الیور جفرز
در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با الیور جفرز را مشاهده کنید.
«لوبیها در عدد هیچ» از مجموعه کتاب «لوبیها در...» داستان مواجهه کوین، یکی از لوبیها با مفهوم عدد صفر و شمارش از 0 تا 10 است.
یکشنبه, ۴ اردیبهشت
کتاب «ما اینجا زندگی میکنیم» کتابی است که با زبانی ساده و تصاویری جذاب کودکان را با کره زمینی که روی آن زندگی میکنیم آشنا میکند.
شنبه, ۳ آبان
کتاب لوبی ها در بلوز جدید یکی از لوبی ها به نام رابرت برای خودش یک بلوز جدید میبافد. لوبیها از دیدن او با این بلوز تعجب میکنند چون همه لوبیها باید مثل هم باشند! گیلسپی یکی دیگر از لوبیها از ایده او خوشش میآید و برای خود بلوزی شبیه به بلوز رابرت میبافد. کمکم متفاوت بودن بین لوبی های دیگر هم طرفدار پیدا میکند و همه لوبی ها برای خود بلوزی همانند بلوز رابرت میبافند تا به این ترتیب آنها هم متفاوت باشند!
چهارشنبه, ۱۰ خرداد
قلب و بطری داستان دخترکی است که همانند همه کودکان کنجکاو است و پر از سوال درباره هر آنچه که می بیند. پدرش او را به گردش میبرد و با خواندن کتابها به پرسشهایش پاسخ میدهد. اما این شرایط با رفتن پدر تغییر میکند. دخترک غمگین قلبش را از سینهاش در میآورد و درون یک بطری میگذارد و از گردنش آویزان میکند. دیگر هیچ چیز او را شگفتزده نمیکند. سالها به همین منوال سپری میشود و او بزرگ میشود. روزی در ساحل به دختری برمیخورد که کلی سوال دارد.
چهارشنبه, ۱۳ اردیبهشت
پنگوئنها یک دلیلی دارد که بال دارند، نه؟ داشتن دوستی که برای خودش یک هواپیمای شخصی داشته باشد و پیشنهاد بدهد تو را هم سوار کند خوب است، اما تجربه کردن پرواز با بال های خودت چیز دیگری است. در واقع بالهای پنگوئن برای پرواز ساخته نشدهاند اما پنگوئن از آرزوی پرواز دست نمیکشد.
دوشنبه, ۶ دی
هنری عاشق کتاب است،؛ اما نه آن جور که من و تو دوست داریم. او دوست داشت به جای خواندن، آنها را «ببلعد»! بله او به جای خواندن، آنها را میخورد.
هنری هر چقدر بیشتر کتاب میخورد باسوادتر میشود. اما زیاده روی در این کار سرانجام هنری را به دردسر میاندازد. او دیگر نمیتواند کتابها را هضم کند و چیزهایی که یاد گرفته است با هم قاطی میشوند.
یکشنبه, ۱۳ تیر
«این گوزن مال من است» داستان پسری به نام ویلفرد و گوزنی است که یک دفعه سر و کلهاش پیدا میشود و ویلفرد تصور میکند او جانور دستآموزش است. اما بهتدریج متوجه میشود، ویلفرد که جانوری از حیاتوحش است، زندگی را با قوانین مورد قبول خودش میگذراند، نه قوانینی که ویلفرد وضع کرده است و برای هیچکسی هم نیست.
سه شنبه, ۶ بهمن
قصه از جایی شروع شد که بادبادک فلوید لای شاخ و برگ درختی گیر کرد. او برای پایین آوردن بادبادکش اول لنگه کفش نازنینش را به سمت بادبادک پرتاب کرد، اما آن هم لای شاخ و برگ درخت گیر کرد و مجبور شد برای پایین آوردنش، آن یکی لنگه کفشش را هم پرتاب کند ولی آن هم گیر کرد. برای پایین آوردن کفشهایش، گربهاش را پرتاب کرد که آن هم بالای درخت گیر کرد و برای پایین آوردن گربهاش نردبان را پرتاب کرد و...
شنبه, ۵ دی
ماجرا از زمانی آغاز شد که دانکن به سراغ جعبه مداد شمعی هایش رفت و نامه های اعتراض امیز آن ها را پیدا کرد. بعضی ها از اینکه زیاد مورد استفاده قرار می گرفتند، گله داشتند و بعضی دیگر از کم توجهی! یکی از اینکه دیگران فکر می کردند او رنگ دخترانه ای است شکایت می کرد و دیگری از اختلاف نظر بین دوستانش! دانکن پس از خواندن نامه ها تصمیم می گیرد کمی قراردادها را به هم بزند و از رنگ های نامتعارف استفاده کند در نتیجه نقاشی خلاقانه ای می کشد و ازسوی آموزگارش تشویق می شود.
چهارشنبه, ۸ بهمن
پسرک در انبار خانه اش هواپیمای عجیب و خارق العاده ای پیدا می کند و تصمیم می گیرد با آن به فضا برود.
شنبه, ۲ آذر