؟
آقا خرسه کجا می‌تواند باشد؟»
«آقا» را از متن بردارید و دوباره جمله‌ها را بخوانید: «خرس کجاست؟ خرس کجا می‌تواند باشد؟» 
جمله‌ی اول در تصویر سمت راست نوشته شده و جمله‌ی دیگر در تصویر سمت چپ. انگار جمله‌ی اول را پسر می‌پرسد و جمله‌ی دوم را خرس بزرگ!

خرس بزرگ نردبان گرفته برای پسر تا بالا برود و روی تاقچه را ببیند. خرس می‌تواند نردبان بگیرد؟ این دست‌ها برای اوست؟ خرسی به این بزرگی توی خانه چه‌کار می‌کند؟ خرسی که شبیه خرس داستان‌های کودکان نیست و پنجه‌ها و هیکل بزرگی هم دارد، درست اندازه‌ی یک خرس واقعی! بازی کتاب همین است، یک خرس واقعی در ظاهر، اما در واقع یک خرس خیالی! این خرس در خانه نیست، این خرس را نویسنده/تصویرگر کتاب به داستان آورده. خرس، جایگزین اوست در کتاب که به پسر کمک می‌کند دنبال خرس‌اش بگردد و دست‌های خرس هم دست‌های اوست.

در همه‌ی این تصویرها، تنها بخشی از بدن خرس بزرگ را می‌بینیم. گاهی در آینه، از لای در، بخشی از کف پاهای‌اش، گوش‌های‌اش از پشت مبل و یا سایه‌اش در پشت پنجره، و پشت درخت و روی سقف ماشین. 

پسربچه خسته می‌شود از جست‌وجو: «من درست نمی‌دونم. خسته شدم. می‌خوام برم بخوابم.» و برای اولین‌ بار در این تصویر است که ما چهره این خرس بزرگ را در پشت سر پسر می‌بینیم که با ناراحتی به پسر نگاه می‌کند. نویسنده/تصویرگر کتاب ناراحت است که پسر ناامید شده از جست‌وجو!

اما پسر نمی‌خوابد و فریاد می‌زند: «آقا خرسه کجاست؟» او روی خرس بزرگ ایستاده است، پس خرس بزرگ به کمک‌اش می‌آید!

و تصویرهای شگفت کتاب! پسر رو به ما می‌پرسد: «شما آقا خرسه را می‌بینید؟» و نیم‌تنه‌ی خرس بزرگ پشت سر اوست. ما خرس را می‌بینیم و این‌جاست که انگار با اشاره‌ی ما به خرس پشت سرش، او رو برمی‌گرداند و پشت سرش را می‌بیند.

اما خرسی نیست: «چی؟ کجا؟ خرس کجاست؟» تا این‌جا، خواننده و بیننده‌ی کتاب فکر می‌کند این جست‌وجو، برای پیدا کردن خرس بزرگ است، اما از این صفحه به بعد او خرس گمشده را می‌بیند! خرس در اتاق پسر، زیر فرش است.

تصویر دو صفحه‌ی بعد بسیار زیباست. انگار خرس بزرگ، دارد خرس عروسکی را به پسر می‌دهد

 و پسر و خرس بزرگ خوش‌حال هستند و با هم شادی می‌کنند.

و دو صفحه‌ی پایانی کتاب که بسیار مهم هستند و ترجمه‌ی نادرست، این بازی زیبا را در این دو تصویر به‌هم زده است: «شب بخیر آقاخرسه، شب بخیر خرسو.» و خرس بزرگ، خرس عروسکی را توی دست‎اش گرفته و هر دو به‌هم شب‌بخیر می‌گویند و هر دو همدیگر را خرس صدا می‌زنند نه خرسو و آقاخرسه!
و یا، پسر به خرس عروسکی‌اش شب بخیر می‌گوید و خرس بزرگ به خرس عروسکی!

