ریزداستان‌ها (Micro fiction یا Flash Fiction)، ادبیات کودک و نوجوان و عصر دیجیتال

ظهور فناوری‌های نوین در عصر جدید، جنبه‌های مختلف زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده است. از دهه‌ی هشتاد قرن بیستم میلادی، با آغاز به کار رسانه‌های جمعی که اساس کارشان تصویر بود، این بیم در بین اهل اندیشه به مرور شکل گرفت که نکند این وسایل ارتباط جمعی که با سرعت در همه جا فراگیر شده‌اند، جای کتاب را در بین افراد جامعه بگیرند. با گذشت زمان، اثبات شد که ترسی که اندیشمندان در آن سالها داشتند بی‌راه هم نبوده است. امروزه با گسترش فناوری‌های دیجیتال، اشتیاق به کتاب‌خوانی کاهش یافته است. ذائقه‌ی انسان‌های عصر جدید، دیگر خواندن رمان‌های طولانی مانند برادران کارامازوف یا جنگ و صلح را برنمی‌تابد. خوب یا بد، جهان در حال تغییر است و طبیعی است که هرکسی که با این قطار سریع فناوری همراه نشود، در جایی از تاریخ جا می‌ماند.

در بعضی از جوامع پیشرو، با بلند شدن صدای سوت قطار پرسرعت فناوری، اهل اندیشه و فرهنگ به فکر تامین خوراک فرهنگی مخاطبان عصر دیجیتال افتادند. آن‌ها نوعی از ادبیات را آزمودند که با نیازهای خوانندگان آینده همخوانی داشته باشد، خوانندگانی که دیر یا زود و به اجبار به تسخیر فضاهای مجازی و جهان الکترونیک در خواهند آمد. هرچند هنوز جامعه‌ی جهانی، ادبیات به اصطلاح کاغذی را ترجیح می‌دهد و هنوز دربرابر انواع نوین ابزارهای مطالعه، مانند کتاب‌ها و مجله‌های الکترونیک،  تسلیم نشده است، اما روند رخ‌دادها در جهان نشان می‌دهد که دیر یا زود باید در مقابل تغییراتی که گرایش‌های مخاطبان را تحت تاثیر قرار میدهد، سپرها را کنار گذاشت و همسو با این تغییرات، به فکر در انداختن طرحی نو در نوشتن و ارائه‌ی آثار بود.

کتاب‌خانه‌ی دیجیتال چیست و چه مزایایی دارد؟ (بخش اول)

برتری‌های کتاب‌خانه‌های دیجیتال (بخش دوم)​

شاید در ابتدا تغییرات، ملایم باشد و شکل ظاهری آثار چیزی بین سنت و مدرنیته باشد. مانند ارائه‌ی رمان‌ها به شکل کتاب‌های الکترونیک و یا عرضه‌ی آن‌ها در اپلیکیشن‌های تلفن همراه هوشمند و تبلت‌ها. ولی باید به فکر زمانی بود که ابزارهای سنتی پاسخگوی شیوه‌های نوین نویسندگان عصر نو نباشند. البته شاید نسل حاضر این اتفاق را نپسندند و به آن واکنش منفی نشان دهند. اما حرکت جهان مانند دنیای بعد از ظهور سینما و تلویزیون، رویکرد خود را بر عواطف انسانی تحمیل می‌کند و رفته رفته افکار عمومی جهان به تسخیر صاحبان فناوری‌های نوین در خواهد آمد و ما در برابر این امواج سهمگین تغییرات سریع و عمیق، چاره‌ای جز تسلیم نخواهیم داشت.

بنابراین مدیران ادبی و هنری جامعه و همچنین نویسندگان، چه بخواهند و چه نخواهند باید هم اکنون خود را برای ادبیات ویژه‌ای که شاید نام آن را بتوان «ادبیات مجازی» گذاشت، آماده کنند. به هرحال امروز ما در برزخ ادبیات سنتی، حتی به صورت وصله زده به ابزارهای مدرن، و ادبیات دیجیتال قرار داریم. نویسندگان و مدیران فرهنگی باید به آینده بیاندیشند و درمورد تغییرها، انعطاف بیشتری از خود نشان دهند. چرا که تجربه نشان داده است که صداهایی که در تاریخ در رویارویی با تجدد و گسترش فناوری بلند شده‌اند، محکوم به حذف شدن بوده‌اند. بنابراین بهتر است به جای غافلگیر شدن، ابتکار عمل را در دست بگیریم و خود به استقبال تحول‌های تازه‌ی جهان برویم.

ریزداستان‌ها(Micro fiction یا Flash Fiction)، ادبیات کودک و نوجوان و عصر دیجیتال (بخش اول)

در این میان «ریزداستان»ها که بیشتر با نام‌های Micro fiction  وFlash Fiction  شناخته می‌شوند، امروزه در جهان مخاطبان ویژه‌ی خود را دارد. این ادبیات، پیشنهاد خوبی برای ادبیات عصر نو است. انسان امروزی می‌خواهد همه‌ی مطلبی که می‌خواند در یک صفحه‌ی مانیتور جا بشود و نیازی به بالا و پایین بردن صفحه نباشد. به ندرت اتفاق می‌افتد که افراد متن‌های بیشتر از چند خط را در فضای مجازی بخوانند. بنابراین ادبیات «کمینه‌گرا» نیاز مخاطبان عصر جدید است و باید از سوی نویسندگان و مدیران فرهنگی تامین شود.

ریزداستان چیست؟

ریزداستان نوعی روایت منثور، بسیار کوتاه و مستقل است. کلمه‌های این داستان‌ها، بین 5 تا 1000 است اما گاهی تا 1500 کلمه هم می‌رسد. به این نوع داستان، داستان خّرد و یا داستان نانو نیز گفته می‌شود. ریزداستان فقط یک داستان کوتاه نیست، فرم آن از این نظر ویژه است که به جای تمرکز بر طرح یا توسعه‌ی شخصیت، بر حرکت تمرکز می‌کند: هر جمله (یا حتی کلمه) حکم یک قدم بلند را دارد که داستان را به پیش می‌برد. شاید همه‌ی ما با این شش کلمه برخورد کرده باشیم:

برای فروش: کفش نوزاد، هیچ وقت پوشیده نشده.

مهم نیست این کلمه‌ها توسط ارنست همینگوی، آرتور سی. کلارک، یا اسپوکین پرس نوشته باشند، مهم این است که این 6 کلمه، نمونه‌ی برجسته‌ای از کاری است که کوتاه‌ترین فرم داستان می‌تواند انجام دهد. هر کلمه گویی ماموریت دارد که ذهن ما را به سوی مفهوم غم‌انگیز نهفته در پشت این نوشته، یعنی مرگ یک کودک، حرکت دهد. جمله‌ها و کلمه‌ها در ریزداستان ساده و روشن هستند.

به نمونه‌ی دیگری از ریزداستان، که توسط ارنست همینگوی نوشته شده است توجه کنید:

«شش وزیر کابینه را ساعت شش‌ و ‌نیم صبح، جلوی دیوار بیمارستان تیرباران کردند. در حیاط بیمارستان چاله‌ها پر از آب شده بودند. کف حیاط پرشده بود از برگ‌های ریخته شده‌ی سبز. باران، شلاقی می‌بارید. جلوی همه پنجره‌ها را با میخ و تخته، کوبیده بودند. یکی از وزیرها حصبه داشت. دوسرباز او را از از اتاقش پایین آوردند و زیر باران به سوی دیوار حیاط کشیدند. سربازها تلاش می‌کردند جلوی دیوار او را سرپا نگهدارند، اما وزیر مبتلا به حصبه، توی یکی از چاله‌های پر از آب نشست. پنج وزیر دیگر، ساکت ایستاده بودند جلوی دیوار. آخرسر افسر به سربازها گفت که برای سرپا نگهداشتنش تلاش نکنند. اولین تیر را که شلیک کردند، وزیر ششم نشسته بود توی چاله آب و سرش را روی زانوهایش گذاشته بود.»

ارنست همینگوی ریزداستان

همینگوی پس از یک گشایش، خواننده را با زبانی حسی و هیجان‌انگیز غرق در لحظه می‌کند. سپس در نقطه میانی، جزئیات جدیدی را اضافه می‌کند که درک ما را از داستان تغییر می‌دهد: «یکی از وزیرها به بیماری حصبه مبتلا بود». نویسنده، در این سبک، کلمه‌ها را هدر نمی‌دهد یا آنها را دایره‌ای حرکت نمی‌دهد بلکه چینش هر کدام از این کلمه‌ها، در خدمت آخرین جمله داستان است و کمک می‌کنند که داستان با شتاب به جلو برود و به انتهای خود که در بیشتر موارد غافلگیرکننده است برسد. سطر آخر معنای جدیدی برای خط اول می‌آورد: اعدام شش وزیر به اعدام مردی بیمار و در حال مرگ تبدیل می‌شود. آنچه که به عنوان یک گزارش غیرشخصی آغاز شد، به عنوان تصویری روشن از درد و رنج انسانی پایان می‌یابد. و این نمونه‌ی کاملی از یک ریزداستان استاندارد و قوی است.

این نوع داستان، برای نسلی که عادت به نوشتن و یا خواندن حداکثر 280 کلمه‌ای در توییتر دارند، بسیار خوشایند است. چرا که داستان به سرعت پیش می‌رود و هیچ حاشیه‌ای در کار نیست. در این نوع از داستان‌نویسی روی هر کلمه فکر می‌شود و کلمه‌هایی که سرعت داستان را بگیرد، حذف می‌شوند. بنابراین طبیعی است که مورد علاقه‌ی خوانندگان جدید باشد.

ویژگی دیگر ریزداستان‌ها این است که درست است برای مخاطب عام امروزی نوشته می‌شوند. ولی ارزش‌های ادبی خود را از دست نمی‌دهند. این نوع داستانی هم برای خوانندگان حرفه‌ای و خاص حرفی برای گفتن دارد و هم برای مخاطبان عام.

حمایت از انواع جدید ادبی از جمله ریزداستان

پیوند ادبیات با فضای دیجیتال، پیوند مبارکی است. مناسب‌سازی سبک ادبی با نیازهای مخاطب دنیای دیجیتال، نه تنها در جهت رسالت هنر، یعنی برقراری پیوند بین صاحبان اندیشه و مردم، است بلکه ادبیات را به سوی تبدیل شدن به یک صنعت رقابتی پیش خواهد برد و این رخ‌داد حتما مزیت‌های فراوانی دارد و البته خالی از عیب هم نیست.

پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد آن‌چه که در آینده بین دولت‌ها سبب رقابت و داشتن برگ برنده در عرصه‌ی بین المللی می‌شود، فناوری‌های نوین است. هر دولتی سعی می‌کند که در این رقابت از دیگران پیشی بگیرد. بنابراین از هر نوع پیشرفتی در این زمینه استقبال می‌کند. ادبیات فردا قالب‌های خلاقانه‌تری مانند ریزداستان‌ها خواهند داشت و دیر یا زود دولت‌ها ناگزیر به حمایت از این نوع ادبیات برای داشتن دست برتر در زمینه‌ی فناوری می‌شوند.

