هر سال موسسه مادران امروز (مام ) روز جهانی خانواده( ۲۵ اردیبهشت ) را بزرگ می دارد.
به این سبب کتابک با فرا رسیدن این روز به نزد مریم احمدی شیرازی مدیر موسسه مادران امروز (مام) رفت تا درباره خانواده و اهمیت آن در جامعه با او گفت و گو کند. مریم احمدی شیرازی دانش آموخته رشته روان شناسی و مشاوره است.
او سابقه ای بیست و پنج ساله در آموزش و پرورش و پیشینه ای بیش از سی سال کار با کودکان و آموزش خانواده دارد.
احمدی از نخستین کسانی است که در آموزش و پرورش به کار آموزش خانواده پرداخت. او در سال ۱۳۷۷ به یاری همسرش سیامک جولایی موسسه مادران امروز را که نهادی غیردولتی است بنیان گذاشت.
هدف موسسه مادران امروز افزايش سطح آگاهی خانوادههای ایرانی در زمينههای فرهنگی، هنری، بهداشتی و تربيتی است. موسسه مادران امروز میکوشد با توانمند کردن اعضای خانواده ها برای روابطی سالم و سازنده امروز و فردایی بهتر برای جامعه فراهم کند.
خانم احمدی چه شد که به ضرورت کار آموزشی و فرهنگی با خانواده ها پی بردید؟
من پس از پایان تحصیلم در دانشگاه شروع کردم به نگارش کتاب های ساده برای کم سوادها و بی سوادها. چند سال به این کار مشغول بودم و پس از آن به استخدام آموزش و پرورش درآمدم .
از سال ۵۸ به طور رسمی به معلمی در دبیرستان پرداختم و در کنار آن به کار با خانواده ها پرداختم. این کار را از همان موقع به صورت کار با کودکان و خانواده های کودکان در مهد کودک ها و مدرسهها شروع کردم. به تدریج و بعد از اینکه موفق شدم با بچه ها رابطه برقرارکنم این خود بچه ها بودند که تشویقم کردند تا با خانواده هایشان کار کنم. من معلم رسمی آموزش و پرورش بودم بنابراین مادر و پدرها برای صحبت و مشورت نزد من می آمدند. ابتدا در همین قالب با خانواده ها رابطه برقرار کردم و به تدریج توانستم مدرسه را راضی کنم که جلسه هایی برای خانواده ها بگذارند تا ما خودمان آن را اداره کنیم و در آن جلسهها آن ها را راهنمایی کنیم و بعد نیاز های خانواده ها را بسنجیم.
بعضی از مدرسه ها این را پذیرفتند و در منطقه کم کم این ایده گسترش پیدا کرد. در آن زمان در مدرسه ها ارتباط با خانواده به شکل امروز نبود. حالا انجمن اولیا و مربیان در مدرسه ها هست که در مورد موفق بودن یا نبودن آن میتوانیم بعد صحبت کنیم.
در آن زمان این کار تاثیر مثبتی داشت. خانواده ها مسائل خود را با ما در میان می گذاشتند و ما هم به نیاز های آن ها پی می بردیم. یکی از مدرسه های نمونه از من خواهش کرد که یکی از روزهای هفته به آن مدرسه بروم برای همین کار راهنمایی خانواده ها و دادن آموزش های لازم به آنها. در آن مدرسه کار خیلی خوب پیش رفت.
پس از آن با کمک انجمن اولیا و مربیان از سوی آموزش و پرورش، کم کم والدین را دعوت می کردیم و به آنها آموزش می دادیم. در آن زمان من به عنوان مدرس برگزیده خانواده در تهران انتخاب شدم. در برنامههای آموزشی مدرسان خانواده شرکت کردم و از طرف آموزش و پرورش به طور رسمی به کار آموزش خانواده پرداختم. از آن زمان تاکنون من بدون وقفه این وظیفه را دنبال کردهام
فکر تاسیس موسسه مادران امروز چگونه ایجاد شد؟
آموزش و پرورش نام مرا در لیست مدرس های آموزش خانواده قرار داده بود به این ترتیب به مدرسههای مختلف میرفتم و به کارم ادامه میدادم. همزمان با کار در مدارس با بهزیستی و مهدکودک ها هم کار می کردم. از سال ۱۳۵۳ با شورای کتاب کودک آشنا شدم و همکاری ام را با این نهاد آغاز کردم. همکاری من با شورای کتاب کودک در بخشهای بررسی کتاب، گروههای ویژه، هیئت مدیره و سایر کارها تا کنون ادامه دارد.
به تدریج من به نتیجه رسیدم که اگر بخواهیم برای خانواده ها کار کنیم باید اصولی را رعایت کنیم که این اصول برمی گردد به محتوا و روش کار برای خانوادهها.
در انجمن اولیا و مربیان کارهای زیادی انجام شده بود و کتاب های زیادی هم منتشر کرده بودند که خوب هم هستند. اما کتابی که محتوای علمی داشته باشد و با زبان ساده هم طرح شده باشد تا والدین بتوانند از آن استفاده کنند کم بود.
روش و محتوای خوب باید با هم همراه باشد و بر مبنای نیاز خانواده ها شکل بگیرد تا بتواند تاثیر درست بگذارد. به علاوه باید جا و فضایی که برای آموزش خانواده ها در نظر گرفته می شود مناسب باشد. ما نیاز به ارتباط دائمی با خانواده ها داشتیم . اما در کلاس های انجمن اولیا و مربیان پس از پایان کلاس رابطه ما با والدین قطع می شد.
به این ترتیب به فکر جایی افتادم که کتاب، روش و فضای مناسب به همراه امکان ایجاد ارتباط تنگاتنگ و دو طرفه و همیشگی برای کار داشته باشد . همیشه دوست داشتم این کار در نظام آموزشی انجام شود و دلیل تاسیس موسسه مادران این بود که الگویی برای این کار ایجاد کنیم تا مورد استفادهی عموم قرار گیرد.
به هنگام تأسیس موسسه مادران چه چشم اندازی را در برابر خود داشتید؟
چشم انداز ما ترویج اطلاعات و آگاهی هایی بود که مورد نیاز خانواده ها در سراسر ایران است. در طول ده سالی که از تاسیس موسسه می گذرد در حال پیشرفت به سوی این هدف هستیم. ما همواره به سوی چشم انداز ها حرکت می کنیم و قدم به قدم به هدف های خود می رسیم.
برای مثال ما برای رساندن اطلاعات به خانواده ها به روشی ابتکاری دست یافتم و نامش را گذاشتیم "راه دور". این روش آموزش از راه دور به معنی متداول آن نیست آموزش در کار نیست و اینترنت در آن نقش اصلی را ندارند . بلکه اصل بر کار گروهی و رو در رو برای کسب مهارتهایی در فرزندپروری و ارتباطات خانوادگی است .
این روش مبتنی بر خواندن خلاق کتابهایی است که به این منظور در موسسه طراحی، تالیف و منتشر میشود. دستیابی ما به این روش راه طولانی طی کرده و به زودی حاصل کار چند ساله در این زمینه را به رسانهها و مراکز مسئول خواهیم داد. این روش هم اکنون دورهی تجربی و آزمایشی خود را در تهران و شهرستان ها انجام میدهد و در حال ارزیابی، رفع اشکال و گسترش است.
در کارگاههای موسسه مادران امروز بیشتر مادرها شرکت میکنند. آیا پدرها هم در این زمینه اشتیاقی نشان میدهند؟
به طور کلی هر جا که کار فرهنگی و آموزشی برای کودک انجام می شود به دلایل گوناگون و اغلب به دلیل کمبود وقت پدرها، بیشتر خانم ها فعالیت می کنند. البته نام موسسه ما مادران امروز است. این نام به این دلیل روی موسسه گذاشته شده است که ما حس می کنیم مادری کردن به معنی پرورش دادن است.
ما بسیاری از پدران را داریم که مادری می کنند یعنی پرورش می دهند. به نظر ما بسیاری از معلمان مادرند بسیاری از نویسندگان هم مادرند و این در حالی است که بسیاری از آن ها اصلاً فرزندی ندارند.
افرادی که به موسسه می آیند به سرعت متوجه می شوند که اینجا یک موسسه خانوادگی است و آقایانی که به موسسه می آیند به راحتی جذب می شوند . لازم به یادآوری است که موسسه مادران امسال برای اولین بار در ایران برای پدران هم کارگاهی را به نام آمادگی مردان برای پدر شدن ویژه هماهنگی والدین در این زمینه برگزار کرده است.
به نظر شما به عنوان فردی که روی نهادی مثل خانواده کار میکند یک خانوادۀ شاد و پویا باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
به نظر من بسیاری از عوامل باعث شادی و پویایی یک خانواده می شود. ولی من حس می کنم آگاهی به کاری که داریم می کنیم، در ایجاد حس شادی و رضایت خاطر نقش مهمی دارد دارد. یعنی ما والدین، ما مدیران خانواده اگر آگاهانه رفتار کنیم به پویایی و شادی می رسیم.
شما ممکن است بپرسید اصلاً این آگاهی چیست؟ اصولا آگاهی در زمینه کار خود، همیشه شادابی به همراه دارد . مثلاً در پرورش یک نوزاد هنگامی که بدانیم گریه اش بی دلیل نیست و به این وسیله خواسته هایش را می خواهد به ما بفهماند دیگر کلافه نمی شویم. یا اگر بدانیم که در ابتدا نوزاد هر نیم یا یک ساعت به غذا نیاز دارد دیگر از این موضوع خسته نمی شویم.
این آگاهی تنها کسب اطلاعات علمی نیست بلکه دریافتن اطلاعات درست و قابل استفاده. متناسب با فرهنگ خانواده است. خانواده ها برای اینکه شاد و پویا باشند نیاز به اطلاعات و مهارتهایی دارند، مهارتهایی که به آن ها کمک کند اطلاعاتشان را در زندگی خانوادگی بکار بگیرند.
عصر امروز عصری نیست که فقط بتوان با دانش های تجربی زندگی کرد بلکه این تجربه ها باید با دانش علمی همراه باشد.
خانوادههای امروزی را چگونه میبینید؟ چه تفاوتی بین خانوادههای امروز و دیروز هست؟
ما در موسسه جلسه هایی داریم به نام رفتار با خود؛ یکی از مسائلی که در این جلسهها مطرح میکنیم تفاوت روش های تربیتی امروز با گذشته است. مسئله دیگری که در این زمینه با خانواده ها مطرح میشود عوامل موثر در تربیت است.
هر پدر و مادری از خانواده های دیروز تصوری دارد و این دید روی اصول تربیتی ای که روی فرزندانش اعمال می کند تاثیر دارد.
در گذشته پدر، خانواده را تامین می کرد. اما امروزه مادر و همهی اعضای خانواده باید در فعالیت های اقتصادی سهیم شوند تا یک خانواده از این نظر تامین شود . این به خاطر تغییر شرایط زندگی است. مادری که در بیرون از خانه کار می کند، نسبت به مادری که در گذشته همواره در خانه بوده دیدگاه متفاوتی دارد.
این دیدگاه متفاوت در تربیت اعضای خانواده، خوب یا بد تاثیر می گذارد. البته ما نمی توانیم این تاثیر را ارزش گذاری کنیم. در گذشته دانش محدود بود اما امروز هم دانش گسترش یافته هم از طریق روزنامه، کامپیوتر و تلویزیون مرتب در جریان اخبار و اطلاعات قرار می گیریم.
این یعنی گسترش دانش، روابط عمومی و اطلاع رسانی که امروزه بسیار وسیع است. به نظر من خانواده امروز میان تربیت سنتی گذشته و دنیای گسترده امروز سرگردان است خانواده امروزی در روند حرکت قرار دارد و گویی در معرض طوفان است دانش از در و دیوار می آید و خانواده را به طور گسترده در معرض اطلاعات گوناگون دربارهی فرزند پروری قرار می دهد.
آیا همه این اطلاعات درست است؟ و آیا خانواده ها میتوانند خود را با این حجم اطلاعات با این سرعت انتقال تطبیق دهند؟
یکی از وظایف ما نهادها و سازمان های مرتبط این است که در این شرایط به کمک خانواده ها بیاییم. ما باید ببینیم که عناصر مثبت خانواده های دیروز چه بوده و آن ها را در این طوفان اطلاعات از دست ندهیم. ما باید حواسمان را جمع کنیم که عناصر مثبت تربیت گذشته مان را نگه داریم.
این هم پیوند فرهنگی ایجاد میکند هم محتوای تفکر برای خانواده ایجاد می کند. این که امروز دختر کم درس بخواند و زود ازدواج کند عنصری از فرهنگ گذشته است که دیگر زنده نیست و نمیتوان آن را در زندگی امروزی پیاده کرد اما بعضی از عناصر فرهنگی گذشته زنده است و حیف است نادیده گرفته شود، برای مثال ما هنوز میتوانیم از قصه گویی مادر بزرگ ها استفاده کنیم یا اگر آن زمان بچه ها در کوچه و حیاط بازی می کردند و می رفتند و تجربه می کردند. امروز در آپارتمانها این امکان نیست ما می توانیم از پارک ها و فضاهای جمعی به این منظور استفاده کنیم و این بار فضا بازی و تفریح مشترک می شود بسیاری از عناصر زندهی فرهنگ خود را میتوانیم با زندگی امروز تطبیق دهیم.
با توجه به این که سال گذشته روز جهانی خانواده با عنوان نقش پدر در خانواده نام گذاری شده بود، آیا موسسه برنامه خاصی در این زمینه داشته است؟
ما از ابتدای تاسیس موسسه نقش پدر در خانواده را جدی گرفتیم و برنامه هایی نیز برای تشویق پدر ها به شرکت در تربیت فرزندان اجرا کردهایم مثلا در برنامههایی که برای اطلاع از فرزندپروری در نظر گرفتهایم حضور پدران را دستکم برای یک جلسه الزامی کردهایم. همچنین برنامههای برای پدران و مادران بهطور مشترک طراحی و اجرا کردهایم. به هر جهت روزهای جهانی فرصتی است برای همه ما که به موضوعی بیشتر فکر کنیم. برای امسال موسسه مادران امروز با ۱۰ سازمان دیگر مشغول فعالیت است.
روز جهانی خانواده فرصتی است که سازمان ها، نهادها و خانواده ها به نهاد خانواده یک بار دیگربیاندیشند. من فکر می کنم در هر سازمانی باید یک نهاد در ارتباط با خانواده وجود داشته باشد. در حقیقت این خانواده ها هستند که در سازمان ها و نهاد ها پخش شده و فعالیت می کنند.
افزودن دیدگاه جدید