«آقا خرسه کجاست؟» یک کتاب مدرن است که نویسنده/تصویرگرش با آوردن یک خرس بزرگ به تصویرها، خودش را در هیبت خرسی به کتاب آورده است، او همه جا حضور دارد اما کاراکتر گمشده‌ی کتاب نیست! بخشی از داستان در ذهن نویسنده/تصویرگر است و بخشی در ذهن پسر کتاب. ترجمه‌ی نادرست عنوان در فارسی، خرس بزرگ را خرس گمشده‌ی کتاب کرده است و این داستان مدرن را به داستان دیگری تبدیل کرده است.
با هم دیدیم که ترجمه‌ی نادرست عنوان در پیوند با واژه‌ها و تصویرهای کتاب، چه‌طور معنا و بازی کتاب‌ها را به‌هم می‌زند.

نویسنده
عادله خلیفی, آزاده خلیفی
Submitted by editor2 on

آقا خرسه کجاست؟ 
نویسنده و تصویرگر: جاناتان بنتلی
مترجم: مهری ابراهیمی‌فرد
ناشر: نگارگران

بادکنک نقره‌ای
نویسنده: جسی اولیوروس 
تصویرگر: دانا والفیکوت
مترجم: پریسا طاهری هاشمی
ناشر: پرتقال

شاید کتاب «بادکنک نقره‌ای» را دیده باشید. کتابی زیبا درباره‌ی آلزایمر برای کودکان. یکی از زیباترین و دلنشین‌ترین کتاب‌هایی ست که تاکنون خوانده‌ام با تصویرها و متنی متفاوت و کم‌نظیر. اما همین کتاب، زخمی از ترجمه به تن‌اش نشسته است. بار اولی که این کتاب را دست گرفتم با خواندن نام‌اش نتوانستم بفهمم که کتاب درباره‌ی چه چیزی است. طرح جلد، پسربچه و پیرمردی را نشان می‌دهد که هر کدام دسته‌ای بادکنک رنگی به دست دارند. نمی‌دانستم معنای رنگ نقره‌ای چه می‌تواند باشد. بادکنکی نقره‌ای میان بادکنک‌های روی جلد بود اما اگر اشاره به آن بود، رنگ‌های دیگر چه می‌شد؟ 

خرید کتاب «بادکنک نقره‌ای»
 