امروزه فناوری‌های نوین، افزارهایی مانند گوشی هوشمند تلفن همراه، تبلت، لپ‌تاپ و ... ‌بخش مهمی از زندگی ما شده‌اند. در این میان، کودکان و نوجوانان به دلیل جذابیتی که فضای دیجیتال برایشان دارد، گستره‌ی وسیعی از مخاطبان آن را تشکیل می‌دهند. بنابراین تولید محصولات فرهنگی مناسب شده با فضای دیجیتال ضروری است تا بتواند به نیازهای آموزشی و سرگرمی کودکان پاسخ ‌دهد. از سویی پژوهش‌ها نشان می‌دهد که باید دانش‌آموزان را نیز به عنوان تولیدکنندگان محتوا، به این فضا وارد کرد. در این میان باید ریزداستان‌ها را یک قالب بسیار کاربردی در فضای دیجیتال دانست.

روشن است که پیش از ورود کودکان و نوجوانان به فضای دیجیتال، چه به عنوان تولیدکنندگان محتوا و چه به عنوان مخاطب، آموزش‌های لازم باید به آن‌ها داده شود.

مهمترین ویژگی ریزداستان‌ها، تعداد محدود واژگانِ آن‌هاست. در کنار این ویژگی، موارد زیر هم به عنوان ویژگی‌های ثابت ریزداستان‌ها شناخته می‌شود:

  1. طرح سریع: ریزداستان نیز مانند هر داستان دیگری، دارای سیر طبیعی آغاز، میانه و پایان است. با این تفاوت که سرعت رسیدن به هرکدام از این مراحل، در این نوع داستان بالاست و حتی ممکن است در کمتر از 10 کلمه مخاطب به پایان ریز داستان برسد.
  2. پیچ داستان: ریزداستان نیز مانند همه‌ی انواع داستان‌ها، دارای لحظاتی است که خواننده را غافل‌گیر می‌کند. در بیش‌تر ریزداستان‌ها، این غافل‌گیری و اوج داستان، در پایان آن اتفاق می‌افتد. به گونه‌ای که ممکن است مخاطب برای لحظه‌ای در پایان داستان شوکه شود و به فکری عمیق فرو برود.

نوشتن ریزداستان می‌تواند دشوار باشد زیرا نویسنده باید طرح، شخصیت‌ها، مضامین، غافلگیری و ... را در تعداد محدودی از واژه‌ها بگنجاند. اما این ویژگی می‌تواند برای بچه‌ها جذاب باشد. کودکان توانایی تجزیه و تحلیل دقیق شخصیت‌ها و رخدادها را ندارند. بنابراین برای تمرین نوشتن، بهتر است آن‌ها را تشویق به نوشتن ریزداستان کنیم. در ریزداستان، شخصیت‌ها با چند کلمه توصیف می‌شوند و هر کدام داستان مستقلی ندارند. از آنجا که کودکان تجربه‌ی زیستی کمی دارند، نمی‌توانند در داستان، شخصیت عمیق و چندلایه خلق کنند. ولی این قدرت را دارند که با دادن کدهایی در یک ریزداستان، یک تیپ از انسان را توصیف کنند، تیپی که همگان با آن آشنایی دارند و نیاز به خلق شخصیت کامل و تازه نیست. بنابراین به کودکانی که می‌خواهند نویسندگی را تمرین کنند، توصیه می‌شود از ریزداستان‌های ساده شروع کنند. از سویی، نوشتن ریزداستان به کودکان این فرصت را می‌دهد تا ساختن یک طرح و شخصیت‌های منسجم را تمرین کنند. تعداد کم واژه‌ها به این معنی است که آنها می‌توانند داستان خود را در مدت زمان کوتاهی به پایان برسانند. این اتفاق باعث می‌شود که کودک از نوشتن خسته نشود و از سوی دیگر مطمئن باشد در زمان کوتاهی مقصود خود را به مخاطب منتقل می‌کند. چرا که دایره‌ی واژگان کودکان محدود است و نوشتن متن‌های بلند برای آن‌ها دشوار است.

تمرین نوشتن ریزداستان به کودکان این امکان را می‌دهد یاد بگیرند که چگونه مقدمه، گره داستان و راه‌حل بنویسند. کودکان می‌توانند به سادگی یک ایده سرگرم‌کننده را کشف کنند و با استفاده از تمام عناصر کلیدی داستان، ریزداستان‌هایی را خلق کنند و به این ترتیب، نویسندگی حرفه‌ای را تمرین کنند.

تمرین نوشتن ریزداستان

ریزداستان گستره‌ی وسیعی دارد. از ریزداستان‌های ساده گرفته تا ریزداستان‌های حرفه‌ای که نویسندگان برجسته‌ی جهان نوشته شده‌اند. اغلب داستان‌هایی که برای کودکان نوشته شده است، ریزداستان‌هایی هستند که در بعضی مواقع به آن شاخ و برگ داده شده است. چرا که شنیدن یا خواندن داستان طولانی و پیچیده برای کودکان خسته کننده است. برای مثال داستان‌های مشهور کودکان همان ریزداستان هستند:

1- شنل قرمزی: همه ما داستان شنل قرمزی را به یاد داریم، دختر کوچکی که وقتی به دیدن مادربزرگش می‌رود با دیدن یک گرگ به جای مادربزرگش غافل‌گیر می‌شود و در نهایت با کمک یک شکارچی مهربان گرگ را از بین برده و مادر بزرگش را نجات می‌دهد! این داستان، یک نمونه کلاسیک از ریزداستان است که موضوع اخلاقی ساده‌ای را برای مخاطب خود مطرح می‌کند که «هرگز با غریبه‌ها (انسان یا گرگ!) صحبت نکنید.»

