رامونای آتش‌پاره (مجموعه کتاب رامونا)

کتاب «رامونای آتش‌پاره» دومین جلد از مجموعه کتاب «رامونا» ست. موضوع این قسمت، وارد شدن رامونا به مدرسه و شروع دوره کودکستان است و معلم مهربانی که قرار است رامونا خوب بودنش را به او اثبات کند. داستان همراه شدن رامونا با دیگران که برای اولین بار بدون حضور مادر و سایر اعضای خانواده اتفاق می‌افتد و همین‌جاست که اولین قدم‌های رامونای آتش‌پاره برای وارد شدن به جامعه‌ای بزرگ‌تر برداشته می‌شود.

رامونا در همان اولین لحظه دیدن خانم «بی‌نی»، معلمشان، می‌فهمد خیلی او را دوست دارد و تصمیم می‌گیرد تمام تلاشش را برای اینکه خانم «بی‌نی» هم او را دوست داشته باشد، انجام دهد. پس وقتی خانم معلم به او می‌گوید بنشیند تا بعداً سر و سامانی به او بدهد، با هیچ کلکی بلند نمی‌شود. حتی وقتی خانم «بی‌نی» از او می‌خواهد برای بازی به حیاط بروند. رامونا منتظر سر و سامان‌اش، همان هدیه‌ای که خانم «بی نی» قولش را فقط به رامونا داده، می‌ماند!

تا این‌که یک روز برای رامونا بدترین روز زندگی‌اش می‌شود. همان روزی که خانم «بی‌نی» از رامونا می‌خواهد موهای سوزان را نکشد؛ اما رامونا نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد و حق سوزان را که به او «آتش‌پاره» گفته کف دستش می‌گذارد. پس خانوم «بی‌نی» از او می‌خواهد به خانه برود و تا وقتی یاد نگرفته که موهای بچه‌ها را نکشد به کودکستان برنگردد. این‌طور رامونا برای چند روز در خانه می‌ماند؛ چون فکر می‌کند خانم «بی‌نی» دیگر او را دوست ندارد. اما بالاخره خانم «بی‌نی» با فرستادن نامه‌ای برای رامونا به او می‌گوید که منتظر برگشتش به کودکستان است و با این‌کار بالاخره رامونا از دوست داشته شدنش توسط او مطمئن می‌شود و برمی‌گردد.

مجموعه کتاب «رامونا» شامل هشت جلد است که در هر جلد اتفاقاتی در خانه خانواده «کوییم‌بی» رخ می‌دهد، و این اتفاقات محوریت داستان را تشکیل می‌دهند. غیر از جلد اول کتاب که با محوریت «بئاتریس»، دختر بزرگ خانواده روایت می‌شود، بقیه جلدها حول محور «رامونا» دختر کوچک خانواده می‌گذرد.

در هر جلد مجموعه کتاب، رامونا بزرگ‌تر و با مشکلات و اتفاقات متفاوتی روبه‌رو می‌شود. هشت جلد کتاب شامل «رامونا و بیزس (رامونا و خواهرش)»، «رامونای آتیش پاره»، «رامونای شجاع شجاع»، «رامونا و پدرش»، «رامونا و مادرش»، «رامونای هشت ساله»، «رامونا همیشه راموناست» و «دنیای رامونا» هستند.[SZ1] 

رامونا داستان کودکی جستجوگر است، داستانی است که با علاقه آن را می‌خوانید و با ماجراهایش همراه می‌شوید. رامونا کودکان و حتی بزرگسالان را مشتاق می‌کند تا هیجانات، ترس‌ها و شادی‌هایش را دنبال کنند.

«بورلی کلی یری» نویسنده کتاب اهل آمریکا و ایالت پورتلند است. او متولد 1916 است و پس از پایان تحصیلاتش در رشته علوم کتابداری، به کتابداری رو آورد. کتابدار شدن و تماس با کودکان باعث شد تا متوجه شود باید برای کودکان کتاب‌های باکیفیت‌تری نوشته شود، پس شروع به نوشتن کرد. کلی یری کتاب‌های زیادی را از سال 1942 تا به حال برای کودکان نوشته است. بعضی از شخصیت‌های داستان‌های کلی یری در داستان‌های زیادی حضور دارند؛ مثل «رامونا کوییم‌بی»، «هنری هاگینز» و «رالف اس موش». این شخصیت‌ها در کتاب‌های چند جلدی کلی‌یری حضور دارند. او علاوه بر مجموعه کتاب‌هایش آثار دیگری نیز دارد، مانند: آقای «هنشاو عزیز»، «دختری اهل یامیل»، «جوراب‌ها» و بیش از 50 کتاب دیگر.

از میان آثار کلی یری «آقای هنشای عزیز» در سال ۱۹۸۴ مدال نیوبری را کسب کرد، و نشان افتخار نیوبری در ۱۹۷۸ به «رامونا و پدرش» و «رامونا کویم بی‌هشت سال»  در سال ۱۹۸۲ اعطا شد. کلی‌یری برنده جایزه کتاب ملی در‌بخش داستانی کودکان (شومیز) برای «رامونا و مادرش» در سال ۱۹۸۱، جایزه کتاب کودک ویلیام آلن وایت برای «جوراب‌ها» 1973، مدال رجینای انجمن کتابخانه‌های کاتولیک 1980، و جایزه برای هر کودک یک کتاب شورای کتاب کودکان 1985 شد. بیشتر اتفاقات در داستان‌های کلی‌یری در اطراف پارک پورتلند رخ می‌دهد، یعنی جایی‌که او کودکی‌اش را پشت سر گذاشته است. مجسمه «رامونا کوییم بی‌ را هم می‌توان در گرند پارک پورتلند مشاهده کرد.

«پروین علی‌پور» مترجم کتاب‌های رامونا در نشر فندق، دانش آموخته کارشناسی ارشد روانشناسی از دانشگاه تهران است. در کارنامه او می‌توان بیش از ۷۰ اثر در حوزه ادبیات کودکان یافت و به همراه سه مترجم دیگر برجسته‌ترین مترجم بیست سال پس از انقلاب اسلامی شناخته شده است. علی‌پور علاوه بر نوشتن و ترجمه داستان و شعر برای کودکان، در زمینه‌های علمی و آموزشی، مطبوعاتی، تدریس و داوری آثار در جشنواره‌های گوناگون فعالیت داشته است.

کتاب‌های رامونا توسط نشر کیمیا و با ترجمه احمد کسائی‌پور نیز به چاپ رسیده‌اند.

عنوان لاتین
Ramona the pest (Ramona)
گزیده‌هایی از کتاب

رامونا می‌خواست دختر خیلی بدی بشود؛ واقعاً بد! بنابراین، جهت دراز کشیدنش را تغییر داد و به دیوار لگد کوبید: دامب! دامب! دامب! می‌خواست کاری کند که با سر و صدایش همه را عصبی و دیوانه کند. برای همین هم، هم‌زمان با لگد کوبیدن، فریاد می‌زد: «پست! پست! پست!» دلش می‌خواست تمام افراد خانواده را به اندازه خودش عصبانی کند.

داد می‌زد: «پست! پست! پست!» و خوشحال بود که جای پاشنه‌های کفشش روی کاغذ دیواری می‌ماند. خوشحال! خوشحال! خوشحال!

برگردان
پروین علی‌پور
تصویرگر
تصویرگر
Alan Tiegreen, آلن تایگرین
سال نشر
1398
نویسنده
Beverly Cleary, بورلی کلی‌یر
نگارنده معرفی کتاب
Submitted by admin on