مافیای کمک آموزشی، سبد خرید خانواده را با کتاب مصنوعی پر می‌کند

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) هدی حدادی از جمله نویسندگان کودک و نوجوان است که تصویرگری هم انجام می‌دهد و تا به‌حال توانسته جوایز مختلفی مانند جایزه آسترید لیندگرن ٢٠١١ (سوئد)، جایزه افق‌های ویژه بولونیا ایتالیا ٢٠١٠، جایزه بزرگ فستیوال تصویرگری بلگراد ٢٠٠٨، پلاک طلای فستیوال براتیسلاوا ٢٠٠۶ و جایزه سوم نمایشگاه تتریو (ایتالیا) ٢٠٠۶ را از آن خود کند. با او گفت و گویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌آید.

  • چگونه و از چه زمانی نوشتن برای کودکان و نوجوانان را شروع کردید؟

همیشه نوشتن برای کودکان و نوجوانان را دوست داشتم. درواقع هیچوقت جنس نوشته‌ها و شکل دغدغه‌هایم زیاد بزرگسالانه نبوده‌اند. نخستین اثرم با عنوان «امیرسهراب باشکوه» در سال ١٣٧٨ در سروش نوجوان به چاپ رسید و نخستین کتابم هم «روز ابری من» بود که مدتی بعد از آن از سوی انتشارات شباویز برای کودکان منتشر شد.

  • کدامیک از آثارتان را بیشتر از بقیه می‌پسندید؟

کتاب «دو دوست» را بیشتر دوست دارم زیرا فضای آن حسی و دلی است. این کتاب در سال ١٣٨۶ برای کودکان و نوجوانان منتشر شد.

  • با توجه به اینکه شما در دو حوزه کودک و نوجوان به خلق اثر می‌پردازید، فکر می‌کنید نوشتن برای کودکان آسان‌تر است یا نوجوانان؟

نوشتن برای نوجوانان آسان‌تر است. چون از کلمات و اصطلاحات بیشتری می توان استفاده کرد و محدودیت کمتری دارد. هرچه گروه سنی پایین تر می‌آید دامنه لغاتی که برای آن گروه سنی قابل فهم است کمتر می‌شود و ما مجبوریم با ساده‌ترین ترکیب‌ها مفاهیم را منتقل کنیم که واقعا کار سختی است.

  • بعضی از نویسندگان هم در حوزه کودک و نوجوان می‌نویسند و هم در حوزه بزرگسال؛ آیا یک نویسنده کودک و نوجوان موفق می‌تواند در حوزه نویسندگی برای بزرگسالان هم موفق باشد؟

معمولا اگر نویسنده‌ای به طور تخصصی به کارش نگاه کند از این شاخه به آن شاخه نمی‌پرد. این دو نوع نویسندگی هر دو گرایش‌هایی تخصصی هستند و کاملا با هم تفاوت دارند و قرار نیست مقایسه شوند یا اینکه نویسندگان کودک روزی عاقبت به خیر شده و نویسنده بزرگسال شوند. کما اینکه موارد زیادی هستند از نویسندگان بزرگسال که به سمت ادبیات کودک آمده‌اند و این عبورها صرفا نیازی است که خود نویسنده در خود احساس می‌کند و نه یک مسیر نردبانی شکل.

  • به نظر شما مهمترین اصل برای یک نویسنده کودک و نوجوان چیست؟ و تا چه اندازه این اصل از سوی نویسندگان رعایت می‌شود؟

مهمترین اصل مخاطب شناسی است، نویسنده کودک پیش از هر چیز باید به مخاطبش در زمان کنونی فکر کند که اغلب رعایت نمی‌شود؛ گاهی فقط تولید کتاب درنظر گرفته می‌شود. بیشتر ما هنوز یا برای دل خودمان می‌نویسیم یا چهار کلمه کودکانه را کنار هم می‌چینیم و فقط تکنیک نویسنده کودک بودن را بلدیم یا داریم برای کودکی‌های خومان می‌نویسیم.

  • کتاب‌هایی که در حوزه کودک و نوجوان تولید می‌شود جوابگوی نیاز جامعه است؟

در حال حاضر حجم اندکی کتاب واقعی برای بچه‌ها تولید می‌شود اما به نظر من همین حجم کم کتاب‌های واقعی هم که تولید می‌شود برای قشر اندک کتابخوان جامعه کافی است. چه فایده که کتاب زیاد تولید کنیم و کسی آن را نخرد و نخواند. در واقع مشکل تولید کتاب نیست؛ مشکل مردمی هستند که کتاب در سبد خریدشان جایی ندارد و اگر کتابی برای بچه‌هایشان می‌خرند حتما کمک آموزشی است که در واقع مافیای کتاب‌های کمک آموزشی این «کتاب‌های مصنوعی» را به سبد خریدشان پرتاب کرده است.

  • بسیاری از نویسندگان معتقندند بچه‌ها برخی قالب‌ها را بیشتر دوست دارند، به نظر شما برای جذب مخاطبان به کتابخوانی چه قالبی برای تولید کتاب کودک و چه قالبی برای تولید کتاب نوجوان جذاب‌تر است؟

به نظر من در یک جامعه سالم باید همه قالب‌ها برای همه گروه های سنی منتشر شود. قالب فرمایشی مخصوص جوامعی است که ذهن مردمانش در کارخانه سیاست پرورش یافته باشد.

  • معمولا چه قالبی را برای آثارتان انتخاب می‌کنید؟

فکر می‌کنم کارهایم بسیار واقع‌گرا هستند.

  • با توجه به اینکه شما هم تصویرگر هستید هم نویسنده کتاب‌های کودک و نوجوان، کدامیک را ترجیح می‌دهید و وقت بیشتری برای آن می‌گذارید؟

من هم به نویسندگی علاقه دارم هم تصویرگری. اما درآمد نویسندگی خیلی زیاد نیست. در نتیجه وقت بیشتری برای تصویرگری می‌گذارم چون از این راه امرار معاش می‌کنم.

  • شما به عنوان یک تصویرگر، وضعیت تصویرگری کتاب کودک رادر ایران نسبت به کشورهای موفق در این حوزه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بطورکلی تصویرگری در ایران وضعیت خوبی دارد؛ هم جهانی است و هم خلاق. بزرگترین مشکلی که دارد مساله اقتصادی است. تصویرگری در ایران اقتصاد خوبی ندارد و میزان دستمزدها بسیار پایین است و کارها هرچند جایزه‌های جهانی می‌گیرند اما بازار جهانی ندارند.

  • مهمترین اصل برای یک تصویرگر چیست؟ و تا چه اندازه این اصل توسط تصویرگران رعایت می‌شود؟

مهمترین اصل برای یک تصویرگر مخاطب شناسی و دانش طراحی است که چندان رعایت نمی‌شود و فکر می‌کنم در بیست درصد آثار این نکات رعایت شود. در حال حاضر تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی یا افرادی که به صورت تجربی تا حدودی تصویرگری آموخته‌اند بسیار زیاد شده است. گاهی می‌بینیم در کتاب‌هایی که برای کودکان و نوجوانان تولید می‌شود نه داستان کتاب مخاطب خود را می‌شناسد و نه تصویرگر آن! که نتیجه تولید کتابی است که نمی‌تواند انتظارات مخاطب را برآورده کند و در نتیجه با کاهش کتابخوانی مواجه می‌شویم.

هدی حدادی، نویسنده و تصویرگر کودک و نوجوان در سال ۱۳۵۵ در تهران متولد شد. از میان آثار او می‌توان به «کوپه ١١»، «دوست رقیق من»، «فکرم تا ابرها قد می‌کشد»، «دو دوست»، «پسری که شمردن بلد بود» و «شب‌های سوری» اشاره کرد.

