فعالیت‌هایی با کتاب "چشم بهشتی" نوشته دیوید آلموند

پرسش های فلسفی برای گفت و گو درباره کتاب چشم بهشتی، نوشته دیوید آلموند

ارین لو و دوستانش "بچه‌های خراب" هستند. این وصله‌ای است که خانم مورین، مدیر یتیم‌خانه‌ای که آن‌ها در آن‌جا زندگی می‌کنند به آن‌ها چسبانده است؛ بچه‌های خرابی که درست بشو نیستند چون پدر و مادری ندارند که از آن‌ها مراقبت کنند. اما ارین می‌داند اگر آن‌ها هوای هم را داشته باشند می‌توانند روان‌شناس‌ها، مددکارهای اجتماعی و درمان‌گرها را تحمل کنند؛ دست کم بیشتر اوقات. گاهی چاره‌ای جز فرار باقی نمی‌ماند؛ فرار به سوی آزادی. و این همان کاری است که ارین و دو دوستش به آن دست می‌زنند. آن‌ها یک شب کلکی به رودخانه می‌اندازند و از آن‌جا فرار می‌کنند. چیزی که آن‌ها در سفرشان به آن برمی‌خورند عجیب‌تر از آن است که فکرش را می‌کنید و احتمالاً آن را باور نخواهید کرد. اما ارین به شما نشان خواهد داد که تمامش راست است. مدرکش هم دختری به نام چشم بهشتی است که می‌تواند در عمق تاریکی‌های جهان شادی را بیابد. 

۱. با اینکه تمام بچه‌های داستان چشم بهشتی یتیم هستند، آلموند فضای خانواده را به شدت در کتاب گسترش می‌دهد. خانواده در این رمان چه نقشی دارد؟ کتاب چه چیزی را لازمۀ یک خانواده معرفی می‌کند؟

۲. نام‌ها و امکان تغییر آن‌ها برای شخصیت‌های داستان بسیار مهم است. دربارۀ اهمیت نام هر شخصیت در ارتباط با نقش او در کتاب صحبت کنید. تغییر نام اشخاص چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ این تغییر نام چگونه منجر به تغییر شخصیت آن‌ها می‌شود؟ هنگامی که چشم بهشتی به نام واقعیش پی می‌برد چه اتفاقی می‌افتد؟

۳. چشم بهشتی دائم از افکارش در خواب برای ارین صحبت می‌کند و به او می‌گوید که آن‌ها با افکارش در بیداری فرق می‌کنند. آیا این حقیقت دارد؟ ارتباط افکار چشم بهشتی و دیگر شخصیت‌ها در خواب با زندگی آن‌ها در بیداری چیست؟ چه اتفاقی می‌افتد هنگامی که این دو قلمرو با هم تلاقی پیدا می‌کنند؟

۴. دربارۀ نقش مرگ در رمان صحبت کنید. مرگ چطور بر هر کدام از شخصیت‌ها اثر می‌گذارد؟ درک بچه‌ها از مرگ چگونه از آغاز تا پایان رمان تغییر می‌کند؟ تأثیر چشم بهشتی و پدربزرگ بر این درک چیست؟

۵. ارین و ژانویه جستجوی آزادی را آغاز می‌کنند و وقتی که می‌بینند موش برای پیدا کردن "گنج واقعی" زمین را زیر و رو می‌کند (صفحۀ 35) تصمیم می‌گیرند او را نیز با خود همراه کنند. آیا فکر می‌کنید ارین و ژانویه فقط به دنبال آزادی هستند؟ با رسیدن به "بلک میدنز" جستجوی آن‌ها چه تغییری می‌کند؟ هنگام آشنایی با چشم بهشتی و پدربزرگ به چه گنج‌هایی می‌رسند؟ این گنج‌ها چه معنایی برای آن‌ها پیدا می‌کند؟

۶. واکنش ارین و ژانویه را هنگامی که برای اولین بار با چشم بهشتی ملاقات می‌کنند مقایسه کنید. فکر می‌کنید چرا واکنش آن‌ها نسبت به او این‌قدر تفاوت دارد؟ 

۷. روشنایی و تاریکی در این کتاب چه اهمیتی دارند؟ چه کسانی به روشنایی و تاریکی نسبت داده شده‌اند؟ دلیل آن را چه می‌دانید؟

۸. دو شخصیت بزرگسال کتاب روش‌های متفاوتی برای برقراری ارتباط با گذشته دارند. پدربزرگ ترجیح می‌دهد گذشته را دفن کند در حالی که خانم مورین مدام از بچه‌های تحت حمایتش می‌خواهد که خاطرات‌شان را تعریف کنند. واکنش بچه‌ها در برابر این روش‌ها چیست؟ رازها و افشاگری‌ها چه تأثیری بر بچه‌ها دارد؟ بچه‌ها چطور می‌خواهند به تنهایی با گذشته ارتباط برقرار کنند؟ این ارتباط چه تأثیری بر شناخت آن‌ها از خودشان دارد؟

۹. هنگامی که آن‌ها قصد بازگشت به وایت گیتز را دارند ارین می‌گوید: "می‌شد شگفت‌انگیزترین چیزها را چند یارد آن‌طرف‌تر پیدا کرد؛ به اندازۀ عرض یک رودخانه آن‌طرف‌تر. در این دنیای معمولی عجیب‌ترین چیزها وجود داشتند که فقط انتظار ما را می‌کشیدند تا آن‌ها را پیدا کنیم." (صفحۀ 194) این حرف چطور در کتاب نمود پیدا کرده است؟ این جهان‌بینی با دیدگاه احتمالی ارین و ژانویه در آغاز رمان چه تفاوتی دارد؟

۱۰. در پایان رمان ارین به خانم مورین می‌گوید: "ما به خاطر آزادی فرار می‌کنیم...فقط به خاطر آزادی." (صفحۀ 197) آیا فکر می‌کنید ارین، ژانویه و موش به چیزی که می‌خواستند رسیدند؟ آیا چشم بهشتی می‌تواند به شکلی برای آن‌ها مظهر آزادی باشد؟  

برگردان:
پرشان تشکر
Submitted by admin on

پرسش های فلسفی برای گفت و گو درباره کتاب چشم بهشتی، نوشته دیوید آلموند

ارین لو و دوستانش "بچه‌های خراب" هستند. این وصله‌ای است که خانم مورین، مدیر یتیم‌خانه‌ای که آن‌ها در آن‌جا زندگی می‌کنند به آن‌ها چسبانده است؛ بچه‌های خرابی که درست بشو نیستند چون پدر و مادری ندارند که از آن‌ها مراقبت کنند. اما ارین می‌داند اگر آن‌ها هوای هم را داشته باشند می‌توانند روان‌شناس‌ها، مددکارهای اجتماعی و درمان‌گرها را تحمل کنند؛ دست کم بیشتر اوقات. گاهی چاره‌ای جز فرار باقی نمی‌ماند؛ فرار به سوی آزادی. و این همان کاری است که ارین و دو دوستش به آن دست می‌زنند. آن‌ها یک شب کلکی به رودخانه می‌اندازند و از آن‌جا فرار می‌کنند. چیزی که آن‌ها در سفرشان به آن برمی‌خورند عجیب‌تر از آن است که فکرش را می‌کنید و احتمالاً آن را باور نخواهید کرد. اما ارین به شما نشان خواهد داد که تمامش راست است. مدرکش هم دختری به نام چشم بهشتی است که می‌تواند در عمق تاریکی‌های جهان شادی را بیابد. 

۱. با اینکه تمام بچه‌های داستان چشم بهشتی یتیم هستند، آلموند فضای خانواده را به شدت در کتاب گسترش می‌دهد. خانواده در این رمان چه نقشی دارد؟ کتاب چه چیزی را لازمۀ یک خانواده معرفی می‌کند؟

۲. نام‌ها و امکان تغییر آن‌ها برای شخصیت‌های داستان بسیار مهم است. دربارۀ اهمیت نام هر شخصیت در ارتباط با نقش او در کتاب صحبت کنید. تغییر نام اشخاص چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ این تغییر نام چگونه منجر به تغییر شخصیت آن‌ها می‌شود؟ هنگامی که چشم بهشتی به نام واقعیش پی می‌برد چه اتفاقی می‌افتد؟

۳. چشم بهشتی دائم از افکارش در خواب برای ارین صحبت می‌کند و به او می‌گوید که آن‌ها با افکارش در بیداری فرق می‌کنند. آیا این حقیقت دارد؟ ارتباط افکار چشم بهشتی و دیگر شخصیت‌ها در خواب با زندگی آن‌ها در بیداری چیست؟ چه اتفاقی می‌افتد هنگامی که این دو قلمرو با هم تلاقی پیدا می‌کنند؟

۴. دربارۀ نقش مرگ در رمان صحبت کنید. مرگ چطور بر هر کدام از شخصیت‌ها اثر می‌گذارد؟ درک بچه‌ها از مرگ چگونه از آغاز تا پایان رمان تغییر می‌کند؟ تأثیر چشم بهشتی و پدربزرگ بر این درک چیست؟

۵. ارین و ژانویه جستجوی آزادی را آغاز می‌کنند و وقتی که می‌بینند موش برای پیدا کردن "گنج واقعی" زمین را زیر و رو می‌کند (صفحۀ 35) تصمیم می‌گیرند او را نیز با خود همراه کنند. آیا فکر می‌کنید ارین و ژانویه فقط به دنبال آزادی هستند؟ با رسیدن به "بلک میدنز" جستجوی آن‌ها چه تغییری می‌کند؟ هنگام آشنایی با چشم بهشتی و پدربزرگ به چه گنج‌هایی می‌رسند؟ این گنج‌ها چه معنایی برای آن‌ها پیدا می‌کند؟

۶. واکنش ارین و ژانویه را هنگامی که برای اولین بار با چشم بهشتی ملاقات می‌کنند مقایسه کنید. فکر می‌کنید چرا واکنش آن‌ها نسبت به او این‌قدر تفاوت دارد؟ 

۷. روشنایی و تاریکی در این کتاب چه اهمیتی دارند؟ چه کسانی به روشنایی و تاریکی نسبت داده شده‌اند؟ دلیل آن را چه می‌دانید؟

۸. دو شخصیت بزرگسال کتاب روش‌های متفاوتی برای برقراری ارتباط با گذشته دارند. پدربزرگ ترجیح می‌دهد گذشته را دفن کند در حالی که خانم مورین مدام از بچه‌های تحت حمایتش می‌خواهد که خاطرات‌شان را تعریف کنند. واکنش بچه‌ها در برابر این روش‌ها چیست؟ رازها و افشاگری‌ها چه تأثیری بر بچه‌ها دارد؟ بچه‌ها چطور می‌خواهند به تنهایی با گذشته ارتباط برقرار کنند؟ این ارتباط چه تأثیری بر شناخت آن‌ها از خودشان دارد؟

۹. هنگامی که آن‌ها قصد بازگشت به وایت گیتز را دارند ارین می‌گوید: "می‌شد شگفت‌انگیزترین چیزها را چند یارد آن‌طرف‌تر پیدا کرد؛ به اندازۀ عرض یک رودخانه آن‌طرف‌تر. در این دنیای معمولی عجیب‌ترین چیزها وجود داشتند که فقط انتظار ما را می‌کشیدند تا آن‌ها را پیدا کنیم." (صفحۀ 194) این حرف چطور در کتاب نمود پیدا کرده است؟ این جهان‌بینی با دیدگاه احتمالی ارین و ژانویه در آغاز رمان چه تفاوتی دارد؟

۱۰. در پایان رمان ارین به خانم مورین می‌گوید: "ما به خاطر آزادی فرار می‌کنیم...فقط به خاطر آزادی." (صفحۀ 197) آیا فکر می‌کنید ارین، ژانویه و موش به چیزی که می‌خواستند رسیدند؟ آیا چشم بهشتی می‌تواند به شکلی برای آن‌ها مظهر آزادی باشد؟  

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
مقاله