دختر کوچولو با «انگشت جادویی» خود، خشمش را نشان میدهد و دیگران را به سزای کارهایشان میرساند. این داستان دوستی با طبیعت را نشان میدهد، آن هم با روایتی بامزه و خیالانگیز درباره خشم و تغییرها.
1- گفتوگو کنید.
پس از بلندخوانی کتاب، با پرسشهایی مانند زیر، با کودک گفتوگو کنید:
- اگر تو هم یک انگشت جادویی داشته باشی با آن چه کارهایی میکنی؟
- چرا دختر کوچولو انگشت جادوییش را به سمت معلم خود گرفت؟
- عصبانیت یعنی چه؟ تو هم عصبانی میشوی؟ در مواقع عصبانیت چه میکنی؟
- چرا دخترک از خانواده همسایه خود عصبانی میشود؟
- درباره شکار چه میدانی؟ چرا بعضی از آدمها به شکار میروند؟
- دختر به جای انگشت جادویی، وقتی عصبانی میشود، چه میتواند بکند؟
- درباره مدیریت و کنترل خشم چه میدانی؟
- چه راههایی برای بروز خشم و عصبانیت هست که به دیگران آسیب نزند؟
- چهگونه با کسی که کار اشتباهی میکند، صحبت میکنی؟ به چه روشی به او میگویی کارش اشتباه است؟
- خانواده همسایه زمانی که اشتباهشان را درمییابند، چه احساسی دارند؟
- وقتی تو کار اشتباهی میکنی و دیگران به تو یادآور میشوند، چه حسی داری؟ در این زمان تو چه واکنش و رفتاری داری؟
- درباره مرغابیهای وحشی و گوزن و دیگر جانوران داستان، چه میدانی؟
- پرندههایی که نزدیک یک دریاچه زندگی میکنند را دیدهای؟ آنها چه ویژگیهایی دارند؟
- به جز کارهایی که خانواده آقای گرگ برای پرندهها کردند، چه راه دیگری برای کمک به آنها به ذهنت میرسد؟
- وقتی اشتباهی میکنی، چهطور آن را درست میکنی؟
2- پادکست بسازید.
به همراه کودک درباره شکار و شکارچیها، پژوهش کنید. راههای جلوگیری از شکار، بدیهایی که شکار کردن دارد و آسیبهایی که به جانوارن و طبیعت میزند و کمکهایی که انسانها میتوانند به جانوران بکنند را بررسی کنید. سپس یک متن بنویسید تا این اطلاعات را به دیگران بگویید و یک پادکست کوتاه بسازید. با گوشی همراه صدای کودک را ضبط کنید. او میتواند در بین صحبتهایش موسیقی مناسب را نیز پخش کند. میتواند آن را برای دوستانش یا خانواده و فامیلش بفرستد. (هدف، مسیر و روشی است که کودک بتواند این جریان را تجربه کند و پیامش را درباره موضوعی مهم و تاثیرگذار در زندگی به دیگران برساند. اجازه بدهید هرجور که دوست دارد آن را بسازد. میتوانید از او بخواهید چند پادکست یا برنامه رادیویی بشنود تا با این روند آشنا شود.)
3- داستان بنویسید.
از کودک بخواهید داستان را از نگاه خانواده آقای گرگ بنویسد. اینکه در آغاز داستان چه حسی دارند و بعد که اشتباهشان را درمییابند چه حسی دارند. درباره اینکه دوست دارند چهگونه اشتباهشان به آنها گوشزد شود و دیدگاههایی که برای جبران کارشان با پرندهها دارند.
4- پرنده بشوید.
از کودک بخواهید برای خودش با مقوا و پارچه یک جفت بال بسازد. همراه با بال چند ساعتی را بگذراند، میتوانید با بالها به گردش بروید. از او بخواهید چند ساعتی خودش را یک پرنده خیال کند و حس آن را تجربه کند. چهگونه زندگی میکند؟ به کجا میرود؟ چهگونه غذا میخورد؟ سپس با وسایلی که در اطرافش دارد برای خودش لانه بسازد. شاید یک لانه با وسایل بازیافتی بسازد. میتواند قبل از ساختن بال و لانه، درباره پرندهها و بالهایشان و چگونگی لانه ساختن آنها پژوهش کند.
5- نمایشنامه یا فیلمنامه بنویسید.
کودک خیال کند که یک انگشت جادویی دارد. او میخواهد با این انگشت، چیزی را که در دنیا بد است تغییر دهد. از او بخواهید درباره یکی از ناخوشایندیهای دنیا فکر کند و راهحلی برای درست شدن آن بدهد. با این بررسیها یک نمایشنامه یا فیلمنامه بنویسد که شخصیتهای گوناگون دارد و ماجراجوییهای بسیار دارد (میتوانید او را با شیوه سادهای از نمایشنامه یا فیلمنامه نویسی آشنا کنید).
6- جادو را پیدا کنید.
به غیر از انگشت جادویی، چه چیزهای جادویی دیگری میتواند در کودک و برای او باشد. کودک این جادوها را با نقاشی به تصویر بکشد.
7- پژوهش کنید.
از کودک بخواهید درباره جانورانی که در کتاب به آنها اشاره میشود پژوهش کند و از یافتههایش پوستر یا یک کتاب علمی بسازد.
افزودن دیدگاه جدید