روز به روز، ماه به ماه
پشت شبهای سیاه
بعدِ هر زمستونی،
سوزِ برف و بارونی،
با صدای چلچله فصل بهار خبر میشد
سیزده ها به در میشد!
زندگی بدک نبود
مثه قوری شکسته رو دلش ترک نبود!
روز به روز، ماه به ماه
پشت شبهای سیاه
بعدِ هر زمستونی،
سوزِ برف و بارونی،
با صدای چلچله فصل بهار خبر میشد
سیزده ها به در میشد!
زندگی بدک نبود
مثه قوری شکسته رو دلش ترک نبود!
روز به روز، ماه به ماه
پشت شبهای سیاه
بعدِ هر زمستونی،
سوزِ برف و بارونی،
با صدای چلچله فصل بهار خبر میشد
سیزده ها به در میشد!
زندگی بدک نبود
مثه قوری شکسته رو دلش ترک نبود!
افزودن دیدگاه جدید