ده لاکپشت دریای عمیق در یک صف شنا میکردن؛
یکی رفت که تخم بذاره و نهتای دیگه باقی موندن.
نه نهنگ حال خوشی داشتند،
که یکی، جلبک خورد و هشتتا موندن.
از هشت مارماهی برقی، یکی که اسمش کوین بود
به خودش برق زد و هفت تا موندن.
هفت اسب دریایی داد میزدن و با شادمانی میتاختن؛
یکی راهش رو گم کرد و شش تا موندن.
شش میگوی حراف، خوش بودن که زندهان؛
کوسه یکی از اونها رو خورد و پنج تا موندن.
پنج ماهی پرنده در هوا اوج گرفتن؛
یکی خورد به یک مرغ دریایی و چهارتا موندن.
چهار روباهماهی زشت، توی دریا خوش بودند؛
یکی خودش رو توی آینه نگاه کرد و سه تا موندن.
سه تنماهی بالهآبی، نمیدونستن چکار کنن؛
یکی توی تور گرفتار شد و دو تا موندن.
دو قزلآلای سرماخورده توی آفتاب گرم میشدن؛
یکی توی آفتاب رفت تا آرزویی بکنه و یکی موند.
یک اختاپوس هشتپا با چند توپ، شیرینکاری میکرد؛
یکی از توپها به سرش خورد و و دیگه کسی نموند.
افزودن دیدگاه جدید