همایش پرندگان کتاب تصویری است که برای مخاطبان همگانی از نوجوان تا بزرگسال نوشته شده است. همایش پرندگان برداشتی آزاد و خلاقانه از منظومه منطق الطیر عطار، شاعر ایرانی قرن ششم هجری است. عطار همانگونه که از نامش پیداست، آشنا به طب بوده و در نتیجه میتوان حدس زد که در طول عمرش با تعداد بیشماری از مردم ارتباط از نزدیک داشته است.
از سویی با بررسی کودکی عطار متوجه میشویم که این دوران هم زمان با طغیان غُزها میگردد. در زمان فاجعه غُز، عطار ۶ یا ۷ سال بیشتر نداشت. این فاجعه چنان عظیم و موحش بود که نمیتوانست در ذهن کودک خردسال تأثیر دردانگیز خود را نگذارد. سلطان به دست غُزها اسیر شده بود و شهر در معرض خرابی و ویرانی قرار گرفته بود. عطارِ خردسال شکنجهها، تجاوزها، خرابیها، مرگ و درد و وحشت را اطراف خود میدید؛ و همین عامل بعدها موجب مرگاندیشی و درداندیشی بسیار در عطار شد. گرچه خانه آنها مورد این غارت قرار نگرفت اما فریدالدین کودک شاهد درمان بیماران و غارت زدگانی بیشماری بود که برای درمان و پناهجویی به خانه پدر میآمدند. عطار پیر به آنان دارو میداد. فردید الدین در میان این وحشت و تزلزل کودکی خویش را میگذرانید. (صدای بال سیمرغ، چاپ دوم ۷۹، عبدالحسین زرین کوب، نشر سخن، ص ۲۸)
فرید الدین که درس را در مکتب خانهها و مدارس نیمه ویران در نزد علما و مدرسان افسرده و مصیبت دیده شهر آموخته بود، از مدرسه دور شده و به سوی دکان پدر کشیده میشد. او در داروخانه پدر فرصت تازهای برای شناخت داروها به دست آورد و با درد و رنج طبقات ضعیف اهل روستا و شهر آشنا شد. شروع به مطالعه کتابهای طب ودارو کرد. برای گرد آوردن گیاهان به جستجو در طبیعت پرداخت و هم زمان در باب تصوف و شاعری مطالعه مینمود. (همان، ص ۳۳)
او به خاطر حرفهاش مجبور بود با انواع شخصیتهای انسانی تعامل داشته باشد. منطق الطیر که گویا آخرین مثنوی اوست گزارش یک جستجو است. جستجوی سیمرغی بی نشان. یک اودیسه روحانی که سیر در مقامات و احوالات یک سالک را به تصویر میکشد. عطار مراتب این سلوک را در رمز جستجوی مرغان به بیان میآورد. (همان، ص ۹۰)
منطق الطیر داستان سفر پرندگانی است که از وضعیت موجود به ستوه آمدهاند و در جستجوی سعادتند. دقیقاً همان وضعیتی که پیتر سیس نویسنده امریکایی اروپایی الاصل کتاب در آن به سر میبرده است.
پیتر سیس زاده ۱۹۴۹ میلادی در شهر برونو چکسلواکی است. کشوری که دیگر وجود ندارد اما در زمان موجودیت خویش تحت سلطه کمونیسم بوده به طور طبیعی زندگی در یک نظام بسته برای همگان از جمله کودکان عوارض دارد. میل به رهایی، میل به آزادی، فریادهای فروخفته و اشتیاق به جستجو از ویژگیهای پیتر سیس است. در مصاحبهای که سایت ریور ارت (وب سایتی در امریکا که به معرفی هنر و موسیقی میپردازد) با او انجام داده است میخوانیم:
«من در پراگ بزرگ شدم و پدرم کارگردان و مادرم هنر مندبود. اواخر دهه ۶۰ میلادی در هنرستان درس میخواندم. در کشور موضوعات سیاسی موج میزد. ما هرکز آزاد نبودیم. دولت هنر را فاجعه تلقی میکرد. خیلی چیزها ممنوع بود. ازجمله راکاند رول. فضای بسته سیاسی مرا عادت داد تا لایه لایه فکر کنم و مطالبم را با جزییات و سنجیده بیان کنم.»