شنل قرمزی ریز داستان

2- هانسل و گرتل: داستان آلمانی هانسل و گرتل که یکی از مشهورترین افسانه‌های دنیاست، داستان برادر و خواهری را روایت می‌کند که یک خانه که از جنس شکلات را می‌بینند و متوجه می‌شوند که این خانه برای یک جادوگر بدجنس است که برای خوردن هانسل نقشه کشیده است. خوشبختانه، آنها موفق به فرار می‌شوند و با استفاده از ردی از پودر سوخاری راه خانه خود را پیدا می‌کنند. مخاطب کودک این ریزداستان، به راحتی پیام آن را دریافت می‌کند: «فراموش نکردن هدف اصلی زندگی و مشغول نشدن به لذت‌های سطحی و زودگذر»

هانسل و گرتل ریز داستان

3- بزبز قندی: این داستان بسیار مشهور که می‌توان ادعا کرد که همه‌ی انسان‌های روی زمین آن را شنیده‌اند، داستان یک بز مادر است با سه فرزند خود. پیام روشن و ساده‌ی آن «گوش دادن به توصیه‌های بزرگ‌ترها» است. این پیام در یک ریزداستان ساده بیان می‌شود. در این ریزداستان، شخصیت‌ها بی‌دلیل عمق پیدا نمی‌کنند. مثلا از زندگی قبلی مادر خانواده و اتفاقی که برای پدر آن‌ها افتاده چیزی گفته نمی‌شود. گویی که شخصیت‌های داستان در همان لحظه شکل گرفته‌اند و زندگی آنها فقط از ابتدای این داستان شروع می‌شود و در انتهای آن پایان می‌یابد. نقطه‌ی اوج این داستان آمدن گرگ و فریب دادن بچه‌ها است و در پایان، به سبک داستان‌های کلاسیک ما شاهد عدالت ادبی (Poetic justice) هستیم. که از بین رفتن نیروی شر(در اینجا گرگ) و پیروزی نیروی خیر(یز مادر و فرزندانش) است.

در نمونه‌هایی که گفته شد، تمام ویژگی‌های یک ریزداستان وجود دارد. اما متناسب با جهان مخاطب،یعنی کودکان، این ویژگی‌ها ساده‌سازی شده‌اند. بنابراین ریزداستان این ظرفیت را دارد که با حفظ اصول اولیه‌ی داستان‌نویسی، فراخور درک مخاطب و همچنین دانش زیستی نویسنده نوشته شود. 

والدین و آموزگاران می‌توانند چگونگی نوشتن ریزداستان را به کودکان خود بیاموزند.

برای آموزش نوشتن ریزداستان به کودکان و نوجوانان، چند نکته وجود دارد:

  1. معرفی شخصیت‌ها از راه گفت‌وگو. در ریزداستان، واژه‌های کافی برای نوشتن توضیح طولانی درباره‌ی شخصیت وجود ندارد. نویسنده، در هر سنی، باید راه‌های جدیدی پیدا کند تا به خواننده نشان دهد که شخصیت‌ها چه کسانی هستند. یکی از مؤثرترین راه‌ها برای انجام این کار، گفت‌وگو است. آهنگ جمله‌هایی که یک شخصیت به کار می‌برد(خشمگین، روراست، مهربان و...) به همراه نوع واژه‌ها، شخصیت داستان را به خواننده معرفی می‌کند.
  2. سیر رخ‌دادها در ریزداستان نباید قطع شود. رخ‌دادها پشت سر هم، به داستان حرکت و پویایی می‌دهد. در ریزداستان، نباید جمله‌ای بیان شود که به آن رخ‌داد کمک نکند. وجود کار و در اصطلاح «اکشن» برای هر قطعه از ریزداستان، ضروری است.
  3. برنامه‌ریزی برای داستان. وقتی نویسنده مطمئن نباشد که قرار است داستانش به کجا برود، داستان به راحتی از مسیر خود منحرف می‌شود. برای جلوگیری از این امر، دانش‌آموزان باید قبل از شروع نوشتن، ابتدا، ایده‌ی اصلی، ساختار، راه حل داستانی و پایان‌بندی داستان خود را مشخص کنند.
  4. سخت‌گیری در استفاده از واژه‌ها. از آنجا که تعداد واژه‌ها در ریزداستان محدود است، هر واژه اهمیت زیادی در پیشبرد داستان پیدا می‌کند. باید کودکان را تشویق کرد تا از فعل‌ها و صفت‌های قوی و درست استفاده کنند تا داستان‌شان تاثیرگذارتر بشود.

جمع‌بندی

افزایش مهارت کودکان در خواندن و نوشتن ریزداستان باعث می‌شود که در آینده‌ای نه چندان دور، نوعی بومی و ارزشمند از ریزداستان را مناسب با فرهنگ ملی خود داشته باشیم.

بیش‌تر بخوانید:
شهروندی دیجیتال چیست؟ - بخش نخست

شهروندی دیجیتال چیست؟ - بخش دوم

برخی منابع:

  1. Microfiction, flash fiction or very short story in modern Arabic literature

نویسنده: Sh'hadeh Yousef(شهاده یوسف)، پژوهشگر ادبی دانشگاه جاگیلونیان لهستان، و همکاران. سال انتشار: 2021

  1. Representations and Use of Language in Microfiction

نویسنده: Silvia Rivero(سیلویا ریورو)، استاد ادبیات داستانی دانشگاه ملی روساریو در آرژانتین، و همکاران. سال انتشار: 2021

  1. Twitter Fiction: Social Networking and Microfiction in 140 Characters March 2010 — Volume 13, Number 4

نویسنده: Carla Raguseo(کارلا راگزه)، پژوهشگر مرکز خلاقیت های ادبی دانشگاه ملی بوینس آیرس آرژانتین، و همکاران. سال انتشار: 2021

ویراستار:
Submitted by editor74 on

ظهور فناوری‌های نوین در عصر جدید، جنبه‌های مختلف زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده است. از دهه‌ی هشتاد قرن بیستم میلادی، با آغاز به کار رسانه‌های جمعی که اساس کارشان تصویر بود، این بیم در بین اهل اندیشه به مرور شکل گرفت که نکند این وسایل ارتباط جمعی که با سرعت در همه جا فراگیر شده‌اند، جای کتاب را در بین افراد جامعه بگیرند. با گذشت زمان، اثبات شد که ترسی که اندیشمندان در آن سالها داشتند بی‌راه هم نبوده است. امروزه با گسترش فناوری‌های دیجیتال، اشتیاق به کتاب‌خوانی کاهش یافته است. ذائقه‌ی انسان‌های عصر جدید، دیگر خواندن رمان‌های طولانی مانند برادران کارامازوف یا جنگ و صلح را برنمی‌تابد. خوب یا بد، جهان در حال تغییر است و طبیعی است که هرکسی که با این قطار سریع فناوری همراه نشود، در جایی از تاریخ جا می‌ماند.

در بعضی از جوامع پیشرو، با بلند شدن صدای سوت قطار پرسرعت فناوری، اهل اندیشه و فرهنگ به فکر تامین خوراک فرهنگی مخاطبان عصر دیجیتال افتادند. آن‌ها نوعی از ادبیات را آزمودند که با نیازهای خوانندگان آینده همخوانی داشته باشد، خوانندگانی که دیر یا زود و به اجبار به تسخیر فضاهای مجازی و جهان الکترونیک در خواهند آمد. هرچند هنوز جامعه‌ی جهانی، ادبیات به اصطلاح کاغذی را ترجیح می‌دهد و هنوز دربرابر انواع نوین ابزارهای مطالعه، مانند کتاب‌ها و مجله‌های الکترونیک،  تسلیم نشده است، اما روند رخ‌دادها در جهان نشان می‌دهد که دیر یا زود باید در مقابل تغییراتی که گرایش‌های مخاطبان را تحت تاثیر قرار میدهد، سپرها را کنار گذاشت و همسو با این تغییرات، به فکر در انداختن طرحی نو در نوشتن و ارائه‌ی آثار بود.

کتاب‌خانه‌ی دیجیتال چیست و چه مزایایی دارد؟ (بخش اول)

برتری‌های کتاب‌خانه‌های دیجیتال (بخش دوم)​

شاید در ابتدا تغییرات، ملایم باشد و شکل ظاهری آثار چیزی بین سنت و مدرنیته باشد. مانند ارائه‌ی رمان‌ها به شکل کتاب‌های الکترونیک و یا عرضه‌ی آن‌ها در اپلیکیشن‌های تلفن همراه هوشمند و تبلت‌ها. ولی باید به فکر زمانی بود که ابزارهای سنتی پاسخگوی شیوه‌های نوین نویسندگان عصر نو نباشند. البته شاید نسل حاضر این اتفاق را نپسندند و به آن واکنش منفی نشان دهند. اما حرکت جهان مانند دنیای بعد از ظهور سینما و تلویزیون، رویکرد خود را بر عواطف انسانی تحمیل می‌کند و رفته رفته افکار عمومی جهان به تسخیر صاحبان فناوری‌های نوین در خواهد آمد و ما در برابر این امواج سهمگین تغییرات سریع و عمیق، چاره‌ای جز تسلیم نخواهیم داشت.

بنابراین مدیران ادبی و هنری جامعه و همچنین نویسندگان، چه بخواهند و چه نخواهند باید هم اکنون خود را برای ادبیات ویژه‌ای که شاید نام آن را بتوان «ادبیات مجازی» گذاشت، آماده کنند. به هرحال امروز ما در برزخ ادبیات سنتی، حتی به صورت وصله زده به ابزارهای مدرن، و ادبیات دیجیتال قرار داریم. نویسندگان و مدیران فرهنگی باید به آینده بیاندیشند و درمورد تغییرها، انعطاف بیشتری از خود نشان دهند. چرا که تجربه نشان داده است که صداهایی که در تاریخ در رویارویی با تجدد و گسترش فناوری بلند شده‌اند، محکوم به حذف شدن بوده‌اند. بنابراین بهتر است به جای غافلگیر شدن، ابتکار عمل را در دست بگیریم و خود به استقبال تحول‌های تازه‌ی جهان برویم.

ریزداستان‌ها(Micro fiction یا Flash Fiction)، ادبیات کودک و نوجوان و عصر دیجیتال (بخش اول)

در این میان «ریزداستان»ها که بیشتر با نام‌های Micro fiction  وFlash Fiction  شناخته می‌شوند، امروزه در جهان مخاطبان ویژه‌ی خود را دارد. این ادبیات، پیشنهاد خوبی برای ادبیات عصر نو است. انسان امروزی می‌خواهد همه‌ی مطلبی که می‌خواند در یک صفحه‌ی مانیتور جا بشود و نیازی به بالا و پایین بردن صفحه نباشد. به ندرت اتفاق می‌افتد که افراد متن‌های بیشتر از چند خط را در فضای مجازی بخوانند. بنابراین ادبیات «کمینه‌گرا» نیاز مخاطبان عصر جدید است و باید از سوی نویسندگان و مدیران فرهنگی تامین شود.

