این داستان بازنویسی خلاق از معروفترین قصه کتاب "هزار و یکشب" یعنی قصه شهرزاد و پادشاه است، کنجدشاه، شاه شهر سیاه است. روح او آکنده از نفرت است. شهرزاد قصهگو بانوی شهر قصههاست و به هرکجا که میرود با قصهگویی و مهربانی، شادی و شور میبرد.
روزی که شهرزاد به قلمرو کنجدشاه وارد میشود، کنجدشاه عصبانی میشود و با افسون و جادو او را به پرندهای سنگی تبدیل میکند، اما لبهای شهرزاد سنگ نمیشود و از قصهگویی باز نمیماند. شهرزاد در شکل مرغی سنگی هزارشب برای کنجدشاه قصه میگوید تا شب هزار و یکم دل کنجدشاه پر از عشق و مهربانی میشود و طلسم شهرزاد هم میشکند. آنگاه شاه با شهرزاد عروسی میکند و با مردم مهربان میشود. تصاویر مکمل و گاه فراتر از متن است و کتاب را در ردیف کتابهای تصویری قرار میدهد. ویژگی داستان؛ بیان اهمیت قصهگویی و عشق و صبوری در ایجاد رابطه مثبت بین انسانها و رفع مشکلات عاطفی و روانی.