آن طور که پیداست پدر مادر پیتر سیس در پروراندن استعداد هنری پسرشان کوتاهی نکردند اما نگاه او برای جستجوی آزادی فراتر از دیوارهای خانه و مدرسه بوده است.
با بررسی زندگی عطار در مییابیم که او نیز آزادی خواه بوده و هرگز برای شاهان زمانه خویشتن مدیحه سرایی نمیکند. عطار در قرنها پیش از ظهور روانشناسی مدرن و وجودی (اگزیستانسیالیستی) داستانی خلق میکند که حقیقت را در درون فرد جایگذاری میکند. عطار در این منظومه بلند به زیبایی ابعاد وجودی گوناگون یک انسان را در قالب پرندگان گوناگونی بررسی میکند. به قول پیتر سیس که به خبرگزاری npr (National Pubilc Radio)، شبکه رادیویی در آمریکا گفته است:«پرندهها هرگز پاسپورت نگرفتند، پرنده نمادی از آزادی برای انسانها است.»
گویی این ارتباط روحی بین دو نویسنده از اعصار و جغرافیایی متفاوت از یک جا ریشه میگیرد. آنها هر دو زاده عصر و محیط پیرامون خویش و پرورده اوضاع حاکم بر زمانه بودند. بسته بودن فضای اجتماعی و میل به رهایی برای هردو نویسنده، انگیزههایی هستند برای خلق آثارشان. تصویرگر بودن پیتر سیس خود تأثیر شگرفی بر شکل گیری داستان دارد.
در صفحات آغازین کتاب با خطوطی ساده و و تکنیک سایه گذاریِ نقطهای تصویری از هزاران پرنده (به معنای واقعی نزدیک به دوهزار صورت پرنده تصویر شده است) را میبینیم که رو به هدهد، رهبر گروه، ایستادهاند. هدهد پشت به بیننده کرده و بالهایش را به دو سو گشوده است. کاملاً سیاه و سایه گون.
بد نیست نگاهی به مفهوم سایه در روان شناسی به نقل از وبسایت بنیاد فرهنگ زندگی (https://bonyadonline.com) بیندازیم. سایه تعریفی است از کهن الگوهایی که در بخش روان وجود دارند. دبی فورد سایه را اینچنین تعریف میکند:
«تأثیری که کهن الگویِ سایه در زندگی ما میگذارد انکارناپذیر است. سایه، زندگی نزیسته، بخش تاریکتر خویشتن ما، بخش سایههای درون خویشتن ما یعنی جایی که قدرت غیرارادیمان در آن پنهان شده است، میباشد. دقیقآ درهمین نامحتملترین مکان ممکن است که کهن الگوی سایه نمود پیدا کند و ما کلید آشکار شدن قدرت، شادمانی و توانایی زندگی بر اساس رؤیاهایمان را بیابیم.
بسیاری از افراد از رو به رو شدن با سایه درون خود میترسند. ما شرطی شدهایم تا از بخش سایه زندگی و از بخش سایه شخصیت یا سایه درون خودمان بترسیم. وقتی در حال اندیشیدن به افکار تاریک و منفی یا بروز رفتاری که احساس میکنیم غیرقابلقبول است، مچ خودمان را میگیریم مانند یک موشخرما فرار میکنیم، به سوراخ خود برمیگردیم و مخفی میشویم و امیدوارانه دعا میکنیم قبل از اینکه از سوراخمان بیرون آییم آن خطر ناپدید شده باشد. چرا چنین میکنیم؟ چون میترسیم که هر چقدر تلاش کنیم هرگز نتوانیم از این بخش وجودمان فرار کنیم و با وجود اینکه انکار کردن یا سرکوب کردن نیمه تاریکمان هنجار محسوب میشود، حقیقتِ صریح این است که فرار از سایه فقط باعث تشدید قدرت آن میشود.»
