گرگ و چوپان - افسانه‌های ازوپ شماره 41

مدت زیادی بود که گرگ در اطراف گله‌ی گوسفندان پرسه می‌زد و چوپان با احتیاط فراوان مراقبت می‌کرد که گرگ بره‌ها را با خود نبرد. ولی گرگ اصلا آسیبی به گوسفندان نمی‌رساند و به نظر می‌رسید که گرگ در نگه‌داری گوسفندها به چوپان کمک می‌کرد! سرانجام چوپان آن‌قدر به گرگ عادت کرد که فراموش کرد گرگ چه‌قدر بدجنس است.

روزی، چوپان گله را به گرگ سپرد و به‌دنبال انجام دادن کاری رفت. هنگامی که چوپان برگشت، دید که گرگ شمار زیادی از گوسفندان را کشته و با خود برده است. چوپان به نادانی‌اش پی برد و دریافت که به نادرستی به گرگ اعتماد کرده است.

گرگ همیشه گرگ است.

 

نویسنده:
پدیدآورندگان:
Submitted by skyfa on

مدت زیادی بود که گرگ در اطراف گله‌ی گوسفندان پرسه می‌زد و چوپان با احتیاط فراوان مراقبت می‌کرد که گرگ بره‌ها را با خود نبرد. ولی گرگ اصلا آسیبی به گوسفندان نمی‌رساند و به نظر می‌رسید که گرگ در نگه‌داری گوسفندها به چوپان کمک می‌کرد! سرانجام چوپان آن‌قدر به گرگ عادت کرد که فراموش کرد گرگ چه‌قدر بدجنس است.

روزی، چوپان گله را به گرگ سپرد و به‌دنبال انجام دادن کاری رفت. هنگامی که چوپان برگشت، دید که گرگ شمار زیادی از گوسفندان را کشته و با خود برده است. چوپان به نادانی‌اش پی برد و دریافت که به نادرستی به گرگ اعتماد کرده است.

گرگ همیشه گرگ است.

 

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
مترجم (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله