دو سرزمین جدا از هم اما در کنار هم! خرسها و گرگها در دو کشوری زندگی میکنند که فقط یک جوبیار خروشان، بینشان فاصله هست. هم خرسها پادشاه خود را دوست دارند و هم گرگها. همه چیز در این دو سرزمین و میان ساکنان این دو، خوب است. صلح و صفا و دوستی بینشان برقرار است. آنها با هم میرقصند، مسابقههای ورزشی برگزار میکنند. خرسها همیشه در ماهیگیری برنده هستند و گرگها در مسابقهها تا اینکه یک روز، رنگینکمانی مانند یک معجزه در آسمان پدیدار میشود. هیچکس در این دو سرزمین تا آن روز رنگینکمان ندیده است. وقتی رنگینکمان کم کم از آسمان ناپدید میشود، همه دنبالاش میگردند ابتدا در سرزمین خودشان و سپس در سرزمین دیگری و این سرآغاز آشوب و نبرد است میان این دو سرزمین!
اما ماجرا اینجا تمام نمیشود با تدبیر یک خرس پیر دوباره صلح به هر دو سرزمین برمیگردد.
کتابی با تصویرهایی زنده با جزئیات بینظیر از رخدادهای داستان! کتابی که هم خواندن واژههایاش خواننده را به وجد میآورد و هم دیدن تصویرهای زیبایاش! هماهنگی میان واژهها و تصویرها در این کتاب، آهنگ صلح و شپیور جنگ را در گوش خواننده و بینندهاش به صدا در میآورد. کتابی که نشان میدهد صلح چه نزدیک است و چه آسیبپذیر. کتابی که یادآوری میکند جنگ به سادگی میتواند رخ دهد و با تدبیری درست به آسانی حل شود و به آرامش برسد. کتابی که به همهی ما گوشزد میکند برای داشتن سرزمینهای زیبا تنها درک دیگری لازم است که گاهی تقصیر هیچکس نیست و کافی است چشمانی برای دیدن و گوشهایی برای شنیدن داشته باشیم و عطش نبرد را در درون خودمان خاموش کنیم و یا بیدارش نکنیم.
کتابی که صلح را با واژههایی ساده و تصویرهایی بدیع به کودکان آموزش میدهد. صلح را در دوستی و بازی و شادی میان دو سرزمین به تصویر میکشد.