خرچنگ مادر به پسر کوچولویش گفت: «چرا به پهلو راه میروی؟ باید همیشه مستقیم راه بروی و پاهایت را بهسمت بیرون بگذاری.»
خرچنگ کوچولویِ حرفشنو، پاسخ داد: «مادر جان! به من نشان بده چگونه راه بروم، میخواهم یاد بگیرم.»
خرچنگ پیر کوشش بسیار کرد که مستقیم راه برود، اما تنها مانند پسرش میتوانست به پهلو راه برود، و هنگامی که خواست پاهایش را بهسمت بیرون بگذارد، به زمین خورد و روی صورتش افتاد.
اگر در کاری الگوی خوبی نیستید، دیگران را راهنمایی نکنید.
افزودن دیدگاه جدید