پس کتاب را باز کردم تا داستان را بخوانم: «من خیلی بادکنک دارم خیلی خیلی بیش‌تر از برادر کوچک‌ترم. یکی از بادکنک‌ها را نشانش می‌دهم همان که مال جشن تولد پارسالم است و به او می‌گویم این یکی را از همه بیش‌تر دوست دارم. وقتی نگاهش می‌کنم دوباره آن اسب کوچولو جلوی چشم‌هایم جان می‌گیرد. هنوز هم مزه‌ی آن خامه‌ی شکلاتی زیر زبانم است.» با خواندن این متن، می‌توانیم حس بزنیم بادکنک در این کتاب چیست و چرا پسر با نگاه کردن به بادکنک‌ها به یاد رخدادهای تولدش می‌افتد؟
 با نگاه کردن به عنوان اصلی کتاب و مقایسه‌ی آن با ترجمه‌ی فارسی، پاسخ این پرسش را پیدا می‌کنیم. عنوان اصلی کتاب این است: «the remember balloons» که در به فارسی به «بادکنک نقره‌ای» ترجمه شده است. با خواندن عنوان فارسی، معنای بادکنک‌ها را درنمی‌یابیم. 
اگر عنوان کتاب در فارسی به «بادکنک‌های خاطره» ترجمه شده بود دریافت ما از طرح روی جلد و جمله‌های ابتدای کتاب، معنای دیگری پیدا می‌کرد. می‌دانستیم که این بادکنک‌ها، خاطره‌ هستند: « من خیلی بادکنک دارم خیلی خیلی بیش‌تر از برادر کوچک‌ترم. یکی از بادکنک‌ها را نشانش می‌دهم همان که مال جشن تولد پارسالم است و به او می‌گویم این یکی را از همه بیش‌تر دوست دارم. وقتی نگاهش می‌کنم دوباره آن اسب کوچولو جلوی چشم‌هایم جان می‌گیرد. هنوز هم مزه‌ی آن خامه‌ی شکلاتی زیر زبانم است.» اکنون می‌دانیم چرا نگاه کردن به بادکنک‌ها پسر را یاد اسب یا شکلات می‌اندازد و چرا تعداد بادکنک‌های‌اش بیش‌تر از برادر کوچک‌ترش است، او بزرگ‌تر است و خاطره‌هایی بیش‌تری دارد. 
با هم دیدیم که ترجمه‌ی نادرست یا بهتر است بگوییم ترجمه سلیقه‌ای از عنوان کتاب چه صدمه‌ای می‌تواند به معنای آن بزند. در «شگردهایی برای خواندن یک کتاب خوب» به این کتاب بازخواهیم گشت.
حالا بیایید با هم نگاهی به کتاب «آقا خرسه کجاست؟» بیاندازیم و ترجمه‌ی عنوان این کتاب را با متن اصلی و در هماهنگی با تصویرهای آن بررسی کنیم.
عنوان اصلی کتاب این است: «where is bear?» و در فارسی «آقا خرسه کجاست؟» ترجمه شده است. چرا bear به آقا خرسه تغییر یافته؟
ابتدا بیایید به واژه‌ی «آقا» فکر کنیم. واژه‌هایی مانند «آقاخرسه» «خرس گنده» چه تفاوتی با واژه‌هایی مانند «خرس کوچولو» «خرسک» و یا «خرسو» دارند؟ 
روی جلد کتاب، نیم‌تنه‌ی خرسی بزرگی ست که پسر بچه‌ای مقابل‌اش ایستاده. دهانِ باز پسر را می‌بینیم اما دهان خرس را نه!  حالت‌های دستِ خرس بزرگ، شبیه پسر بچه است و این به ما می‌گوید که هر دو یک پرسش دارند: «خرس کجاست؟» اما ترجمه‌ی عنوان چیست؟: «آقا خرسه کجاست؟» به‌نظرتان وقتی آقا خرسه پشت سر پسربچه ایستاده چرا باید بپرسد آقا خرسه کجاست؟

خرید کتاب «آقا خرسه کجاست؟»

این کتاب زیبا، یک داستان شیرین برای پیدا کردن خرس است اما نه خرس بزرگ! چون چنین خرسی توی خانه‌ی این کودک نمی‌تواند باشد! پس این خرس بزرگ چیست و چرا در کتاب آمده؟ 
پیش از پاسخ به این پرسش، بیایید درباره‌ی عنوان فارسی کتاب فکر کنیم. اگر بگوییم آقا خرسه، اشاره‌ی ما به خرسی بزرگ است، اگر بگوییم خرس کوچولو، خرسک، خرسو یا هر واژه‌ی شبیه به این‌ها، به خرس کوچکی اشاره داریم. عنوان فارسی، بازی کتاب را برهم می‌زند و خواننده‌ی کودک را به اشتباه می‌اندازد، اما چگونه؟
داستان با این جمله‌ها آغاز می‌شود:
«آقا خرسه کجاست؟
آقا خرسه کجا می‌تواند باشد؟»
«آقا» را از متن بردارید و دوباره جمله‌ها را بخوانید: «خرس کجاست؟ خرس کجا می‌تواند باشد؟» 
جمله‌ی اول در تصویر سمت راست نوشته شده و جمله‌ی دیگر در تصویر سمت چپ. انگار جمله‌ی اول را پسر می‌پرسد و جمله‌ی دوم را خرس بزرگ!

