پژوهشگران چهار عامل سن، جنسیت، هوش و شرایط اجتماعی را در گرایش نوجوانان به مطالعه مؤثر دانستهاند.
۱. سن نوجوان عاملی مؤثر در گرایش كتابخوانی نوجوانان
یکی از عاملهای مهم در نوع گرایش نوجوانان به مطالعه، سن آنهاست. اینکه نوجوانان مراحلی از رشد ذهنی را گذراندهاند و به مرحلهای با ویژگیهای خاص رسیدهاند، از موضوعهایی است که در نوع گرایشهای آنها تأثیر دارد. این گرایشها از تواناییهای ادراکی و رشد اخلاقی، عاطفی و اجتماعی او ریشه میگیرد. نوجوان متناسب با چنین دگرگونی که در ذهنیت او پدید آمده، به کتابهای ویژهای علاقه بیشتری نشان میدهد. همچنین در همین مرحله نیز هر چه سن بالاتر میرود، نوع گرایشها دگرگون میشود.
نوجوانان پسر به داستانهای ماجراجویانه، موضوعهای جنگی، کشف در سرزمینهای ناشناخته، شگفتیهای کیهانی علاقه فراوانی نشان میدهند که در گروههای سنی پایینتر دیده نمیشود. همچنین نوجوانان بیش از گروههای سنی پایینتر به کتابهای دانستنیهای علمی علاقه دارند. نوجوانان میتوانند کتابهایی دربارهٔ جهان سیاست، فلسفه و علوم اجتماعی را دوست داشته باشند و این کتابها را بخوانند و درک کنند.
۲. جنسیت نوجوان عاملی مؤثر در گرایش كتابخوانی نوجوانان
یکی از عاملهای دیگر در نوع گرایش نوجوانان به مطالعه، جنسیت است. در سن نوجوانی علاقههای پسران و دختران در کتابخوانی از یکدیگر فاصله میگیرد. در دورههای سنی پیشین میان گرایشهای پسران و دختران در مطالعه تفاوت بسیاری وجود ندارد، اما چنانکه برخی از پژوهشگران میگویند، در سن نوجوانی جنسیت در الگوی علاقه خواننده بیشترین نقش را دارد. گر چه کتابهای فراوانی هست که پسران و دختران نوجوان ممکن است دوست داشته باشند، کتابهای بسیاری نیز هست که دختران نوجوان آن را میپسندند و پسران نوجوان نمیپسندند و برعکس.
در نگاه کلی، دختران نوجوان به کتابهای رمانتیک و خانوادگی بیش از پسرها علاقه نشان میدهند. درحالیکه پسران نوجوان به کتابهای ماجراجویانه با رویدادهای شگفتانگیز گرایش بیشتری دارند. در ظاهر دختران زودتر از پسران خود را برای زندگی زناشویی و خانواده آماده میکنند. دختران نوجوان هنگامیکه داستانهای حیوانات را میخوانند، بیشتر به ماجراهای احساسی شخصیتها کشیده میشوند، اما پسران بیشتر مجذوب جنبههای واقعگرایانه این داستانها میشوند.
در سالهای اخیر جریانهای مدافع حقوق زن نگرش چیره بر کتابهای داستانی کودکان و نوجوانان را از این نظر که نگاه مردانه دارند و برای زنان نقش کلیشهای زن خانهدار، همسر و مادر را القاء میکنند، نقد کردهاند. این منتقدان بر این باورند که بخش بزرگی از کتابهای کودکان و نوجوانان یا برای دختران چندان مناسب نیستند و یا ارزشهای ایدئولوژیک بر پایه نگاه مردسالارانه دارند. در اینجا به این نکته اشاره میکنیم که بههرحال، چه در جامعه ما و چه در بیشتر جامعههای غرب، در کتابهای مناسب دختران کمبود دیده میشود و این جدا از آن است که نگرش جانبدارانه کتابهای نوجوانان درباره نقش زن را بپسندیم یا به آن اعتراض داشته باشیم.
۳. هوش نوجوان عاملی مؤثر در گرایش كتابخوانی نوجوانان
سومین عامل در چگونگی گرایش کتابخوانی نوجوانان هوش است. طرفداران دیدگاه پیاژه بر این باورند که هوش تنها به این سبب در الگوی پسندهای نوجوانان مؤثر است که در محدوده سنی معین، افراد باهوشتر زودتر از همسالان کمهوش به رده معینی از کتابها علاقهمند میشوند. به سخن دیگر، هوش در تقدم و تأخر پیدایش و دگرگونی الگوی علاقهها مؤثر است، نه در سرشت آن. این باور با رویکرد کلی پیاژه پیوند دارد که برای رشد ذهنی و رشد شناخت توالی معینی قائل است و باور دارد که همه کودکان این دورهها را یکسان میپیمایند. اما برخی از کودکان اندکی زودتر وارد یک مرحله از رشد میشوند و برخی کمی دیرتر. چنانکه گفتیم برخی تحلیلگران این دیدگاه پیاژه و طرفداران او را نمیپذیرند.
۴. شرایط اجتماعی نوجوان عاملی مؤثر در گرایش كتابخوانی نوجوانان
شرایط اجتماعی نیز در ذوق کتابخوانی تأثیر دارد. این تأثیر در نوجوانان نمایانتر از گروههای سنی پایینتر است. وضعیت اجتماعی از یکسو سبب میشود تا کودکان بر پایه داشتن شرایط مناسب ازنظر انگیزه مطالعه، زودتر یا دیرتر به کتابخوانی رو بیاورند و درنتیجه دارای ذوق رشدیافتهتر یا عقبافتادهتر در مطالعه باشند. و از سوی دیگر، با تأثیرپذیری از محیط اجتماعی، گرایشهای اجتماعی، سیاسی، دینی و اخلاقی ویژهای را به دست آورده باشند. هریک از وضعیتها در نوع پسند نوجوانان تأثیر معینی دارد.
افزودن دیدگاه جدید