درباره زندگی ژان کلود مورلوا (نویسنده)

مسئول پرونده: مینا حدادیان

«خیال دارم که در ادبیات داستانی به حقیقت وجود آدم‌ها نزدیک شوم.»

 مورلوا

ژان کلود مورلوا در ۱۹۵۲ در امبرت فرانسه به دنیا آمد و در خانواده‌ی بزرگی پرورش یافت. او در استراسبورگ، تولوز و پاریس تحصیل کرد و در اشتوتگارت آلمان مشغول پژوهش شد. مورلوا پس از تحصیلاتش برای مدت طولانی آلمانی تدریس کرد و بعد به بازیگری تئاتر روی آورد. سرانجام، او آثاری از نمایشنامه‌نویسان مشهوری مثل برشت و شکسپیر را کارگردانی کرد. منتقدان تأثیر تجربه‌های بازیگری و کارگردانی او را که استعداد خاصی در آفرینش ترانه‌های پربار و گفت‌وگوهای جذاب دارد، در آثارش تشخیص داده‌اند.

مورلوا وارد عرصه‌ی ادبیات کودک نشد تا سال‌ها بعد که اولین داستانش را در ۱۹۹۸ با عنوان «صورت زخمی»[1] چاپ کرد. این کتاب با موفقیت کامل رو به رو شد و انگیزه‌ای شد تا او خودش را تمام‌وقت، وقف نوشتن برای کودکان کند. از آن به بعد، این موفقیت پیشتیبانی برای چاپ آثار دیگرش در سراسر جهان شد.

مورلوا در صحنه‌ی ادبیات کودکان فرانسه نویسنده‌ای خاص است. او به گفتن قصه‌های ماجراجویانه علاقه‌مند است و برای این کار جادو، داستان علمی، داستان شگفت و حکایت را در هم می‌آمیزد. او دلیل این تمرین ترکیب ژانرها را چنین توضیح می‌دهد: «من دوست دارم فراتر بروم، انواع ادبی را تغییر دهم و جهان‌های ناشناخته‌ام را کشف کنم. این بازی کردن با انواع ادبی به این دلیل است که از کسل شدن خواننده‌هایم و خودم متنفرم.» تعدادی از آثارمورلوا فضای شاد و لحن طنزآمیزی دارند، اما او در پس آثار شادش نویسنده‌ای جدی است که به مضمون‌های مهمی مثل خشونت، تنهایی و رهاشدگی می‌پردازد. به هرحال، او در پی این نیست که شخصیت‌هایش را در فضاهای ناشادی در داستان‌هایش بیافریند، و منتقدان در پس داستان‌های او کشش و شور و شوق انسان‌مدارانه‌ای می‌بینند.

او استادانه داستان‌های انسان‌مدارانه‌اش را بر زمینه‌ی دانش گسترده‌ی افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه می‌سازد و با برداشت جدیدی از آن‌ها روایت‌های خودش را پدید می‌آورد. هم‌چنین نثر او گوش موسیقایی را نشان می‌دهد و کتاب‌هایش پر از زبان موزون است. آثار او را بیش‌ترمی‌توان در گروه داستان نوجوانان طبقه‌بندی کرد، اما او جذابیت‌های معاصر را در حوزه‌ی خشونت و گرایش جنسی کنار می‌گذارد. به هرحال، این‌که او همواره این توجه و گرایش روز را رد می‌کند، به دلیل پایبندی به اخلاق خشکه مقدس‌مآبانه نیست. به جایش، او این موارد را به عهده‌ی «مراجع ادبی» آثار سنتی کلاسیک ادبیات می‌گذارد.

ژان کلود مورلوا در سال ۲۰۲۱ موفق به دریافت جایزه‌ی یادبود آسترید لیندگرن شد.

بیشتر بخوانید: 


[1] La Balaf

    برگردان:
    ربابه نصیری امینی
    Submitted by editor on

    مسئول پرونده: مینا حدادیان

    «خیال دارم که در ادبیات داستانی به حقیقت وجود آدم‌ها نزدیک شوم.»

     مورلوا

    ژان کلود مورلوا در ۱۹۵۲ در امبرت فرانسه به دنیا آمد و در خانواده‌ی بزرگی پرورش یافت. او در استراسبورگ، تولوز و پاریس تحصیل کرد و در اشتوتگارت آلمان مشغول پژوهش شد. مورلوا پس از تحصیلاتش برای مدت طولانی آلمانی تدریس کرد و بعد به بازیگری تئاتر روی آورد. سرانجام، او آثاری از نمایشنامه‌نویسان مشهوری مثل برشت و شکسپیر را کارگردانی کرد. منتقدان تأثیر تجربه‌های بازیگری و کارگردانی او را که استعداد خاصی در آفرینش ترانه‌های پربار و گفت‌وگوهای جذاب دارد، در آثارش تشخیص داده‌اند.

    مورلوا وارد عرصه‌ی ادبیات کودک نشد تا سال‌ها بعد که اولین داستانش را در ۱۹۹۸ با عنوان «صورت زخمی»[1] چاپ کرد. این کتاب با موفقیت کامل رو به رو شد و انگیزه‌ای شد تا او خودش را تمام‌وقت، وقف نوشتن برای کودکان کند. از آن به بعد، این موفقیت پیشتیبانی برای چاپ آثار دیگرش در سراسر جهان شد.

    مورلوا در صحنه‌ی ادبیات کودکان فرانسه نویسنده‌ای خاص است. او به گفتن قصه‌های ماجراجویانه علاقه‌مند است و برای این کار جادو، داستان علمی، داستان شگفت و حکایت را در هم می‌آمیزد. او دلیل این تمرین ترکیب ژانرها را چنین توضیح می‌دهد: «من دوست دارم فراتر بروم، انواع ادبی را تغییر دهم و جهان‌های ناشناخته‌ام را کشف کنم. این بازی کردن با انواع ادبی به این دلیل است که از کسل شدن خواننده‌هایم و خودم متنفرم.» تعدادی از آثارمورلوا فضای شاد و لحن طنزآمیزی دارند، اما او در پس آثار شادش نویسنده‌ای جدی است که به مضمون‌های مهمی مثل خشونت، تنهایی و رهاشدگی می‌پردازد. به هرحال، او در پی این نیست که شخصیت‌هایش را در فضاهای ناشادی در داستان‌هایش بیافریند، و منتقدان در پس داستان‌های او کشش و شور و شوق انسان‌مدارانه‌ای می‌بینند.

    او استادانه داستان‌های انسان‌مدارانه‌اش را بر زمینه‌ی دانش گسترده‌ی افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه می‌سازد و با برداشت جدیدی از آن‌ها روایت‌های خودش را پدید می‌آورد. هم‌چنین نثر او گوش موسیقایی را نشان می‌دهد و کتاب‌هایش پر از زبان موزون است. آثار او را بیش‌ترمی‌توان در گروه داستان نوجوانان طبقه‌بندی کرد، اما او جذابیت‌های معاصر را در حوزه‌ی خشونت و گرایش جنسی کنار می‌گذارد. به هرحال، این‌که او همواره این توجه و گرایش روز را رد می‌کند، به دلیل پایبندی به اخلاق خشکه مقدس‌مآبانه نیست. به جایش، او این موارد را به عهده‌ی «مراجع ادبی» آثار سنتی کلاسیک ادبیات می‌گذارد.

    ژان کلود مورلوا در سال ۲۰۲۱ موفق به دریافت جایزه‌ی یادبود آسترید لیندگرن شد.

    بیشتر بخوانید: 


    [1] La Balaf

      افزودن دیدگاه جدید

      Plain text

      • No HTML tags allowed.
      • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
      • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

      افزودن دیدگاه جدید

      The comment language code.

      Plain text

      • No HTML tags allowed.
      • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
      • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
      نوع محتوا
      مقاله