ریزداستان چیست؟

ریزداستان نوعی روایت منثور، بسیار کوتاه و مستقل است. کلمه‌های این داستان‌ها، بین 5 تا 1000 است اما گاهی تا 1500 کلمه هم می‌رسد. به این نوع داستان، داستان خّرد و یا داستان نانو نیز گفته می‌شود. ریزداستان فقط یک داستان کوتاه نیست، فرم آن از این نظر ویژه است که به جای تمرکز بر طرح یا توسعه‌ی شخصیت، بر حرکت تمرکز می‌کند: هر جمله (یا حتی کلمه) حکم یک قدم بلند را دارد که داستان را به پیش می‌برد. شاید همه‌ی ما با این شش کلمه برخورد کرده باشیم:

برای فروش: کفش نوزاد، هیچ وقت پوشیده نشده.

مهم نیست این کلمه‌ها توسط ارنست همینگوی، آرتور سی. کلارک، یا اسپوکین پرس نوشته باشند، مهم این است که این 6 کلمه، نمونه‌ی برجسته‌ای از کاری است که کوتاه‌ترین فرم داستان می‌تواند انجام دهد. هر کلمه گویی ماموریت دارد که ذهن ما را به سوی مفهوم غم‌انگیز نهفته در پشت این نوشته، یعنی مرگ یک کودک، حرکت دهد. جمله‌ها و کلمه‌ها در ریزداستان ساده و روشن هستند.

به نمونه‌ی دیگری از ریزداستان، که توسط ارنست همینگوی نوشته شده است توجه کنید:

«شش وزیر کابینه را ساعت شش‌ و ‌نیم صبح، جلوی دیوار بیمارستان تیرباران کردند. در حیاط بیمارستان چاله‌ها پر از آب شده بودند. کف حیاط پرشده بود از برگ‌های ریخته شده‌ی سبز. باران، شلاقی می‌بارید. جلوی همه پنجره‌ها را با میخ و تخته، کوبیده بودند. یکی از وزیرها حصبه داشت. دوسرباز او را از از اتاقش پایین آوردند و زیر باران به سوی دیوار حیاط کشیدند. سربازها تلاش می‌کردند جلوی دیوار او را سرپا نگهدارند، اما وزیر مبتلا به حصبه، توی یکی از چاله‌های پر از آب نشست. پنج وزیر دیگر، ساکت ایستاده بودند جلوی دیوار. آخرسر افسر به سربازها گفت که برای سرپا نگهداشتنش تلاش نکنند. اولین تیر را که شلیک کردند، وزیر ششم نشسته بود توی چاله آب و سرش را روی زانوهایش گذاشته بود.»

ارنست همینگوی ریزداستان

همینگوی پس از یک گشایش، خواننده را با زبانی حسی و هیجان‌انگیز غرق در لحظه می‌کند. سپس در نقطه میانی، جزئیات جدیدی را اضافه می‌کند که درک ما را از داستان تغییر می‌دهد: «یکی از وزیرها به بیماری حصبه مبتلا بود». نویسنده، در این سبک، کلمه‌ها را هدر نمی‌دهد یا آنها را دایره‌ای حرکت نمی‌دهد بلکه چینش هر کدام از این کلمه‌ها، در خدمت آخرین جمله داستان است و کمک می‌کنند که داستان با شتاب به جلو برود و به انتهای خود که در بیشتر موارد غافلگیرکننده است برسد. سطر آخر معنای جدیدی برای خط اول می‌آورد: اعدام شش وزیر به اعدام مردی بیمار و در حال مرگ تبدیل می‌شود. آنچه که به عنوان یک گزارش غیرشخصی آغاز شد، به عنوان تصویری روشن از درد و رنج انسانی پایان می‌یابد. و این نمونه‌ی کاملی از یک ریزداستان استاندارد و قوی است.

این نوع داستان، برای نسلی که عادت به نوشتن و یا خواندن حداکثر 280 کلمه‌ای در توییتر دارند، بسیار خوشایند است. چرا که داستان به سرعت پیش می‌رود و هیچ حاشیه‌ای در کار نیست. در این نوع از داستان‌نویسی روی هر کلمه فکر می‌شود و کلمه‌هایی که سرعت داستان را بگیرد، حذف می‌شوند. بنابراین طبیعی است که مورد علاقه‌ی خوانندگان جدید باشد.

ویژگی دیگر ریزداستان‌ها این است که درست است برای مخاطب عام امروزی نوشته می‌شوند. ولی ارزش‌های ادبی خود را از دست نمی‌دهند. این نوع داستانی هم برای خوانندگان حرفه‌ای و خاص حرفی برای گفتن دارد و هم برای مخاطبان عام.

حمایت از انواع جدید ادبی از جمله ریزداستان

پیوند ادبیات با فضای دیجیتال، پیوند مبارکی است. مناسب‌سازی سبک ادبی با نیازهای مخاطب دنیای دیجیتال، نه تنها در جهت رسالت هنر، یعنی برقراری پیوند بین صاحبان اندیشه و مردم، است بلکه ادبیات را به سوی تبدیل شدن به یک صنعت رقابتی پیش خواهد برد و این رخ‌داد حتما مزیت‌های فراوانی دارد و البته خالی از عیب هم نیست.

پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد آن‌چه که در آینده بین دولت‌ها سبب رقابت و داشتن برگ برنده در عرصه‌ی بین المللی می‌شود، فناوری‌های نوین است. هر دولتی سعی می‌کند که در این رقابت از دیگران پیشی بگیرد. بنابراین از هر نوع پیشرفتی در این زمینه استقبال می‌کند. ادبیات فردا قالب‌های خلاقانه‌تری مانند ریزداستان‌ها خواهند داشت و دیر یا زود دولت‌ها ناگزیر به حمایت از این نوع ادبیات برای داشتن دست برتر در زمینه‌ی فناوری می‌شوند.

امروزه فناوری‌های نوین، افزارهایی مانند گوشی هوشمند تلفن همراه، تبلت، لپ‌تاپ و ... ‌بخش مهمی از زندگی ما شده‌اند. در این میان، کودکان و نوجوانان به دلیل جذابیتی که فضای دیجیتال برایشان دارد، گستره‌ی وسیعی از مخاطبان آن را تشکیل می‌دهند. بنابراین تولید محصولات فرهنگی مناسب شده با فضای دیجیتال ضروری است تا بتواند به نیازهای آموزشی و سرگرمی کودکان پاسخ ‌دهد. از سویی پژوهش‌ها نشان می‌دهد که باید دانش‌آموزان را نیز به عنوان تولیدکنندگان محتوا، به این فضا وارد کرد. در این میان باید ریزداستان‌ها را یک قالب بسیار کاربردی در فضای دیجیتال دانست.

روشن است که پیش از ورود کودکان و نوجوانان به فضای دیجیتال، چه به عنوان تولیدکنندگان محتوا و چه به عنوان مخاطب، آموزش‌های لازم باید به آن‌ها داده شود.

مهمترین ویژگی ریزداستان‌ها، تعداد محدود واژگانِ آن‌هاست. در کنار این ویژگی، موارد زیر هم به عنوان ویژگی‌های ثابت ریزداستان‌ها شناخته می‌شود:

  1. طرح سریع: ریزداستان نیز مانند هر داستان دیگری، دارای سیر طبیعی آغاز، میانه و پایان است. با این تفاوت که سرعت رسیدن به هرکدام از این مراحل، در این نوع داستان بالاست و حتی ممکن است در کمتر از 10 کلمه مخاطب به پایان ریز داستان برسد.
  2. پیچ داستان: ریزداستان نیز مانند همه‌ی انواع داستان‌ها، دارای لحظاتی است که خواننده را غافل‌گیر می‌کند. در بیش‌تر ریزداستان‌ها، این غافل‌گیری و اوج داستان، در پایان آن اتفاق می‌افتد. به گونه‌ای که ممکن است مخاطب برای لحظه‌ای در پایان داستان شوکه شود و به فکری عمیق فرو برود.

نوشتن ریزداستان می‌تواند دشوار باشد زیرا نویسنده باید طرح، شخصیت‌ها، مضامین، غافلگیری و ... را در تعداد محدودی از واژه‌ها بگنجاند. اما این ویژگی می‌تواند برای بچه‌ها جذاب باشد. کودکان توانایی تجزیه و تحلیل دقیق شخصیت‌ها و رخدادها را ندارند. بنابراین برای تمرین نوشتن، بهتر است آن‌ها را تشویق به نوشتن ریزداستان کنیم. در ریزداستان، شخصیت‌ها با چند کلمه توصیف می‌شوند و هر کدام داستان مستقلی ندارند. از آنجا که کودکان تجربه‌ی زیستی کمی دارند، نمی‌توانند در داستان، شخصیت عمیق و چندلایه خلق کنند. ولی این قدرت را دارند که با دادن کدهایی در یک ریزداستان، یک تیپ از انسان را توصیف کنند، تیپی که همگان با آن آشنایی دارند و نیاز به خلق شخصیت کامل و تازه نیست. بنابراین به کودکانی که می‌خواهند نویسندگی را تمرین کنند، توصیه می‌شود از ریزداستان‌های ساده شروع کنند. از سویی، نوشتن ریزداستان به کودکان این فرصت را می‌دهد تا ساختن یک طرح و شخصیت‌های منسجم را تمرین کنند. تعداد کم واژه‌ها به این معنی است که آنها می‌توانند داستان خود را در مدت زمان کوتاهی به پایان برسانند. این اتفاق باعث می‌شود که کودک از نوشتن خسته نشود و از سوی دیگر مطمئن باشد در زمان کوتاهی مقصود خود را به مخاطب منتقل می‌کند. چرا که دایره‌ی واژگان کودکان محدود است و نوشتن متن‌های بلند برای آن‌ها دشوار است.

تمرین نوشتن ریزداستان به کودکان این امکان را می‌دهد یاد بگیرند که چگونه مقدمه، گره داستان و راه‌حل بنویسند. کودکان می‌توانند به سادگی یک ایده سرگرم‌کننده را کشف کنند و با استفاده از تمام عناصر کلیدی داستان، ریزداستان‌هایی را خلق کنند و به این ترتیب، نویسندگی حرفه‌ای را تمرین کنند.

تمرین نوشتن ریزداستان

ریزداستان گستره‌ی وسیعی دارد. از ریزداستان‌های ساده گرفته تا ریزداستان‌های حرفه‌ای که نویسندگان برجسته‌ی جهان نوشته شده‌اند. اغلب داستان‌هایی که برای کودکان نوشته شده است، ریزداستان‌هایی هستند که در بعضی مواقع به آن شاخ و برگ داده شده است. چرا که شنیدن یا خواندن داستان طولانی و پیچیده برای کودکان خسته کننده است. برای مثال داستان‌های مشهور کودکان همان ریزداستان هستند:

1- شنل قرمزی: همه ما داستان شنل قرمزی را به یاد داریم، دختر کوچکی که وقتی به دیدن مادربزرگش می‌رود با دیدن یک گرگ به جای مادربزرگش غافل‌گیر می‌شود و در نهایت با کمک یک شکارچی مهربان گرگ را از بین برده و مادر بزرگش را نجات می‌دهد! این داستان، یک نمونه کلاسیک از ریزداستان است که موضوع اخلاقی ساده‌ای را برای مخاطب خود مطرح می‌کند که «هرگز با غریبه‌ها (انسان یا گرگ!) صحبت نکنید.»