خرس بزرگ نردبان گرفته برای پسر تا بالا برود و روی تاقچه را ببیند. خرس می‌تواند نردبان بگیرد؟ این دست‌ها برای اوست؟ خرسی به این بزرگی توی خانه چه‌کار می‌کند؟ خرسی که شبیه خرس داستان‌های کودکان نیست و پنجه‌ها و هیکل بزرگی هم دارد، درست اندازه‌ی یک خرس واقعی! بازی کتاب همین است، یک خرس واقعی در ظاهر، اما در واقع یک خرس خیالی! این خرس در خانه نیست، این خرس را نویسنده/تصویرگر کتاب به داستان آورده. خرس، جایگزین اوست در کتاب که به پسر کمک می‌کند دنبال خرس‌اش بگردد و دست‌های خرس هم دست‌های اوست.

در همه‌ی این تصویرها، تنها بخشی از بدن خرس بزرگ را می‌بینیم. گاهی در آینه، از لای در، بخشی از کف پاهای‌اش، گوش‌های‌اش از پشت مبل و یا سایه‌اش در پشت پنجره، و پشت درخت و روی سقف ماشین. 

پسربچه خسته می‌شود از جست‌وجو: «من درست نمی‌دونم. خسته شدم. می‌خوام برم بخوابم.» و برای اولین‌ بار در این تصویر است که ما چهره این خرس بزرگ را در پشت سر پسر می‌بینیم که با ناراحتی به پسر نگاه می‌کند. نویسنده/تصویرگر کتاب ناراحت است که پسر ناامید شده از جست‌وجو!

اما پسر نمی‌خوابد و فریاد می‌زند: «آقا خرسه کجاست؟» او روی خرس بزرگ ایستاده است، پس خرس بزرگ به کمک‌اش می‌آید!

و تصویرهای شگفت کتاب! پسر رو به ما می‌پرسد: «شما آقا خرسه را می‌بینید؟» و نیم‌تنه‌ی خرس بزرگ پشت سر اوست. ما خرس را می‌بینیم و این‌جاست که انگار با اشاره‌ی ما به خرس پشت سرش، او رو برمی‌گرداند و پشت سرش را می‌بیند.

اما خرسی نیست: «چی؟ کجا؟ خرس کجاست؟» تا این‌جا، خواننده و بیننده‌ی کتاب فکر می‌کند این جست‌وجو، برای پیدا کردن خرس بزرگ است، اما از این صفحه به بعد او خرس گمشده را می‌بیند! خرس در اتاق پسر، زیر فرش است.

تصویر دو صفحه‌ی بعد بسیار زیباست. انگار خرس بزرگ، دارد خرس عروسکی را به پسر می‌دهد

 و پسر و خرس بزرگ خوش‌حال هستند و با هم شادی می‌کنند.

و دو صفحه‌ی پایانی کتاب که بسیار مهم هستند و ترجمه‌ی نادرست، این بازی زیبا را در این دو تصویر به‌هم زده است: «شب بخیر آقاخرسه، شب بخیر خرسو.» و خرس بزرگ، خرس عروسکی را توی دست‎اش گرفته و هر دو به‌هم شب‌بخیر می‌گویند و هر دو همدیگر را خرس صدا می‌زنند نه خرسو و آقاخرسه!
و یا، پسر به خرس عروسکی‌اش شب بخیر می‌گوید و خرس بزرگ به خرس عروسکی!

«آقا خرسه کجاست؟» یک کتاب مدرن است که نویسنده/تصویرگرش با آوردن یک خرس بزرگ به تصویرها، خودش را در هیبت خرسی به کتاب آورده است، او همه جا حضور دارد اما کاراکتر گمشده‌ی کتاب نیست! بخشی از داستان در ذهن نویسنده/تصویرگر است و بخشی در ذهن پسر کتاب. ترجمه‌ی نادرست عنوان در فارسی، خرس بزرگ را خرس گمشده‌ی کتاب کرده است و این داستان مدرن را به داستان دیگری تبدیل کرده است.
با هم دیدیم که ترجمه‌ی نادرست عنوان در پیوند با واژه‌ها و تصویرهای کتاب، چه‌طور معنا و بازی کتاب‌ها را به‌هم می‌زند.

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله