شعار و پیام روز جهانی کتاب کودک ۲۰۰۴/۱۳۸۳

کتاب، چراغ همیشه روشن

 دو کودک کارشان این بود که با یک گوی به بازی بنشینند. آنها گوی را پر شتاب به چرخش در می آوردند و با چشمان بسته بر نقطه ای از آن انگشت می فشردند.

و اگر پیش می آمد که آن نقطه جایی باشد چون پکن، ماداگاسکار و یا مکزیک، در کتابخانه به جستجوی کتاب هایی دست می زدند با ماجراها و داستان‌هایی در آن باره. آن‌ها شیفته خواندن بودند و از این کار بسیار لذت می بردند. چراغ کنار پنجره آنها، همیشه، تا دیر وقت شب روشن بود. با نور همین کتاب‌ها بود که آن‌ها خود را کنار دیوار چین یافته بودند در گردش، همراه با وایکینگ ها در کار گوش سپردن به آواز اقیانوس، سرگرم زندگی در دور و بر اهرام مصر باستان، و سورتمه سواری با اسکیموها روی دریاچه یخ زده، در گیر مسابقه در بازی‌های المپیاد یونان باستان و سرخوش از تحسین و آفرین با تاجی از شاخه زیتون جنگلی. و هر گاه که این دو به خواب می رفتند تمامی قصه ها، ماجراها، افسانه ها، سرزمین ها، نویسندگان و قهرمان‌ها، از سر مهر _ هم‌نوا- لالایی سر می دادند تا رویای آنها را شیرینی ببخشند: در همان هنگام که کریستف کلمب به تام سایر و شیطنت هایش در قایق روی رودخانه میسی سی پی گوش فرا می داد، ازوپ از بالاترین نقطه برج ایفل حکایت‌های خود را برای شهرزاد باز می‌گفت، آلیس همراه مری پاپینز در شگفت زار سفر می کرد و اندرسن نشسته بر پای هرمی، سرگرم نقل قصه های خود برای عنکبوت آنانسی بود. بازی با گوی، با کتاب‌ها در آمیخته و دو کودک را از لذتی پایان ناپذیر سرشار کرده بود. آن‌ها به راه‌های دریانوردی و جهانگردی از میان برگ‌های کتاب‌ها پی برده بودند. نور کتاب‌ها چراغ راه‌شان بود تا بتوانند تمامی سیاره زمین را در نوردند، در دل تمدن‌ها و زمان‌های گوناگون زندگی کنند و بر گونه گونی شگفت برانگیز هر کدام آفرین گویند. سخن کوتاه، آن‌ها می توانستند زندگی در آن جهان بی انتها را در فراسوی اتاق کوچک‌شان تجربه کنند. آنها می توانستند به همه جا پرواز کنند و به هر سو سفر، و رویا ببینند و رویا. و البته، آن‌ها خاموش کردن چراغ را همیشه از یاد می بردند! پدر و مادر بانگ می‌زدند، خیلی دیر است. بالاخره خیال دارید بخوابید یا نه؟ چراغ را خاموش کنید. آنها همیشه می خندیدند و در پاسخ می گفتند: نمی توانیم. نور کتاب هرگز خاموش شدنی نیست.

برگردان:
منصوره راعی
نویسنده
آنجلیکی وارلا
Submitted by editor6 on

کتاب، چراغ همیشه روشن

 دو کودک کارشان این بود که با یک گوی به بازی بنشینند. آنها گوی را پر شتاب به چرخش در می آوردند و با چشمان بسته بر نقطه ای از آن انگشت می فشردند.

و اگر پیش می آمد که آن نقطه جایی باشد چون پکن، ماداگاسکار و یا مکزیک، در کتابخانه به جستجوی کتاب هایی دست می زدند با ماجراها و داستان‌هایی در آن باره. آن‌ها شیفته خواندن بودند و از این کار بسیار لذت می بردند. چراغ کنار پنجره آنها، همیشه، تا دیر وقت شب روشن بود. با نور همین کتاب‌ها بود که آن‌ها خود را کنار دیوار چین یافته بودند در گردش، همراه با وایکینگ ها در کار گوش سپردن به آواز اقیانوس، سرگرم زندگی در دور و بر اهرام مصر باستان، و سورتمه سواری با اسکیموها روی دریاچه یخ زده، در گیر مسابقه در بازی‌های المپیاد یونان باستان و سرخوش از تحسین و آفرین با تاجی از شاخه زیتون جنگلی. و هر گاه که این دو به خواب می رفتند تمامی قصه ها، ماجراها، افسانه ها، سرزمین ها، نویسندگان و قهرمان‌ها، از سر مهر _ هم‌نوا- لالایی سر می دادند تا رویای آنها را شیرینی ببخشند: در همان هنگام که کریستف کلمب به تام سایر و شیطنت هایش در قایق روی رودخانه میسی سی پی گوش فرا می داد، ازوپ از بالاترین نقطه برج ایفل حکایت‌های خود را برای شهرزاد باز می‌گفت، آلیس همراه مری پاپینز در شگفت زار سفر می کرد و اندرسن نشسته بر پای هرمی، سرگرم نقل قصه های خود برای عنکبوت آنانسی بود. بازی با گوی، با کتاب‌ها در آمیخته و دو کودک را از لذتی پایان ناپذیر سرشار کرده بود. آن‌ها به راه‌های دریانوردی و جهانگردی از میان برگ‌های کتاب‌ها پی برده بودند. نور کتاب‌ها چراغ راه‌شان بود تا بتوانند تمامی سیاره زمین را در نوردند، در دل تمدن‌ها و زمان‌های گوناگون زندگی کنند و بر گونه گونی شگفت برانگیز هر کدام آفرین گویند. سخن کوتاه، آن‌ها می توانستند زندگی در آن جهان بی انتها را در فراسوی اتاق کوچک‌شان تجربه کنند. آنها می توانستند به همه جا پرواز کنند و به هر سو سفر، و رویا ببینند و رویا. و البته، آن‌ها خاموش کردن چراغ را همیشه از یاد می بردند! پدر و مادر بانگ می‌زدند، خیلی دیر است. بالاخره خیال دارید بخوابید یا نه؟ چراغ را خاموش کنید. آنها همیشه می خندیدند و در پاسخ می گفتند: نمی توانیم. نور کتاب هرگز خاموش شدنی نیست.

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
شعار و پیام
نویسنده
آنجلیکی وارلا