شنل قرمزی ریز داستان

2- هانسل و گرتل: داستان آلمانی هانسل و گرتل که یکی از مشهورترین افسانه‌های دنیاست، داستان برادر و خواهری را روایت می‌کند که یک خانه که از جنس شکلات را می‌بینند و متوجه می‌شوند که این خانه برای یک جادوگر بدجنس است که برای خوردن هانسل نقشه کشیده است. خوشبختانه، آنها موفق به فرار می‌شوند و با استفاده از ردی از پودر سوخاری راه خانه خود را پیدا می‌کنند. مخاطب کودک این ریزداستان، به راحتی پیام آن را دریافت می‌کند: «فراموش نکردن هدف اصلی زندگی و مشغول نشدن به لذت‌های سطحی و زودگذر»

هانسل و گرتل ریز داستان

3- بزبز قندی: این داستان بسیار مشهور که می‌توان ادعا کرد که همه‌ی انسان‌های روی زمین آن را شنیده‌اند، داستان یک بز مادر است با سه فرزند خود. پیام روشن و ساده‌ی آن «گوش دادن به توصیه‌های بزرگ‌ترها» است. این پیام در یک ریزداستان ساده بیان می‌شود. در این ریزداستان، شخصیت‌ها بی‌دلیل عمق پیدا نمی‌کنند. مثلا از زندگی قبلی مادر خانواده و اتفاقی که برای پدر آن‌ها افتاده چیزی گفته نمی‌شود. گویی که شخصیت‌های داستان در همان لحظه شکل گرفته‌اند و زندگی آنها فقط از ابتدای این داستان شروع می‌شود و در انتهای آن پایان می‌یابد. نقطه‌ی اوج این داستان آمدن گرگ و فریب دادن بچه‌ها است و در پایان، به سبک داستان‌های کلاسیک ما شاهد عدالت ادبی (Poetic justice) هستیم. که از بین رفتن نیروی شر(در اینجا گرگ) و پیروزی نیروی خیر(یز مادر و فرزندانش) است.

در نمونه‌هایی که گفته شد، تمام ویژگی‌های یک ریزداستان وجود دارد. اما متناسب با جهان مخاطب،یعنی کودکان، این ویژگی‌ها ساده‌سازی شده‌اند. بنابراین ریزداستان این ظرفیت را دارد که با حفظ اصول اولیه‌ی داستان‌نویسی، فراخور درک مخاطب و همچنین دانش زیستی نویسنده نوشته شود. 

والدین و آموزگاران می‌توانند چگونگی نوشتن ریزداستان را به کودکان خود بیاموزند.

برای آموزش نوشتن ریزداستان به کودکان و نوجوانان، چند نکته وجود دارد:

  1. معرفی شخصیت‌ها از راه گفت‌وگو. در ریزداستان، واژه‌های کافی برای نوشتن توضیح طولانی درباره‌ی شخصیت وجود ندارد. نویسنده، در هر سنی، باید راه‌های جدیدی پیدا کند تا به خواننده نشان دهد که شخصیت‌ها چه کسانی هستند. یکی از مؤثرترین راه‌ها برای انجام این کار، گفت‌وگو است. آهنگ جمله‌هایی که یک شخصیت به کار می‌برد(خشمگین، روراست، مهربان و...) به همراه نوع واژه‌ها، شخصیت داستان را به خواننده معرفی می‌کند.
  2. سیر رخ‌دادها در ریزداستان نباید قطع شود. رخ‌دادها پشت سر هم، به داستان حرکت و پویایی می‌دهد. در ریزداستان، نباید جمله‌ای بیان شود که به آن رخ‌داد کمک نکند. وجود کار و در اصطلاح «اکشن» برای هر قطعه از ریزداستان، ضروری است.
  3. برنامه‌ریزی برای داستان. وقتی نویسنده مطمئن نباشد که قرار است داستانش به کجا برود، داستان به راحتی از مسیر خود منحرف می‌شود. برای جلوگیری از این امر، دانش‌آموزان باید قبل از شروع نوشتن، ابتدا، ایده‌ی اصلی، ساختار، راه حل داستانی و پایان‌بندی داستان خود را مشخص کنند.
  4. سخت‌گیری در استفاده از واژه‌ها. از آنجا که تعداد واژه‌ها در ریزداستان محدود است، هر واژه اهمیت زیادی در پیشبرد داستان پیدا می‌کند. باید کودکان را تشویق کرد تا از فعل‌ها و صفت‌های قوی و درست استفاده کنند تا داستان‌شان تاثیرگذارتر بشود.

جمع‌بندی

افزایش مهارت کودکان در خواندن و نوشتن ریزداستان باعث می‌شود که در آینده‌ای نه چندان دور، نوعی بومی و ارزشمند از ریزداستان را مناسب با فرهنگ ملی خود داشته باشیم.

بیش‌تر بخوانید:
شهروندی دیجیتال چیست؟ - بخش نخست

شهروندی دیجیتال چیست؟ - بخش دوم

برخی منابع:

  1. Microfiction, flash fiction or very short story in modern Arabic literature

نویسنده: Sh'hadeh Yousef(شهاده یوسف)، پژوهشگر ادبی دانشگاه جاگیلونیان لهستان، و همکاران. سال انتشار: 2021

  1. Representations and Use of Language in Microfiction

نویسنده: Silvia Rivero(سیلویا ریورو)، استاد ادبیات داستانی دانشگاه ملی روساریو در آرژانتین، و همکاران. سال انتشار: 2021

  1. Twitter Fiction: Social Networking and Microfiction in 140 Characters March 2010 — Volume 13, Number 4

نویسنده: Carla Raguseo(کارلا راگزه)، پژوهشگر مرکز خلاقیت های ادبی دانشگاه ملی بوینس آیرس آرژانتین، و همکاران. سال انتشار: 2021

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
مترجم (دسته بندی)
ویراستار (دسته بندی)
گردآورنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله