سالامانكا دختر سیزده ساله ی سرخ پوست، نمی تواند فقدان مادرش را بپذیرد و به همین دلیل پدربزرگ و مادربزرگش به مدت یك هفته او را با خود به سفر می برند، سفری بلند كه در آن سالامانكا قدم های مادرش را دنبال می كند، و در این سفر بلند است که تجربه ای عمیق و سازنده کسب می کند، تجربه ای درباره ی قضاوت کردن.
داستان فقط قصه ی سالامانکا نیست و شامل قصه های شخصیت های دیگر داستان نیز است، همان شخصیت هایی که در ابتدای داستان، مخاطب و قهرمان داستان با پیش داوری درباره ی آن ها قضاوت می کنند و در انتها داستان می فهمند كه نباید تا وقتی با كفش های دیگران راه نرفته اند، درباره ی آن ها قضاوت کنند و این شاید اصلی ترین بار کتاب باشد.
نوع روایت، وجود داستان های فرعی، تعلیق، زبان عاطفی، توجه به فرهنگ سرخ پوست ها، عشق و توجه به خانواده و توجه به موضوع عمیق قضاوت و پیش داوری از نكات برجسته ی داستان است. داستان گرچه برای نوجوانان نوشته شده اما نوجوان و بزرگسال، هردو، از آن لذت خواهند برد و تلنگری است برای این كه زود قضاوت نكنیم.
"كتاب با كفش های دیگران راه برو" اثر شارون كریچ است و در سال ۱۹۹۵ برنده ی جایزه ی نیوبری در امریكا شده است. این داستان از سوی نشر چشمه با ترجمه ی كیوان عبیدی آشتیانی منتشر شده است و در سال ۱۳۸۷ جایزه ی پروین اعتصامی را در حوزه ی ادبیات نوجوانان از آن خود کرده است.