نوینسدهی کتاب « شمال ناکجا» با کمک ایدهی سفر در زمان داستانی هیجانانگیز و اسرارآمیز خلق کرده است. میا با پدر و مادر و برادرش در شهر لوفسندز زندگی میکنند. پدر بزرگ میا ناپدید میشود. مادر میا برای دلجویی و کمک به مادرش در ادارهی مهمانخانه پیش مادرش به دهکدهی ساحلی پورتیهون می رود.
میا نیز همراه اوست. روزی که میا با مادربزرگ به کنار دریا رفته است در قایقی دفترچه یادداشتی را پیدا میکند که از آن دختری هم سن خودش است و مثل خود میا تنهاست. میا در ساحل با پسری به نام پیتر آشنا میشود که برای تعطیلات به همراه خانوادهاش به این منطقه آمدهاند و در مهمانخانه ساکن هستند. میا جریان گم شدن پدربزرگاش را برای او تعریف میکند و دربارهی «دی» دختر صاحب دفترچه توضیح میدهد. پیتر با قایق به دنبال دی میرود ولی او هم ناپدید میشود. میا همراه سال خواهر پیتر به جست و جوی پیتر به ساحل م روند اما تنها چیزی که پیدا میکنند قطبنمایی در قایق است.
سرانجام مادربزرگ از این راز پرده برمیدارد و او میفهمد که پدربزرگ همان پیتر ۶۰ سال پیش است و مادر بزرگ همان دی دختر صاحب دفترچه است که با کمک قطبنما در زمان سفر میکنند.
درباره نویسنده کتاب « شمال ناکجا »
لیز کسلر نویسندهی انگلیسی نزدیک به ۱۷ عنوان کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است. وقتی هشت سال داشت به سرودن شعر علاقمند شد و تصمیم گرفت که وقتی بزرگ شد شاعر شود. نخستین بار در ۹ سالگی یکی از روزنامههای محلی یکی از شهرهایش را منتشر کرد. او به عنوان روزنامهنگار و آموزگار هم کار کرده ولی همواره نوشتن و تشویق دیگران به نوشتن فعالیت مورد علاقهی او بوده است.
از این نویسنده دو کتاب « جسیکا کجاست » و «یک سال بدون او» نیز به فارسی ترجمه شده است.