با توجه به این تعریف از سایه در بخش روانیِ انسانها میتوان اینطور برداشت کرد که پرندگان و صفات اخلاقی آنها که در ادامه داستان با آنها مواجه میشویم، بخشهای سایه گونِ هدهداند. هدهد در این جا انسانی آرمانی است که به جستجو و کشف حقیقت روانه میگردد. در همین تصویر که بسیار ساده نیز اجرا شده است از نگاههای پرندگان میتوان احساسات گوناگون همچون ترس، تردید، اطاعت، خیانت و ... را دید. هر انسان کامل و وارستهای از تمام صفات پست و سایه گون خود عبور کرده و آنها را زیسته تا پالایش گشته و گوهر وجودش یگانه ظاهر گردد. هدهد نیز از تمام پرندگان عبور میکند. «شماری از پرندگان دو دل بودند و برخی میترسیدند» این جملات از کتاب نقل میشود و ملاحظه میکنید که قهرمان داستان چگونه به تمام وسوسههای درونش گوش میدهد.
وابستگی شاهین به شهریار که بسیار زیبا تصویر شده است و یا سرخوشی اردک و قناعت طوطی به خُردک دانههایی که نصیبش میشود، غرور طاووس و ... همه نداهای درون شخص هستند تا دلایل کافی برای نرفتن ارائه بدهند. اما سرانجام تصمیم میگیرد که برود. همانگونه که پیتر سیس رفت. رفت تا جستجو گر باشد و برای پرسشهای بنیادین خود پاسخی بیابد.
در بخش چهارم کتاب، هفت وادی شناخت در عرفان معرفی میشوند که زهره قایینی در مقام ترجمه به زیبایی از کلمات پارسی استفاده کرده است. کاوش به جای طلب، شناخت به جای معرفت، وارستگی به جای استغنا، یگانگی به جای توحید، شگفتی به جای حیرت و مرگ به جای فنا. زهره قایینی یکی از فرهنگیان و مترجمان ایرانی، کارشناس ارشد کتابداری، کارشناس ادبیات کودکان، از اعضای با سابقه شورای کتاب کودک، از پایه گذاران موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و یکی از دو نویسنده اصلی مجموعه ده جلدی تاریخ ادبیات کودکان ایران است. او در حال حاضر مدیریت موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و برنامه «با من بخوان» را بر عهده دارد و عضو هیئت مدیره دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان IBBY است.
زهره قایینی به عنوان برگرداننده متن، خود یکی از فعالان ترویج ادبیات برای کودکان است. سالهاست او و همکارانش می گویند: خواندن کتاب با کیفیت حق همه کودکان است و ترجمه این کتاب با کیفیت که چه از نظر جایگاه تاریخی (منطق الطیر عطار) و چه از نظر جایگاه ادبیات معاصر (همایش پرندگان پیتر سیس) جزو برترینها به شمار میآیند مصداق بارز این شعار است. در ادامه داستان و در بخش وادیهای هفتگانه، وادی نخست با تصویر سنگ چینی به شکل هزار تو (لابیرنت) آغاز میشود. چه انتخاب به جایی برای جستجو! و برای یافتن راه باید با تمام وجود در آن گام نهاد. در صفحات بعد هدهد به زیبایی به پرنده وسواسی اشاره میکند:«قلبت را بگشای و بگذار باد در آن بوزد.»
در وادی بعدی که نامش عشق است، هزار تو سختتر شده است. گور کن در جواب این سؤال که آیا میتوانی عشق را دفن کنی؟ میگوید: جسدهای بسیاری را به خاک سپرده، اما نتوانسته خواستههای خود را مدفون کند! و چه زیبا نویسنده اشاره میکند که عشق، وادی خواستن است. خواستن از اعماق وجود. حتی اگر بخواهیم خواستهها و آرزوهایمان را در اعماق وجودمان دفن کنیم بالاخره روزی سر برون خواهند آورد و شاید اگر دیر شود تبدیل به گره و عقده شوند.
و هزار تو به عنوان نماد جستجو و پرسشگری در ادامه داستان با خواننده همراه میشود و به وادی شناخت میرسد. نویسنده رسیدن به شناخت را از راه جالبی بیان میکند:«در این وادی هر یک از ما راهی نا همسان برمی گزینیم و از قانونهای گوناگون سر میپیچیم.» شناخت میسر نمیگردد اگر همیشه مطیع و سر به زیر باشیم. در داستانها و افسانههای کهن ماجرا آن جایی آغاز میشود که یک گسست رخ میدهد.
ژوزف کمپبل اسطوره شناس بزرگ آمریکایی که سالهای زیادی را صرف مطالعه قصهها و اسطورههای جهان گذرانده میگوید:«یک اشتباه لُپی، که به ظاهر فقط از سر اتفاق رخ میدهد، جهانی ناشناخته را اشکار میکند و شخص رابطهای با نیروهای ناشناخته پیدا می کندکه به خوبی از آن سر درنمی آورد. همانطور که فروید میگوید، این اشتباهات لپی، خیلی هم از سر اتفاق نیستند. آنها نتیجه تمایلات و تضادهای درونی فرد هستند. آنها امواجی هستند که از دل چشمههای ناشناخته درون بر سطح زندگی و اتفاقات بیرونی ظاهر میشوند. اشتباهات کوچک ممکن است دری به سوی سرنوشت باشند.»(قهرمان هزار چهره، ص ۶۰، چاپ پنجم، نشر گل افتاب، مشهد)
پیتر سیس و هدهد هردو سفری ناشناخته را آغاز میکنند که راه شناختِ آنها به سوی زندگی است. وادی بعدی وارستگی است که در فرهنگ صوفی گری بیشتر از واژه استغنا استفاده میشود. تمرین آزادگی و وارستگی و رهایی از قیودی که پرنده روح هر انسانی را در بند می شکد یکی از مهمترین تمرینهاست تا قهرمان بتواند بندها را یکی یکی از خود برهاند. تصویر به رنگ آبی یخی است که شاید گرمای آزادگی بتواند آن را آب کند. در صفحات بعدی اشارهای میشود به آیین جالبی که در معابد بودایی به عنوان تمرین عدم وابستگی به راهبان داده میشود. تمرین به این صورت است که آنها روزها و هفتهها با صبر و حوصله بسیار تصویری زیبا با شنهای رنگی خلق میکنند و بعد در انتهای تمرین باید تمام شنها را جمع کرده و به دریا برزیند. این تمرین به خوبی به سالک میآموزد که همه چیز در حال تغییر است و باید خود را برای هر گونه رهایی آماده کرد. در این صفحه میخوانیم: پرنده پیشگو بر تخته شنی همه پیکر آسمان و گردونها را به نقش میآورد. به ناگهان باد همه نقشها را بر هم میزند.
وادی دیگر، یگانگی، اشاره به مفهومی به نام تمامیت دارد. در شرق مفهوم یگانگی چیزی فراتر از واژهها است. یگانگی یعنی با عالم یکی شدن. یعنی دچار همه چیز و همه کس شدن. در دنیای غرب تاکید فراوانی بر تفرد میگردد و به انسان توصیه میگردد تا تمام ویژگیهای فردی خود را جدا کرده و به آن بپردازد. اما در عرفان شرقی همیشه توصیه به یگانگی میگردد. در شرق معتقدند که جدایی یک توهم است و وجود خارجی ندارد. همه یک تن واحدند. بخشی از کتاب میگوید:
«همه کسانی که در این وادیاند از گریبان با یک ریسمان به هم بسته شدهاند.» و در جایی دیگر:«اگر چه پرشمار بینی در واقع اندکاند... اگر چیزی باشد.» با این جمله به وضوح تبدیل تکثر به وحدت به چشم میخورد.
اوج وادیها به گمان من وادی مرگ است.
هفتمین وادی فقر است و فنا بعد از این روی روش نبود تورا
در کشش افتی روش گم گرددت گر بود یک قطره قلزم گرددت
عطار چه زیبا میگوید که بعد از این وادی دیگر راه مشخصی برای سالک وجود ندارد و سالک به جای آنکه از الگوی خاصی پیروی کند باید خود صید دام هستی گردد. این عارف بزرگ معتقد است که اگر رهرو به این مرحله از شناخت برسد به ظاهر راه را گم میکند اما وارد مرحلهای از شناخت شده که اصولاً نیازی به راه نبوده و نیروهای انباشته شده از شناخت و تجربه رهرو را خود به خود رهنمون خواهند بود که منظور همان کشش است.
پیتر سیس نیز از قول هدهد که رهبر معنوی گروه است در پاسخ به سؤال پرندگان که در این وادی گیج شده بودند میگوید: وادیها همه خواب و خیال بودند، ما هنوز هیچ نرفتهایم. تازه در آغاز راهیم. چرا که او خود نیز یک رهرو است و در مسیر پرپیچ وخم زندگی به فراست و تجربه دریافته است که گم شدن و از دست دادن همیشه آغاز راه روشنی است که هستی خود به ما خواهد آموخت.
شاه بیت تصویر گری نیز در بخشهای انتهایی کتاب است. آنجا که سی مرغ سیمرغ میگردند و در مییابند که پادشاهِ پادشاهان کسی جز خودشان نیست. پیتر سیس خود را در هدهد میبیند و با عطار یگانه میگردد. و چه زیبا راوی داستان را با طوماری در دست در صفحات آغازین کتاب جوانکی و در صفحات پایانی به شکل کتابِ پیری به تصویر میکشد. هدهد به زیبایی تبدیل به راوی میگردد. راوی که طومار حقیقت را در دستان خود دارد، همچنان به راه ادامه میدهد.
موسسه تاریخ ادبیات کودکان با چاپ بسیار با کیفیت این کتاب در سال ۱۳۹۵، اثری ماندگار را در اختیار کودکان ایرانی قرار داده است. کتابهای خیالباف، پسرک شلاق خور و مسافری با پاپوشهای جهنمی» سه اثر دیگری است که کودکان ایرانی میتوانند از هنر تصویرگری پیتر سیس لذت ببرند. پیتر سیس در سال دو هزار و دوازده جایزه هانس کریستیان آندرسن را به سبب داشتن سهم جاودان در ادبیات کودکان جهان دریافت کرد.
پیتر سیس حق انتشار این اثر را برای کمک به ترویج برنامه کتابخوانی «با من بخوان» در مناطق محروم ایران و در یک چاپ، به موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان واگذار کرده است.
خواندن این کتاب زیبا را به همگان توصیه میکنم. تصاویر چشم نوازند و معانی روح نواز! با خواندن این کتاب در مییابیم که چگونه مفاهیم در نزد آدمیان یکسانند و رنگ و نژاد و قوم بهانهای بیش نیستند. زبان آدمی زاد یکی است و باقی بهانه. امید که همه انسانها بتوانند با جادوی ادبیات راه خود را بیابند.
کتابشناسی پیتر سیس
- رنگین کمان رینو (۱۹۸۷)
- تکان دادن (۱۹۸۸)
- بالا رفتن! (۱۹۸۹)
- توپ ساحل (۱۹۹۰)
- رویای را دنبال کنید: داستان کریستف کلمب (۱۹۹۱)
- جهان اقیانوس (۱۹۹۲)
- کومودو! (۱۹۹۳)
- یک داستان کوتاه کوچک از دور (۱۹۹۳)
- سه کلید طلایی (۱۹۹۴)
- مسخره ستاره: ... گالیله گالیله (۱۹۹۶)
- کامیون آتش نشانی (۱۹۹۸)
- تبت: از طریق جعبه قرمز (۱۹۹۸)
- کامیون، کامیون، کامیون (۱۹۹۹)
- کشتی آهوی! (۱۹۹۹)
- دایناسور! (۲۰۰۰)
- بالرین (۲۰۰۱)
- درخت زندگی: ... چارلز داروین ... (۲۰۰۳)
- آموزش کشورهای (۲۰۰۴)
- بازی، موتزارت، بازی (۲۰۰۶)
- دیوار: رشد در پشت پرده آهن (۲۰۰۷)
- ستاره فوتبال (۲۰۱۱)
- کنفرانس پرندگان (۲۰۱۱)
- خلبان و شاهزاده کوچک (۲۰۱۴)
افزودن دیدگاه جدید