اینانا" ایزدبانوی آسمان است. او دل در گروی عشق "انكیم دو" كشاورز-خدا دارد، اما به خواست برادرش "اوتو" كه خورشید-خدا است، با "دوموزی" چوپان-خدا ازدواج میكند. "اینانا" دوست دارد علاوه بر آسمان كه جهان بالا است، جهان زیرین یا جهان مرگ را نیز به حاكمیت خود درآورد، لذا تصمیم میگیرد به بهانه دیدار خواهرش "ارش كیگال" كه ایزدبانوی جهنم است به جهان مرگ برود و چنین میكند.
اما در آنجا قانون جهان زیرین برای او اجرا میشود و میمیرد و ... آرزوی بیمرگی از آرزوهای دیرین انسان است كه در ادبیات داستانهای متعدد آفریده است. این آرزو در این اسطوره همراه با ماجرایی عشقی، داستانی زیبا میسازد. این اسطوره نكات بسیاری را در خود دارد، مانند انعكاس كشمكش تاریخی عبور از دوره چوپانی به كشاورزی و انعكاس دوره مادرسالاری. ریشه این باور كه خردمندان و دانشمندان جاودانانند و بنمایهی عشق خواهر به برادر كه در بسیاری قصههای قومی وجود دارد و .... خواندن این اسطوره، مخاطب را با تفكر انسانهای آغاز تاریخ كه برای هر پدیده خدائی قائل بودند یا تفكر اسطورهای آشنا میسازد.