شعر بتاب بر دنیا از آتوسا صالحی

ستاره می‌­خندد:

«بتاب بر دنیا

که نور امیدی

جهان،اگر تاریک

ولی تو خورشیدی.»

پرنده می‌­پرسد:

«به آسمان،با من

چرا نمی‌­آیی؟

پرنده­‌ها رفتند

تو باز این‌جایی؟»

درخت می­‌گوید:

«بیا،کنارم باش

بهارشو،برگرد

که با تو دستانم

شکوفه خواهد کرد.»

و رود می‌­خواند:

«همیشه در راهم

تو،با نگاهی نو

بیا بیا با من

مرا بخوان،بشنو.»

 

فروردین73

نویسنده:
پدیدآورندگان:
کلیدواژه:
Submitted by skyfa on

ستاره می‌­خندد:

«بتاب بر دنیا

که نور امیدی

جهان،اگر تاریک

ولی تو خورشیدی.»

پرنده می‌­پرسد:

«به آسمان،با من

چرا نمی‌­آیی؟

پرنده­‌ها رفتند

تو باز این‌جایی؟»

درخت می­‌گوید:

«بیا،کنارم باش

بهارشو،برگرد

که با تو دستانم

شکوفه خواهد کرد.»

و رود می‌­خواند:

«همیشه در راهم

تو،با نگاهی نو

بیا بیا با من

مرا بخوان،بشنو.»

 

فروردین73

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله