سگ در آخور- افسانه‌های ازوپ شماره 36

سگ در آخوری که پُر از علف‌های خشک بود، خوابش بُرده بود. گله‌ی گاوهای خسته و گرسنه که از مزرعه برگشتند، سگ را بیدار کردند. سگ عصبانی شد و به گاو‌ها اجازه نداد به آخور نزدیک شوند و طوری دندان‌هایش را نشان می‌داد که انگار آخور پُر از گوشت و استخوان است!

گاوها با بیزاری به سگ نگاه می‌کردند که یکی از آن‌ها گفت: «چه‌قدر این سگ خودخواه است! او که نمی‌تواند علف بخورد و نمی‌گذارد ما هم که خیلی گرسنه هستیم، علف بخوریم!»

کشاورز که از راه رسید و رفتار سگ را دید،  چوب‌دستی‌اش را برداشت و به‌سبب رفتار خودخواهانه‌ سگ، آن را با ضربه‌های زیادی از طویله بیرون کرد.

چیزی را که خودت  از آن نمی‌توانی لذت ببری، از دیگران دریغ نکن

(نه خود خورد نه کس دهد...)

برگردان:
شیرین سلیمی
نویسنده
ازوپ
نویسنده:
Submitted by skyfa on

سگ در آخوری که پُر از علف‌های خشک بود، خوابش بُرده بود. گله‌ی گاوهای خسته و گرسنه که از مزرعه برگشتند، سگ را بیدار کردند. سگ عصبانی شد و به گاو‌ها اجازه نداد به آخور نزدیک شوند و طوری دندان‌هایش را نشان می‌داد که انگار آخور پُر از گوشت و استخوان است!

گاوها با بیزاری به سگ نگاه می‌کردند که یکی از آن‌ها گفت: «چه‌قدر این سگ خودخواه است! او که نمی‌تواند علف بخورد و نمی‌گذارد ما هم که خیلی گرسنه هستیم، علف بخوریم!»

کشاورز که از راه رسید و رفتار سگ را دید،  چوب‌دستی‌اش را برداشت و به‌سبب رفتار خودخواهانه‌ سگ، آن را با ضربه‌های زیادی از طویله بیرون کرد.

چیزی را که خودت  از آن نمی‌توانی لذت ببری، از دیگران دریغ نکن

(نه خود خورد نه کس دهد...)

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
مترجم (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله