نامه‌ای از امیلی لوین به خوانندگان جوان

خواننده‌ی عزیز

در دوازده‌سالگی، بورسیه‌ای برای تحصیل در یک مدرسه‌ی خصوصی دخترانه‌، در شهر محل زندگی‌ام به من دادند. بسیاری از دختران از منطقۀ‌ ثروتمند دیگری به آن مدرسه می‌آمدند. آن‌ها را با جگوار و مرسدس‌بنز به مدرسه می‌رساندند و گران‌ترین غذاها خوراک‌شان بود! من هیچ‌ رقمه به آن محیط احساس تعلق پیدا نمی‌کردم.

اما در آن وضعیت بیم و هراس، معلم انگلیسی‌ام تکلیفی درباره‌ی کتاب «عضو عروسی» نوشته‌ی کارسون مک کولرز به من داد. از اتفاق، فرانکی قهرمان دخترِ کتاب هم دوازده‌ساله بود و به دنبال احساس تعلق می‌گشت. فرانکی خیلی مشتاق بود که آدم‌‌های دنیا را بشناسد و همۀ آدم‌های دنیا او را بشناسند؛ دقیقاً همان چیزی که من می‌خواستم! آنچه مرا حیرت‌زده می‌کرد نه فقط شدت اشتیاق و آرزوی او، بلکه وضوح و دقت موضوع بود.

این قضیه باید برای من معنایی می‌داشت: در این دنیا، آدم‌های دیگری هم شبیه من بودند. علاوه‌بر فرانکی که یک شخصیت داستانی است، یک نویسنده‌‌ی واقعی با چنین حسی هم وجود داشته است. برای همین هم توانسته بود آن اشتیاق و آرزو را در فرانکی نشان بدهد. من چنان ارتباط صمیمی‌ و عمیقی با او پیدا کردم که گویی او به عمق وجود من نگاه کرده بود و طوری مرا شناخته بود که خودِ من دلم می‌خواست دنیا مرا بشناسم. مطالعه برای من راه فرار یا رهایی نبود، بلکه امکان ارتباط را برایم فراهم می‌کرد!

تمام سال‌‌های بعد کافی بود به کتاب «عضو عروسی» در قفسه‌ی کتابخانه نگاه کنم تا همان حسی را تجربه کنم که اولین‌بار بعد از خواندنش پیدا کرده بودم و نیروی کامل آن ارتباط را احساس کنم. ارتباط با فرانکی، ‌ با کارسون مک کولرز، با آن دوازده‌ساله‌ای که من بودم و با همه‌ی دوازده‌ساله‌ها در همه‌جا.

                                                                ارادتمند      

امیلی لوین*

* امیلی لِوین کار خود را با استندآپ کمدی (شوخی‌پردازی روی صحنه) شروع کرد و سپس نویسنده و تهیه‌کننده‌ی تلویزیون شد.

 

 

برگردان:
بهزاد یزدانی
نویسنده
امیلی لوین
نویسنده:
منبع
A Velocity of Being, Letters to a Young
Submitted by skyfa on

خواننده‌ی عزیز

در دوازده‌سالگی، بورسیه‌ای برای تحصیل در یک مدرسه‌ی خصوصی دخترانه‌، در شهر محل زندگی‌ام به من دادند. بسیاری از دختران از منطقۀ‌ ثروتمند دیگری به آن مدرسه می‌آمدند. آن‌ها را با جگوار و مرسدس‌بنز به مدرسه می‌رساندند و گران‌ترین غذاها خوراک‌شان بود! من هیچ‌ رقمه به آن محیط احساس تعلق پیدا نمی‌کردم.

اما در آن وضعیت بیم و هراس، معلم انگلیسی‌ام تکلیفی درباره‌ی کتاب «عضو عروسی» نوشته‌ی کارسون مک کولرز به من داد. از اتفاق، فرانکی قهرمان دخترِ کتاب هم دوازده‌ساله بود و به دنبال احساس تعلق می‌گشت. فرانکی خیلی مشتاق بود که آدم‌‌های دنیا را بشناسد و همۀ آدم‌های دنیا او را بشناسند؛ دقیقاً همان چیزی که من می‌خواستم! آنچه مرا حیرت‌زده می‌کرد نه فقط شدت اشتیاق و آرزوی او، بلکه وضوح و دقت موضوع بود.

این قضیه باید برای من معنایی می‌داشت: در این دنیا، آدم‌های دیگری هم شبیه من بودند. علاوه‌بر فرانکی که یک شخصیت داستانی است، یک نویسنده‌‌ی واقعی با چنین حسی هم وجود داشته است. برای همین هم توانسته بود آن اشتیاق و آرزو را در فرانکی نشان بدهد. من چنان ارتباط صمیمی‌ و عمیقی با او پیدا کردم که گویی او به عمق وجود من نگاه کرده بود و طوری مرا شناخته بود که خودِ من دلم می‌خواست دنیا مرا بشناسم. مطالعه برای من راه فرار یا رهایی نبود، بلکه امکان ارتباط را برایم فراهم می‌کرد!

تمام سال‌‌های بعد کافی بود به کتاب «عضو عروسی» در قفسه‌ی کتابخانه نگاه کنم تا همان حسی را تجربه کنم که اولین‌بار بعد از خواندنش پیدا کرده بودم و نیروی کامل آن ارتباط را احساس کنم. ارتباط با فرانکی، ‌ با کارسون مک کولرز، با آن دوازده‌ساله‌ای که من بودم و با همه‌ی دوازده‌ساله‌ها در همه‌جا.

                                                                ارادتمند      

امیلی لوین*

* امیلی لِوین کار خود را با استندآپ کمدی (شوخی‌پردازی روی صحنه) شروع کرد و سپس نویسنده و تهیه‌کننده‌ی تلویزیون شد.

 

 

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
مترجم (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله