کتابخانه های مدارس ما همه چیز هستند، اما کتابخانه نیستند

شنبه ٢۴ آبان ١٣٩٣ بزرگداشت روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار به همت کتابخانه ی مرکزی دانشگاه الزهرا در محل سالن دکتر تورانی این دانشگاه برگزار شد. یکی از سخنرانان این برنامه نوش آفرین انصاری دبیر شورای کتاب کودک بود.

نوش آفرین انصاری در این مراسم پس از تبریک به مناسبت این روز گفت: می خواهم برای شما کمی دربارهٔ کتابداری کودک و نوجوان سخن بگویم. اما قبل از آن یادآوری می کنم که من کتابدارم و همیشه از این بابت مفتخر بوده ام و به دوستان و مخصوصا آقایانی که وارد این رشته می شدند و به قول دکتر کیانی کج کج راه می رفتند می گفتم  اگر به بنیان و رسالت این حرفه توجه کنید سربلند خواهید بود. اگر خودمان این ارج را برای خودمان قائل باشیم چه باک که جامعه نمی داند کتابدار کیست.

دانش آموز باید بتواند آزادانه در فضایی با مخازن باز و رده بندی حرکت کند

این استاد پیشکسوت کتابداری ادامه داد: می خواهم سخنم را با چند پرسش پیش ببرم. اولا به سوالی می پردازم که مرتبا از من می پرسند. اینکه آیا کتاب در میان کودکان و نوجوانان علاقه مند دارد؟ من در سال ۴٢ وقتی به ایران برگشتم اولین کلاسم در مدرسه روش نو در خیابان سمیه کنونی، برای کتابداران مدارس بود. هدف از برگزاری این کلاس از سوی شورای کتاب کودک، این بود که مروجان خوبی برای مدارس تربیت کنند تا در کنار برنامهٔ درسی که ثابت است، انسان هایی آزاد، انتخابگر و پرسشگر شکل بگیرند. در مدرسه دو جریان داریم. یکی جریان کلاس درس است که کاملا محدود است و نیاز به آموزشهای خاص دارد. دیگری جریان کتابخانه است که در آن همین فرد محدود، با بهشت آزادی مواجه می شود و می تواند بگوید چه کتابی و چه موضوعی را می خواهد و دوست دارد. شرایط ایده آل این است که در مدارس به چنین ترکیبی برسیم چنانکه برخی رسیده اند. محدودیت در آموزش رسمی اشکالی ندارد و باید هم چنین باشد و مقداری از اطلاعات از کانال رسمی منتقل شوند. اما در کنار آن دانش آموز باید بتواند آزادانه در فضایی با مخازن باز و رده بندی حرکت کند و ردهٔ مورد علاقه اش را انتخاب کند و به کتابدار بگوید چه می خواهد.

عده ای شیفتگان تکنولوژی، کتاب را دفن کرده اند/باید از لحظه ورود به این رشته یک پژوهشگر و جامعه شناس کتاب باشید

نوش آفرین انصاری افزود: من در سال ۴٢ این فرصت را یافتم که وارد چنین فضایی شوم و در پاسخ به کسانی که می پرسند آیا کتاب بین کودکان خواهان دارد؟ می گویم بله. عده ای شیفتگان تکنولوژی، کتاب را دفن کرده اند. ممکن است این ها در سطح بالایی از تحصیل باشند اما این سطح تحصیل الزاما دانایی را در معنای مد نظر من به دنبال ندارد. الزاما جامعه شناس و مردم شناس نمی سازد. کتاب چه در کالبد کاغذین خود و چه در سایر کالبدهایی که می شناسید، هنوز در جهان هواداران بسیار دارد. اگر تردید دارید از کودکان و نوجوانان پیرامون تان بپرسید. شما نباید برای پژوهش منتظر درس و واحد درسی باشید بلکه باید از لحظه ورود به این رشته یک پژوهشگر و جامعه شناس کتاب باشید و عکس العمل ها را ببینید و ثبت کنید. من در مراسم هایی که امسال در عاشورا و تاسوعا شرکت کردم دیدم همه خانم ها که تعدادشان در هر مراسم شاید به ٢٠٠ تا ٣٠٠ نفر می رسید همراه خود یک کودک و یک تبلت داشتند! این تبلت ها فضای پرنور متشنجی ایجاد می کردند. از سویی چراغ خاموش بود و عده ای سینه می زدند و گریه می کردند و از سوی دیگر جماعتی بی خیال و وارونه روی تبلت ها مشغول به کار بودند. این نقص فرهنگ ماست. چرا کودک نباید گوش بسپارد و به صوت عاشورا و تاسوعا فکر کند؟ این چیزی است که مادر تلقین می کند. این که گوش نده، نخوان، فقط نگاه کن و سرگرم شو. این در دام وسیله افتادن است. صریحا می گویم که این نادانی جامعهٔ ماست. اگر کودکان کتاب نمی خوانند به این دلیل است که مادر از لحظهٔ اول برای سرگرم کردن و ساکت کردن او از ابزارهای این چنینی استفاده کرده است.

