جوانمردا! چندان كه توانی از مال و جاه و از قلمرو زبان از هیچ كس دریغ مدار كه وقت آید كه خواهی خیری كنی و نتوانی. روایت آغازین كتاب "جوانمرد نام دیگر تو" كه دارای چهل روایت است، به معنای جوانمردی میپردازد و پیشینه آن را به عیاری (ایاری) میرساند و به آیین مهر و میترا. سپس از صفاریان و حكومت آنها میگوید و گروههای دیگری كه خود را جوانمرد میدانستند، همچون اخیان و لوتیان و جوانمردانی مانند جوانمرد قصاب و شیخ ابوالحسن خرقانی و ...
در روایت پایانی كه بهشتیان چشم به راه باز شدن دروازه بهشت اند تا وارد آن شوند، نخستین كسی كه به او راه میدهند، جوانمرد است كه از حكمت به شفقت میرسد و همه چیزهای خوب را برای دیگران میخواهد. اما جوانمرد بهشت را و نوبت نخست آن را نمیپذیرد و از پاداشهای گوناگون تنها خشنودی خدا را برمیدارد و بهشت و نوبت اول را نیز به دیگران میبخشد. همه روایتها درقالب قطعههای ادبی، آموزههایی عرفانی درباره شناخت خدا، راههای گوناگون رسیدن به خدا، كرامت و بخشندگی، غم دیگران خوردن، تهی كردن دل و ذهن از تعلق و مرگ در خود دارند. تصویرها و نشانههای گرافیكی و رنگ صفحهها با درونمایه و موضوع كتاب سازگارند. نویسنده در این كتاب از كاربرد كلیشههای مربوط به موضوع دین و عرفان پرهیز كرده است و به مخاطب امكان میدهد با نگرشی نو و حساسیت بیشتر به خدا و بندگان خدا بیندیشد.