Submitted by editor3 on

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) هدی حدادی از جمله نویسندگان کودک و نوجوان است که تصویرگری هم انجام می‌دهد و تا به‌حال توانسته جوایز مختلفی مانند جایزه آسترید لیندگرن ٢٠١١ (سوئد)، جایزه افق‌های ویژه بولونیا ایتالیا ٢٠١٠، جایزه بزرگ فستیوال تصویرگری بلگراد ٢٠٠٨، پلاک طلای فستیوال براتیسلاوا ٢٠٠۶ و جایزه سوم نمایشگاه تتریو (ایتالیا) ٢٠٠۶ را از آن خود کند. با او گفت و گویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌آید.

  • چگونه و از چه زمانی نوشتن برای کودکان و نوجوانان را شروع کردید؟

همیشه نوشتن برای کودکان و نوجوانان را دوست داشتم. درواقع هیچوقت جنس نوشته‌ها و شکل دغدغه‌هایم زیاد بزرگسالانه نبوده‌اند. نخستین اثرم با عنوان «امیرسهراب باشکوه» در سال ١٣٧٨ در سروش نوجوان به چاپ رسید و نخستین کتابم هم «روز ابری من» بود که مدتی بعد از آن از سوی انتشارات شباویز برای کودکان منتشر شد.

  • کدامیک از آثارتان را بیشتر از بقیه می‌پسندید؟

کتاب «دو دوست» را بیشتر دوست دارم زیرا فضای آن حسی و دلی است. این کتاب در سال ١٣٨۶ برای کودکان و نوجوانان منتشر شد.

  • با توجه به اینکه شما در دو حوزه کودک و نوجوان به خلق اثر می‌پردازید، فکر می‌کنید نوشتن برای کودکان آسان‌تر است یا نوجوانان؟

نوشتن برای نوجوانان آسان‌تر است. چون از کلمات و اصطلاحات بیشتری می توان استفاده کرد و محدودیت کمتری دارد. هرچه گروه سنی پایین تر می‌آید دامنه لغاتی که برای آن گروه سنی قابل فهم است کمتر می‌شود و ما مجبوریم با ساده‌ترین ترکیب‌ها مفاهیم را منتقل کنیم که واقعا کار سختی است.

  • بعضی از نویسندگان هم در حوزه کودک و نوجوان می‌نویسند و هم در حوزه بزرگسال؛ آیا یک نویسنده کودک و نوجوان موفق می‌تواند در حوزه نویسندگی برای بزرگسالان هم موفق باشد؟

معمولا اگر نویسنده‌ای به طور تخصصی به کارش نگاه کند از این شاخه به آن شاخه نمی‌پرد. این دو نوع نویسندگی هر دو گرایش‌هایی تخصصی هستند و کاملا با هم تفاوت دارند و قرار نیست مقایسه شوند یا اینکه نویسندگان کودک روزی عاقبت به خیر شده و نویسنده بزرگسال شوند. کما اینکه موارد زیادی هستند از نویسندگان بزرگسال که به سمت ادبیات کودک آمده‌اند و این عبورها صرفا نیازی است که خود نویسنده در خود احساس می‌کند و نه یک مسیر نردبانی شکل.

  • به نظر شما مهمترین اصل برای یک نویسنده کودک و نوجوان چیست؟ و تا چه اندازه این اصل از سوی نویسندگان رعایت می‌شود؟

مهمترین اصل مخاطب شناسی است، نویسنده کودک پیش از هر چیز باید به مخاطبش در زمان کنونی فکر کند که اغلب رعایت نمی‌شود؛ گاهی فقط تولید کتاب درنظر گرفته می‌شود. بیشتر ما هنوز یا برای دل خودمان می‌نویسیم یا چهار کلمه کودکانه را کنار هم می‌چینیم و فقط تکنیک نویسنده کودک بودن را بلدیم یا داریم برای کودکی‌های خومان می‌نویسیم.

  • کتاب‌هایی که در حوزه کودک و نوجوان تولید می‌شود جوابگوی نیاز جامعه است؟

در حال حاضر حجم اندکی کتاب واقعی برای بچه‌ها تولید می‌شود اما به نظر من همین حجم کم کتاب‌های واقعی هم که تولید می‌شود برای قشر اندک کتابخوان جامعه کافی است. چه فایده که کتاب زیاد تولید کنیم و کسی آن را نخرد و نخواند. در واقع مشکل تولید کتاب نیست؛ مشکل مردمی هستند که کتاب در سبد خریدشان جایی ندارد و اگر کتابی برای بچه‌هایشان می‌خرند حتما کمک آموزشی است که در واقع مافیای کتاب‌های کمک آموزشی این «کتاب‌های مصنوعی» را به سبد خریدشان پرتاب کرده است.

  • بسیاری از نویسندگان معتقندند بچه‌ها برخی قالب‌ها را بیشتر دوست دارند، به نظر شما برای جذب مخاطبان به کتابخوانی چه قالبی برای تولید کتاب کودک و چه قالبی برای تولید کتاب نوجوان جذاب‌تر است؟

به نظر من در یک جامعه سالم باید همه قالب‌ها برای همه گروه های سنی منتشر شود. قالب فرمایشی مخصوص جوامعی است که ذهن مردمانش در کارخانه سیاست پرورش یافته باشد.

  • معمولا چه قالبی را برای آثارتان انتخاب می‌کنید؟

فکر می‌کنم کارهایم بسیار واقع‌گرا هستند.

  • با توجه به اینکه شما هم تصویرگر هستید هم نویسنده کتاب‌های کودک و نوجوان، کدامیک را ترجیح می‌دهید و وقت بیشتری برای آن می‌گذارید؟

من هم به نویسندگی علاقه دارم هم تصویرگری. اما درآمد نویسندگی خیلی زیاد نیست. در نتیجه وقت بیشتری برای تصویرگری می‌گذارم چون از این راه امرار معاش می‌کنم.

  • شما به عنوان یک تصویرگر، وضعیت تصویرگری کتاب کودک رادر ایران نسبت به کشورهای موفق در این حوزه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بطورکلی تصویرگری در ایران وضعیت خوبی دارد؛ هم جهانی است و هم خلاق. بزرگترین مشکلی که دارد مساله اقتصادی است. تصویرگری در ایران اقتصاد خوبی ندارد و میزان دستمزدها بسیار پایین است و کارها هرچند جایزه‌های جهانی می‌گیرند اما بازار جهانی ندارند.

  • مهمترین اصل برای یک تصویرگر چیست؟ و تا چه اندازه این اصل توسط تصویرگران رعایت می‌شود؟

مهمترین اصل برای یک تصویرگر مخاطب شناسی و دانش طراحی است که چندان رعایت نمی‌شود و فکر می‌کنم در بیست درصد آثار این نکات رعایت شود. در حال حاضر تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی یا افرادی که به صورت تجربی تا حدودی تصویرگری آموخته‌اند بسیار زیاد شده است. گاهی می‌بینیم در کتاب‌هایی که برای کودکان و نوجوانان تولید می‌شود نه داستان کتاب مخاطب خود را می‌شناسد و نه تصویرگر آن! که نتیجه تولید کتابی است که نمی‌تواند انتظارات مخاطب را برآورده کند و در نتیجه با کاهش کتابخوانی مواجه می‌شویم.

هدی حدادی، نویسنده و تصویرگر کودک و نوجوان در سال ۱۳۵۵ در تهران متولد شد. از میان آثار او می‌توان به «کوپه ١١»، «دوست رقیق من»، «فکرم تا ابرها قد می‌کشد»، «دو دوست»، «پسری که شمردن بلد بود» و «شب‌های سوری» اشاره کرد.

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
خبر