همهٔ ما مسئول این هستیم که انسان ها را متحول کنیم تا پرسشگر بار بیایند

استاد بازنشستهٔ کتابداری ادامه داد: سوال دیگری که مدام می پرسند این است که چرا کودک باید کتاب بخواند؟ شما به عنوان کتابدار باید بتوانید از این موضوع دفاع کنید. یکی از گفتگوهای همیشگی من و دکتر حری در دانشگاه این بود که چگونه کتابدارانی تربیت کنیم که بتوانند دفاع کنند و مرعوب نشوند. بتوانند جلوی رئیس دانشکده حرف بزنند، مستند حرف بزنند و با اسناد دفاع کنند و فعال اجتماعی باشند. این که کتاب خوب است حرفی بسیار کلیشه ای است. ما به بچه ها می گوئیم کتاب بخوان، کتاب بخوان و بعد به سن خاصی که رسید می گوئیم کافی است، حالا دیگر فقط درس بخوان. شما باید بتوانید به عنوان کتابدار و به عنوان کسانی که در آینده فرزند خواهید داشت بایستید و بگویید چرا کتاب مهم است. کتاب در همهٔ اشکالش حاوی اطلاعات است و این اطلاعات، متحول می کنند. همهٔ ما مسئول این هستیم که انسان ها را متحول کنیم تا پرسشگر بار بیایند. متاسفم که در این سی سالی که من استاد کتابداری بوده ام بین ٨٠ تا ٩٠ درصد بچه هایی که وارد رشته کتابداری می شوند قبلا کتابخوان نبوده اند و عاشق نشده به این رشته آمده اند که اگر عاشق آمده بودند در این سی سال حرکت هایشان در جامعه شکل دیگری می داشت.

انصاری عنوان کرد: باید باور داشته باشید که کتاب تاثیرگذار و متحول کننده است.  در خانهٔ کتابدار و ترویج خواندن که آزمایشگاه بی نظیری در زمینه خواندن است و در بالای میدان منیریه واقع شده، طرح حلقه های مطالعاتی برگزار می شود و مروج با کودک کار می کند. من اجازه یافتم که دفتر یکی از این مروجین را ببینم و نظر مادران بچه های پایه ٔ اول را بخوانم. یکی از مادران نوشته بود: «فرزندم حالا به همه چیز دقت می کند. معلمش می گوید املا و انشایش خوب شده. توانسته با چند کلمه داستان بسازد. به حقوق سایر بچه ها اهمیت می دهد. اعتماد به نفس پیدا کرده و بلند حرف می زند. خجالت نمی کشد. حرف می زند و نظر می دهد. یک صفحهٔ تمام کتاب می خواند. کتاب «دستی که بوسه می زند» را بسیار دوست دارد و هر شب می خواند. شما صبر و حوصله داشتید و به او شخصیت دادید. مریم که نمی تواند بعضی کلمات را واضح بگوید موفق شد در کلاس سخنرانی کند. در کتابخانه او آزادی عمل داشت و مجبور نبود کاری را که بلد نیست انجام بدهد. او به بازی و نمایش خلاق و نقاشی علاقه داشت. اوایل به کتاب علاقه نداشت اما حالا علاقه مند شده است. کتاب «همیشه دوستت دارم» را که برایش خواندید و خواستید با چشم بسته گوش بدهد بسیار دوست دارد.» این نشانی است از آنچه مروج و کتابدار خوب می تواند برای کودک و نوجوان انجام بدهد: او نمی ترسد، سوال می کند. روی دیگر این موضوع متاسفانه این است که کاستی های مدرسه روشن می شود. این ها چیزهایی است که کتابدار می تواند ایجاد کند و در کلاس نیست.

کتابدار باید باور داشته باشد که کودک حق دارد به کتاب های با ارزش دسترسی داشته باشد/بحث ادبیات کودک چه تدریس شود و چه نشود برای هر کتابدار ایرانی ضروری است

انصاری ادامه داد: بحث سوم بحث حق است. می دانید که ایران از امضاکنندگان کنوانسیون حقوق کودک است. کتابدار باید باور داشته باشد که کودک حق دارد به کتاب های با ارزش دسترسی داشته باشد. تلقی بازار از کتاب کودک یک کالای مصرفی و از کودک یک مصرف کننده است. بازار نه دلش برای اخلاق می سوزد نه تعلیم و تربیت، نه عشق به سرزمین و نه اسلام. کتابدار باید در برابر این نظام سوداگرانه بایستد و مشخص کند که برای هر کودکی چه کتابی مناسب است. شما باید ادبیات کودک را بشناسید. نباید منتظر واحد درسی باشید. یکی از شیوه های دانشجوی خوب بودن این است که از حیطه ٔ محدود واحدهای درسی خارج شود. بحث ادبیات کودک چه تدریس شود و چه نشود برای هر کتابدار ایرانی ضروری است. زمانی این درس را استادان بزرگ تدریس می کردند ولی حالا که حذف شده خودتان باید برای یادگیری اش اقدام کنید. در شورا ما یک سی دی منتشر کرده ایم از١۴٠٠ عنوان منابع خوب کودک در سال های ٨٨ و ٨٩ و ٩٠. با ١٠ هزار تومان می توانید این سی دی را بخرید و به یک گنج دسترسی داشته باشید. کتابدار باید مظهر هدایت و دانایی باشد. شما می توانید اولا روی خانواده های خودتان تاثیر بگذارید و توصیه کنید که چه کتاب هایی بخرند. لیست بدهید تا با لیست به نمایشگاه ها بروند و شاهد گردش های کم عمق در نمایشگاه ها نباشیم. اما متاسفانه ٩٩ درصد فارغ التحصیلان این رشته تبدیل می شوند به کسانی مثل دیگران. فکر می کنند علم و تکنولوژی ای که با آن آشنا شدند اختصاص به دانشگاه دارد. اما این طور نیست. کتابداری زندگی است. شما باید برای اجتماع درس بخوانید.

به ممیزی بر اساس خرد جمعی اعتقاد دارم

رئیس هیأت مدیرهٔ شورای کتاب کودک تصریح کرد: می دانید اگر این رشد فرهنگی در جامعهٔ کتابداری روی می داد چه اتفاقی می افتاد؛ آن وقت ناشر خوب موفق می شود و با تاسف نمی گفتیم که بهترین کتاب های ادبیات کودک ما تیراژی در حد ۵٠٠ نسخه دارد. و ناشر بد نیز نمی توانست با استفاده از سیستم های ارتباطی آثار ضعیف خود را تا ٢٠ و ٢۵ و ٣٠ هزار نسخه بفروشد. ناشر بد سرکوب صحیح اجتماعی می شد. من به شکل های دیگر ممیزی اعتقادی ندارم اما به ممیزی بر اساس خرد جمعی اعتقاد دارم. معتقدم شما باید ادبیات کودک را چه تدریس بشود و چه نشود و چه خوب تدریس بشود و یا نشود، فرابگیرید. من همیشه اعتقاد داشته ام که دانشجو باید بتواند همهٔ مدرسان را از نظر ادب، نحوهٔ ورود، رعایت ساعت، کیفیت درس و کیفیت برخورد زیر سوال ببرد و در دوره کارم در دانشگاه تهران تلاشم بر همین بوده است.

انصاری افزود: سوال چهارم این است که حقِ در اختیار داشتن کتاب، چگونه سازماندهی شود. خوشبختانه ایران یکی از کشورهای پیشرفته منطقه از این نظر است. ادبیات کودک ما در برابر بسیاری از کشورها در جایگاه خوبی است. من معتقدم کتابداران کتابخانه های تخصصی باید هوادار ادبیات کودک باشند. زمانی در تلویزیون سخنرانی داشتم و می خواستم از کتابخانه های تخصصی بگویم. در مسیری که تا رسیدن به استودیو در محوطه صدا و سیما طی کردم با دیدن باغبان هایی که چکمه پوشیده بودند و به گل ها آب می دادند موضوعم را تغییر دادم و از کتابخانه های عمومی گفتم. پرسیدم شما در صدا و سیما چه فکری برای ایجاد کتابخانه برای پرنسل تان و خانواده هاشان کرده اید؟ هرگز پرسیده اید چه چند فرزند دارند و این بچه ها در چه گروه های سنی ای هستند؟ جمع در برابر این سوال من هاج و واج بودند، انگار که به زبان دیگری سخن می گویم. در همین دانشگاه هم پرسنل کودک دارند. کتابخانه مرکزی چه سرویسی برای این بچه ها پیش بینی کرده است تا ادبیات کودک و کتاب خوب در خانواده حرکت کند و موجب پیشرفت تحصیل این بچه ها و لذت شان و پرسشگر شدنشان شود و به نوشتن شان و به پاسداشت زبان فارسی کمک کند؟

باید مرکزی باشد که به کتابخانه های مهدها مشاوره بدهد

استاد بازنشستهٔ دانشگاه تهران گفت: دکتر رضایی اشاره کردند که عادت به مطالعه قبل از ٧ سالگی شکل می گیرد. پدر و مادر الگوی آغازین این امر هستند. ما کتاب پارچه ای زیاد داریم اما این ها باید به تولید انبوه برسند. فکر کنیم و ببینیم الان شبکه های کتابخانه ای ما کدام اند.  قبل از هر چیز شبکهٔ بهزیستی باید وجود داشته باشد. زیرا همهٔ مهدهای کودک تا قبل از پیش دبستانی در اختیار بهزیستی است. باید مرکزی وجود داشته باشد، که حداقل به این مهدها توصیه کند که چه کتاب هایی خریداری کنند. در بسیاری از کشورها به این شکل است که مهدها هر روز در کوله پشتی بچهٔ یک ساله کتاب قرار می دهند و مادر باید آن را برای بچه بخواند و بنویسد که کی خوانده است. روز بعد بچه دوباره کتاب دیگری دریافت می کند. هیچ فکر کرده اید که ما با نادیده گرفتن بچه های پیش دبستانی چه گروه عظیمی را از دست داده ایم و زمینه را فراهم کرده ایم که کتاب نخوان بار بیایند؟ باید مرکزی باشد که به کتابخانه های مهدها مشاوره بدهد بدون اینکه همه را با هم یکی کند. این کارهایی است که شماها باید پی بگیرید و در زمان شما محقق شود.

متاسفانه نهاد کتابخانه های عمومی اصلا کودک را نمی بیند

انصاری ادامه داد: شبکهٔ دوم، نهاد کتابخانه های عمومی است که متاسفانه اصلا کودک را نمی بیند و نگاه فعال و پویایی که ما کتابدارها داریم در آنجا نیست. در حوزه کتابخانه ها، کافی است یک سازمان متحول شود تا همه متحول شوند. در مساجد و حسینیه ها نیز کتابخانه هست و آن ها می توانند یک شبکهٔ دیگر باشند. گروه بعدی کتابخانه های کانون هستند. کانون یک پدیده استثنایی است که در سال ۴۴ یا ۴۵، چند سال بعد از شورا تاسیس شده است. اما متاسفانه در سال های اخیر گرفتار نوعی روزمرگی و بی تفاوتی شده است. خلاقیت به چشم نمی آید. وقتی ما یک شبکه از کتابخانه های کانون داریم لزومی ندارد همه آن ها یک کار انجام بدهند و یک شعار و یک جور نمایشگاه داشته باشد. این کار غلط است. این کشتن خلاقیت است. هر کدام از مراکز باید آزاد باشند که بر اساس خلاقیت خود کار خودشان را کنند و گزارش بدهند. امیدوارم مدیریت جدید کانون این توفیق را پیدا کنند که روح تازه ای در سیستم کتابخانه های کانون بدمد.

مدیران از کتابداران نظر نمی گیرند. کتابخانه های مدارس ما همه چیز هستند، شعار هستند، انبار و تخیل هستند و شاید آمار هم هستند، اما کتابخانه نیستند

این استاد پیشکسوت گفت: بحث پیچیدهٔ دیگر، ارتباط مدیران با سطوح پایین تر است. از بهترین کتابداران که زیر دست خود هستند نظر نمی گیرند. وقتی من وارد شدم دکتر رضایی دربارهٔ مشارکت حرف می زدند. این پدیده وقتی اتفاق می افتد که ایمان به آن و عشق به آن وجود داشته باشد. این حس باید شکل بگیرد تا مشارکت ایجاد شود. شبکهٔ کتابخانه ای دیگر که باید شکل بگیرد کتابخانه های مدارس هستند. کتابخانه های مدارس ما همه چیز هستند، شعار هستند، انبار و تخیل هستند و شاید آمار هم هستند، اما کتابخانه نیستند. متاسفانه حتی در مدارس غیردولتی هم این هست. زیرا اهمیت خواندن درک نشده و والدین عبد و عبید نمره و رقابت ناسالم و بالا رفتن روی جنازهٔ دوستان هستند و اخلاق را فراموش کردند. چیزی که می خواهیم تحقیق های سر هم بندی شده و خریداری شده با پول است. من اخیرا خیلی از مدارس بزرگ را دیدم و به کتابخانه هایشان رفتم و بسیار غصه خوردم. این میز و صندلی نیست که کتابخانه را می سازد. قفسه نیست. از شما می خواهم که هیچ کدام تان هوادار قفسه نباشید. من دوستی در شمال دارم که یک کتابخانهٔ افقی ایجاد کرده و کتابهایش را روی زمین و در بقچه می گذارد. کتابخانه باید بتواند حرکت کند. بسیاری از ما اسیر چوب شده ایم. باید به این فکر کنیم که چه طور می توانیم این بندها را باز کنیم.

کتابخانه های تاسیس شده توسط جامعه مدنی بسیار فعال اند

انصاری عنوان کرد: پنجمین گروه که خوشبختانه خوب کار می کنند کتابخانه های تاسیس شده توسط جامعه مدنی هستند. ایران کشوری قدرتمند با مردمی است که در طول سده ها و هزاره ها همیشه راه خود را پیدا کرده اند. مخصوصا زنان ایرانی بسیار قدرتمندند. کتابخانه های تاسیس شده توسط جامعه مدنی بسیار فعال اند. تقاضا دارم که دوستان به این مجموعه ها توجه کنند. خوشبختانه امسال وزارت کشور برای اولین بار در هفته کتاب برنامه ای برای تقدیر از تشکل های مدنی و غیردولتی فعال در حوزه کتاب ترتیب داده که پنجشنبه، در تالار ایوان شمس برگزار خواهد شد. من امیدوارم شما به این مراسم بیایید و دستاوردها را ببینید. این واقعا مهم است که هر یک از شما از آغاز ورودتان به این رشته عضو یکی از این ١٠ یا ١۵ تشکل بشوید و در آنجا ببینید که چه طور می شود با جامعه کار کرد.

اگر حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی به ادبیات کودک بپردازد خواهید دید که می توانیم پرواز کنیم

رئیس هیأت مدیره کتاب کودک در پایان سخنان خود گفت: اگر حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی (که برای من همیشه همان کتابداری است) به ادبیات کودک بپردازد خواهید دید که می توانیم پرواز کنیم. ما آماده جهش هستیم. شاید آن روز من نباشم. مهم نیست. کار ما پاشیدن بذر است تا سال ها بعد تبدیل به گل و جنگل شود.

نویسنده
مائده ایمانی
منبع
خبرگزاری کتابداری و اطلاع رسانی
Submitted by editor3 on

شنبه ٢۴ آبان ١٣٩٣ بزرگداشت روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار به همت کتابخانه ی مرکزی دانشگاه الزهرا در محل سالن دکتر تورانی این دانشگاه برگزار شد. یکی از سخنرانان این برنامه نوش آفرین انصاری دبیر شورای کتاب کودک بود.

نوش آفرین انصاری در این مراسم پس از تبریک به مناسبت این روز گفت: می خواهم برای شما کمی دربارهٔ کتابداری کودک و نوجوان سخن بگویم. اما قبل از آن یادآوری می کنم که من کتابدارم و همیشه از این بابت مفتخر بوده ام و به دوستان و مخصوصا آقایانی که وارد این رشته می شدند و به قول دکتر کیانی کج کج راه می رفتند می گفتم  اگر به بنیان و رسالت این حرفه توجه کنید سربلند خواهید بود. اگر خودمان این ارج را برای خودمان قائل باشیم چه باک که جامعه نمی داند کتابدار کیست.

دانش آموز باید بتواند آزادانه در فضایی با مخازن باز و رده بندی حرکت کند

این استاد پیشکسوت کتابداری ادامه داد: می خواهم سخنم را با چند پرسش پیش ببرم. اولا به سوالی می پردازم که مرتبا از من می پرسند. اینکه آیا کتاب در میان کودکان و نوجوانان علاقه مند دارد؟ من در سال ۴٢ وقتی به ایران برگشتم اولین کلاسم در مدرسه روش نو در خیابان سمیه کنونی، برای کتابداران مدارس بود. هدف از برگزاری این کلاس از سوی شورای کتاب کودک، این بود که مروجان خوبی برای مدارس تربیت کنند تا در کنار برنامهٔ درسی که ثابت است، انسان هایی آزاد، انتخابگر و پرسشگر شکل بگیرند. در مدرسه دو جریان داریم. یکی جریان کلاس درس است که کاملا محدود است و نیاز به آموزشهای خاص دارد. دیگری جریان کتابخانه است که در آن همین فرد محدود، با بهشت آزادی مواجه می شود و می تواند بگوید چه کتابی و چه موضوعی را می خواهد و دوست دارد. شرایط ایده آل این است که در مدارس به چنین ترکیبی برسیم چنانکه برخی رسیده اند. محدودیت در آموزش رسمی اشکالی ندارد و باید هم چنین باشد و مقداری از اطلاعات از کانال رسمی منتقل شوند. اما در کنار آن دانش آموز باید بتواند آزادانه در فضایی با مخازن باز و رده بندی حرکت کند و ردهٔ مورد علاقه اش را انتخاب کند و به کتابدار بگوید چه می خواهد.

عده ای شیفتگان تکنولوژی، کتاب را دفن کرده اند/باید از لحظه ورود به این رشته یک پژوهشگر و جامعه شناس کتاب باشید

نوش آفرین انصاری افزود: من در سال ۴٢ این فرصت را یافتم که وارد چنین فضایی شوم و در پاسخ به کسانی که می پرسند آیا کتاب بین کودکان خواهان دارد؟ می گویم بله. عده ای شیفتگان تکنولوژی، کتاب را دفن کرده اند. ممکن است این ها در سطح بالایی از تحصیل باشند اما این سطح تحصیل الزاما دانایی را در معنای مد نظر من به دنبال ندارد. الزاما جامعه شناس و مردم شناس نمی سازد. کتاب چه در کالبد کاغذین خود و چه در سایر کالبدهایی که می شناسید، هنوز در جهان هواداران بسیار دارد. اگر تردید دارید از کودکان و نوجوانان پیرامون تان بپرسید. شما نباید برای پژوهش منتظر درس و واحد درسی باشید بلکه باید از لحظه ورود به این رشته یک پژوهشگر و جامعه شناس کتاب باشید و عکس العمل ها را ببینید و ثبت کنید. من در مراسم هایی که امسال در عاشورا و تاسوعا شرکت کردم دیدم همه خانم ها که تعدادشان در هر مراسم شاید به ٢٠٠ تا ٣٠٠ نفر می رسید همراه خود یک کودک و یک تبلت داشتند! این تبلت ها فضای پرنور متشنجی ایجاد می کردند. از سویی چراغ خاموش بود و عده ای سینه می زدند و گریه می کردند و از سوی دیگر جماعتی بی خیال و وارونه روی تبلت ها مشغول به کار بودند. این نقص فرهنگ ماست. چرا کودک نباید گوش بسپارد و به صوت عاشورا و تاسوعا فکر کند؟ این چیزی است که مادر تلقین می کند. این که گوش نده، نخوان، فقط نگاه کن و سرگرم شو. این در دام وسیله افتادن است. صریحا می گویم که این نادانی جامعهٔ ماست. اگر کودکان کتاب نمی خوانند به این دلیل است که مادر از لحظهٔ اول برای سرگرم کردن و ساکت کردن او از ابزارهای این چنینی استفاده کرده است.

همهٔ ما مسئول این هستیم که انسان ها را متحول کنیم تا پرسشگر بار بیایند

استاد بازنشستهٔ کتابداری ادامه داد: سوال دیگری که مدام می پرسند این است که چرا کودک باید کتاب بخواند؟ شما به عنوان کتابدار باید بتوانید از این موضوع دفاع کنید. یکی از گفتگوهای همیشگی من و دکتر حری در دانشگاه این بود که چگونه کتابدارانی تربیت کنیم که بتوانند دفاع کنند و مرعوب نشوند. بتوانند جلوی رئیس دانشکده حرف بزنند، مستند حرف بزنند و با اسناد دفاع کنند و فعال اجتماعی باشند. این که کتاب خوب است حرفی بسیار کلیشه ای است. ما به بچه ها می گوئیم کتاب بخوان، کتاب بخوان و بعد به سن خاصی که رسید می گوئیم کافی است، حالا دیگر فقط درس بخوان. شما باید بتوانید به عنوان کتابدار و به عنوان کسانی که در آینده فرزند خواهید داشت بایستید و بگویید چرا کتاب مهم است. کتاب در همهٔ اشکالش حاوی اطلاعات است و این اطلاعات، متحول می کنند. همهٔ ما مسئول این هستیم که انسان ها را متحول کنیم تا پرسشگر بار بیایند. متاسفم که در این سی سالی که من استاد کتابداری بوده ام بین ٨٠ تا ٩٠ درصد بچه هایی که وارد رشته کتابداری می شوند قبلا کتابخوان نبوده اند و عاشق نشده به این رشته آمده اند که اگر عاشق آمده بودند در این سی سال حرکت هایشان در جامعه شکل دیگری می داشت.

انصاری عنوان کرد: باید باور داشته باشید که کتاب تاثیرگذار و متحول کننده است.  در خانهٔ کتابدار و ترویج خواندن که آزمایشگاه بی نظیری در زمینه خواندن است و در بالای میدان منیریه واقع شده، طرح حلقه های مطالعاتی برگزار می شود و مروج با کودک کار می کند. من اجازه یافتم که دفتر یکی از این مروجین را ببینم و نظر مادران بچه های پایه ٔ اول را بخوانم. یکی از مادران نوشته بود: «فرزندم حالا به همه چیز دقت می کند. معلمش می گوید املا و انشایش خوب شده. توانسته با چند کلمه داستان بسازد. به حقوق سایر بچه ها اهمیت می دهد. اعتماد به نفس پیدا کرده و بلند حرف می زند. خجالت نمی کشد. حرف می زند و نظر می دهد. یک صفحهٔ تمام کتاب می خواند. کتاب «دستی که بوسه می زند» را بسیار دوست دارد و هر شب می خواند. شما صبر و حوصله داشتید و به او شخصیت دادید. مریم که نمی تواند بعضی کلمات را واضح بگوید موفق شد در کلاس سخنرانی کند. در کتابخانه او آزادی عمل داشت و مجبور نبود کاری را که بلد نیست انجام بدهد. او به بازی و نمایش خلاق و نقاشی علاقه داشت. اوایل به کتاب علاقه نداشت اما حالا علاقه مند شده است. کتاب «همیشه دوستت دارم» را که برایش خواندید و خواستید با چشم بسته گوش بدهد بسیار دوست دارد.» این نشانی است از آنچه مروج و کتابدار خوب می تواند برای کودک و نوجوان انجام بدهد: او نمی ترسد، سوال می کند. روی دیگر این موضوع متاسفانه این است که کاستی های مدرسه روشن می شود. این ها چیزهایی است که کتابدار می تواند ایجاد کند و در کلاس نیست.

کتابدار باید باور داشته باشد که کودک حق دارد به کتاب های با ارزش دسترسی داشته باشد/بحث ادبیات کودک چه تدریس شود و چه نشود برای هر کتابدار ایرانی ضروری است

انصاری ادامه داد: بحث سوم بحث حق است. می دانید که ایران از امضاکنندگان کنوانسیون حقوق کودک است. کتابدار باید باور داشته باشد که کودک حق دارد به کتاب های با ارزش دسترسی داشته باشد. تلقی بازار از کتاب کودک یک کالای مصرفی و از کودک یک مصرف کننده است. بازار نه دلش برای اخلاق می سوزد نه تعلیم و تربیت، نه عشق به سرزمین و نه اسلام. کتابدار باید در برابر این نظام سوداگرانه بایستد و مشخص کند که برای هر کودکی چه کتابی مناسب است. شما باید ادبیات کودک را بشناسید. نباید منتظر واحد درسی باشید. یکی از شیوه های دانشجوی خوب بودن این است که از حیطه ٔ محدود واحدهای درسی خارج شود. بحث ادبیات کودک چه تدریس شود و چه نشود برای هر کتابدار ایرانی ضروری است. زمانی این درس را استادان بزرگ تدریس می کردند ولی حالا که حذف شده خودتان باید برای یادگیری اش اقدام کنید. در شورا ما یک سی دی منتشر کرده ایم از١۴٠٠ عنوان منابع خوب کودک در سال های ٨٨ و ٨٩ و ٩٠. با ١٠ هزار تومان می توانید این سی دی را بخرید و به یک گنج دسترسی داشته باشید. کتابدار باید مظهر هدایت و دانایی باشد. شما می توانید اولا روی خانواده های خودتان تاثیر بگذارید و توصیه کنید که چه کتاب هایی بخرند. لیست بدهید تا با لیست به نمایشگاه ها بروند و شاهد گردش های کم عمق در نمایشگاه ها نباشیم. اما متاسفانه ٩٩ درصد فارغ التحصیلان این رشته تبدیل می شوند به کسانی مثل دیگران. فکر می کنند علم و تکنولوژی ای که با آن آشنا شدند اختصاص به دانشگاه دارد. اما این طور نیست. کتابداری زندگی است. شما باید برای اجتماع درس بخوانید.

به ممیزی بر اساس خرد جمعی اعتقاد دارم

رئیس هیأت مدیرهٔ شورای کتاب کودک تصریح کرد: می دانید اگر این رشد فرهنگی در جامعهٔ کتابداری روی می داد چه اتفاقی می افتاد؛ آن وقت ناشر خوب موفق می شود و با تاسف نمی گفتیم که بهترین کتاب های ادبیات کودک ما تیراژی در حد ۵٠٠ نسخه دارد. و ناشر بد نیز نمی توانست با استفاده از سیستم های ارتباطی آثار ضعیف خود را تا ٢٠ و ٢۵ و ٣٠ هزار نسخه بفروشد. ناشر بد سرکوب صحیح اجتماعی می شد. من به شکل های دیگر ممیزی اعتقادی ندارم اما به ممیزی بر اساس خرد جمعی اعتقاد دارم. معتقدم شما باید ادبیات کودک را چه تدریس بشود و چه نشود و چه خوب تدریس بشود و یا نشود، فرابگیرید. من همیشه اعتقاد داشته ام که دانشجو باید بتواند همهٔ مدرسان را از نظر ادب، نحوهٔ ورود، رعایت ساعت، کیفیت درس و کیفیت برخورد زیر سوال ببرد و در دوره کارم در دانشگاه تهران تلاشم بر همین بوده است.

انصاری افزود: سوال چهارم این است که حقِ در اختیار داشتن کتاب، چگونه سازماندهی شود. خوشبختانه ایران یکی از کشورهای پیشرفته منطقه از این نظر است. ادبیات کودک ما در برابر بسیاری از کشورها در جایگاه خوبی است. من معتقدم کتابداران کتابخانه های تخصصی باید هوادار ادبیات کودک باشند. زمانی در تلویزیون سخنرانی داشتم و می خواستم از کتابخانه های تخصصی بگویم. در مسیری که تا رسیدن به استودیو در محوطه صدا و سیما طی کردم با دیدن باغبان هایی که چکمه پوشیده بودند و به گل ها آب می دادند موضوعم را تغییر دادم و از کتابخانه های عمومی گفتم. پرسیدم شما در صدا و سیما چه فکری برای ایجاد کتابخانه برای پرنسل تان و خانواده هاشان کرده اید؟ هرگز پرسیده اید چه چند فرزند دارند و این بچه ها در چه گروه های سنی ای هستند؟ جمع در برابر این سوال من هاج و واج بودند، انگار که به زبان دیگری سخن می گویم. در همین دانشگاه هم پرسنل کودک دارند. کتابخانه مرکزی چه سرویسی برای این بچه ها پیش بینی کرده است تا ادبیات کودک و کتاب خوب در خانواده حرکت کند و موجب پیشرفت تحصیل این بچه ها و لذت شان و پرسشگر شدنشان شود و به نوشتن شان و به پاسداشت زبان فارسی کمک کند؟

باید مرکزی باشد که به کتابخانه های مهدها مشاوره بدهد

استاد بازنشستهٔ دانشگاه تهران گفت: دکتر رضایی اشاره کردند که عادت به مطالعه قبل از ٧ سالگی شکل می گیرد. پدر و مادر الگوی آغازین این امر هستند. ما کتاب پارچه ای زیاد داریم اما این ها باید به تولید انبوه برسند. فکر کنیم و ببینیم الان شبکه های کتابخانه ای ما کدام اند.  قبل از هر چیز شبکهٔ بهزیستی باید وجود داشته باشد. زیرا همهٔ مهدهای کودک تا قبل از پیش دبستانی در اختیار بهزیستی است. باید مرکزی وجود داشته باشد، که حداقل به این مهدها توصیه کند که چه کتاب هایی خریداری کنند. در بسیاری از کشورها به این شکل است که مهدها هر روز در کوله پشتی بچهٔ یک ساله کتاب قرار می دهند و مادر باید آن را برای بچه بخواند و بنویسد که کی خوانده است. روز بعد بچه دوباره کتاب دیگری دریافت می کند. هیچ فکر کرده اید که ما با نادیده گرفتن بچه های پیش دبستانی چه گروه عظیمی را از دست داده ایم و زمینه را فراهم کرده ایم که کتاب نخوان بار بیایند؟ باید مرکزی باشد که به کتابخانه های مهدها مشاوره بدهد بدون اینکه همه را با هم یکی کند. این کارهایی است که شماها باید پی بگیرید و در زمان شما محقق شود.

متاسفانه نهاد کتابخانه های عمومی اصلا کودک را نمی بیند

انصاری ادامه داد: شبکهٔ دوم، نهاد کتابخانه های عمومی است که متاسفانه اصلا کودک را نمی بیند و نگاه فعال و پویایی که ما کتابدارها داریم در آنجا نیست. در حوزه کتابخانه ها، کافی است یک سازمان متحول شود تا همه متحول شوند. در مساجد و حسینیه ها نیز کتابخانه هست و آن ها می توانند یک شبکهٔ دیگر باشند. گروه بعدی کتابخانه های کانون هستند. کانون یک پدیده استثنایی است که در سال ۴۴ یا ۴۵، چند سال بعد از شورا تاسیس شده است. اما متاسفانه در سال های اخیر گرفتار نوعی روزمرگی و بی تفاوتی شده است. خلاقیت به چشم نمی آید. وقتی ما یک شبکه از کتابخانه های کانون داریم لزومی ندارد همه آن ها یک کار انجام بدهند و یک شعار و یک جور نمایشگاه داشته باشد. این کار غلط است. این کشتن خلاقیت است. هر کدام از مراکز باید آزاد باشند که بر اساس خلاقیت خود کار خودشان را کنند و گزارش بدهند. امیدوارم مدیریت جدید کانون این توفیق را پیدا کنند که روح تازه ای در سیستم کتابخانه های کانون بدمد.

مدیران از کتابداران نظر نمی گیرند. کتابخانه های مدارس ما همه چیز هستند، شعار هستند، انبار و تخیل هستند و شاید آمار هم هستند، اما کتابخانه نیستند

این استاد پیشکسوت گفت: بحث پیچیدهٔ دیگر، ارتباط مدیران با سطوح پایین تر است. از بهترین کتابداران که زیر دست خود هستند نظر نمی گیرند. وقتی من وارد شدم دکتر رضایی دربارهٔ مشارکت حرف می زدند. این پدیده وقتی اتفاق می افتد که ایمان به آن و عشق به آن وجود داشته باشد. این حس باید شکل بگیرد تا مشارکت ایجاد شود. شبکهٔ کتابخانه ای دیگر که باید شکل بگیرد کتابخانه های مدارس هستند. کتابخانه های مدارس ما همه چیز هستند، شعار هستند، انبار و تخیل هستند و شاید آمار هم هستند، اما کتابخانه نیستند. متاسفانه حتی در مدارس غیردولتی هم این هست. زیرا اهمیت خواندن درک نشده و والدین عبد و عبید نمره و رقابت ناسالم و بالا رفتن روی جنازهٔ دوستان هستند و اخلاق را فراموش کردند. چیزی که می خواهیم تحقیق های سر هم بندی شده و خریداری شده با پول است. من اخیرا خیلی از مدارس بزرگ را دیدم و به کتابخانه هایشان رفتم و بسیار غصه خوردم. این میز و صندلی نیست که کتابخانه را می سازد. قفسه نیست. از شما می خواهم که هیچ کدام تان هوادار قفسه نباشید. من دوستی در شمال دارم که یک کتابخانهٔ افقی ایجاد کرده و کتابهایش را روی زمین و در بقچه می گذارد. کتابخانه باید بتواند حرکت کند. بسیاری از ما اسیر چوب شده ایم. باید به این فکر کنیم که چه طور می توانیم این بندها را باز کنیم.

کتابخانه های تاسیس شده توسط جامعه مدنی بسیار فعال اند

انصاری عنوان کرد: پنجمین گروه که خوشبختانه خوب کار می کنند کتابخانه های تاسیس شده توسط جامعه مدنی هستند. ایران کشوری قدرتمند با مردمی است که در طول سده ها و هزاره ها همیشه راه خود را پیدا کرده اند. مخصوصا زنان ایرانی بسیار قدرتمندند. کتابخانه های تاسیس شده توسط جامعه مدنی بسیار فعال اند. تقاضا دارم که دوستان به این مجموعه ها توجه کنند. خوشبختانه امسال وزارت کشور برای اولین بار در هفته کتاب برنامه ای برای تقدیر از تشکل های مدنی و غیردولتی فعال در حوزه کتاب ترتیب داده که پنجشنبه، در تالار ایوان شمس برگزار خواهد شد. من امیدوارم شما به این مراسم بیایید و دستاوردها را ببینید. این واقعا مهم است که هر یک از شما از آغاز ورودتان به این رشته عضو یکی از این ١٠ یا ١۵ تشکل بشوید و در آنجا ببینید که چه طور می شود با جامعه کار کرد.

اگر حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی به ادبیات کودک بپردازد خواهید دید که می توانیم پرواز کنیم

رئیس هیأت مدیره کتاب کودک در پایان سخنان خود گفت: اگر حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی (که برای من همیشه همان کتابداری است) به ادبیات کودک بپردازد خواهید دید که می توانیم پرواز کنیم. ما آماده جهش هستیم. شاید آن روز من نباشم. مهم نیست. کار ما پاشیدن بذر است تا سال ها بعد تبدیل به گل و جنگل شود.

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
صفحات فرعی