یعقوب را دوست داشتم

راوی کتاب « یعقوب را دوست داشتم » دختری نوجوان است که یک خواهر دوقلو دارد. اول او به دنیا آمده است و بعد خواهرش کارولین. او دختر سالمی است ولی کارولین هم از او ضعیف‌تر است و هم چند ساعتی دیرتر به دنیا آمده است. کارولین بخاطر ضعیف بودن و زود بیمار شدن همه توجه خانواده را به خودش جلب کرده است.

این تنها موضوعی نیست که راوی نوجوان را نگران می‌کند. کارولین از او زیباتر است و اهل موسیقی. او ساز می‌زند اما راوی رمان سوار قایق می‌شود پارو می‌زند و خرچنگ صید می‌کند تا به اقتصاد خانواده کمک کند. در جزیره‌ای که آن‌ها زندگی می‌کنند دختران امید چندانی برای عاشق شدن و ازدواج کردن ندارند. بجز معلم جوان مدرسه که او هم نامزد دارد مرد جوانی در جزیره نیست.

بعد از مدتی سر و کله یک پیرمرد در جزیره رس پیدا می‌شود. راوی نوجوان به همراه پسری به نام کال نسبت به پیرمرد کنجکاو می‌شوند و به دیدارش می‌روند. مردم جزیره او را کاپیتان صدا می‌کنند. او مردی دنیا دیده و جذاب است. پنجاه سال پیش جزیره را ترک کرده است و دنیا را گشته است. طوفان خانه کاپیتان را ویران می‌کند و او مجبور می‌شود مدتی با خانواده راوی رمان زندگی کند. احساس غریبی در وجود دختر نوجوان شکل می‌گیرد. او عاشق کاپیتان می‌شود. وقتی مادربزرگ متوجه این گرایش می‌شود، سراپا خشم می‌شود. او خودش روزی عاشق کاپیتان بوده است. در این موقعیت پیچیده مردی دنیا دیده و اخلاقی مثل کاپیتان چه خواهد کرد؟

کتاب « یعقوب را دوست داشتم » برای گذار از دوران نوجوانی می‌تواند یاریگر نوجوان باشد. سارا لوییز، راوی داستان، که خانواده‌ای مذهبی دارد، تا میانه داستان خود را اسیر تقدیر و جبر می‌بیند. اما در جایی تصمیم می‌گیرد از موضع قربانی خارج شود.

کاترین پترسون رمانی خوش‌ساخت و برآمده از حالات درونی برای نوجوان‌ها روایت کرده است. سارا لوییز راوی رمان در روایت پرماجرای کاترین پترسون باید خودش را بشناسد. این شناخت که بر اساس خطا و آزمون است شاید دردناک باشد اما سرانجام خوشی دارد و مخاطبان نوجوان با او همذات‌پنداری خواهد کرد.

هویت و عشق و روابط‌ خانوادگی و مذهب از مضامینی است که نویسنده به آن‌ها می‌پردازد.

این کتاب جایزه‌های بسیاری از جمله جایزه‌ی نیوبری ۱۹۸۱ را از آن نویسنده‌اش کاترین پاترسون کرد.

درباره نویسنده کتاب یعقوب را دوست داشتم

کاترین پترسون در ایران نویسنده‌ای نام آشناست. او اهل ایالات متحده آمریکاست. «پلی به سوی ترابیتیا» و « نان و گل سرخ » از مشهورترین آثار اوست که به ترتیب با ترجمه نسرین وکیلی و حسین ابراهیمی الوند به فارسی منتشر شده است. او سه بار برنده‌ی جایزه‌ی نیوبری شده است و در سال ۱۹۹۶ به دلیل خدماتش به ادبیات کودکان برنده‌ی جایزه‌ی هانس کریستین اندرسن شد. او همچنین در سال ۲۰۰۶ جایزه‌ی یادبود آسترید لیندگرن را نیز از آن خود کرد. او در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ به عنوان سفیر ادبیات کودک امریکا انتخاب شد.

عنوان لاتین
Jacob have I loved
برگردان
بیتا ابراهیمی
تهیه کننده
مینا حدادیان
سال نشر
چاپ اول ۱۳۹۵
نویسنده
Katherine Paterson, کاترین پترسون
Submitted by editor3 on