«چرا صبر کنم؟» یکی دیگر از مجموعه داستانهای فیلی و فیگی است. روی جلد کتاب تنها تصویر بزرگ فیلی را با چشمانی خیره، خرطومی آویزان و دستانی بند چانهاش میبینیم. فیلی منتظر یک غافلگیری است که فیگی قرار است به او پیشکش کند و برای دریافت آن باید تا صفحات پایانی کتاب صبر کند. اگر شما هم میخواهید بدانید این غافلگیری ارزش صبر کردن را دارد یا نه، لطفا بدون اینکه کتاب را از آخر به اول بخوانید، در مسیر این غافلگیری با فیلی همراه شوید!
«چرا صبر کنم؟» با ورود شاد فیگی آغاز میشود. او قصد دارد بهترین دوستش را غافلگیر کند و برای همین ذوقزده است. فیلی هم ابتدا هیجان زده بالا میپرد و از فیگی میخواهد، غافلگیری را شروع کند. اما غافلگیری قرار نیست به این زودیها آغاز شود. فیلی ابتدا سعی میکند با گرفتن نشانههایی خیالاش را از اینکه غافلگیری پیش رو ارزش صبر کردن دارد، آسوده کند. اما برعکس وقتی میفهمد که یک چیز بزرگ و خوشگل که گویا فقط برای خودشان دوتاست در انتظارشان است، از شدت هیجان اعلام میکند که صبرش تمام شده است. از اینجا به بعد داستان تلاشهای طاقتفرسای فیلی برای صبر کردن آغاز میشود. او با پاسخ فیگی میفهمد که چارهای جز صبر کردن ندارد چون چیزی که فیگی برایش دارد فعلا آنجا نیست. در این تلاش نفسگیر او بارها فکر میکند که صبرش ته کشیده و از شدت آشفتگی داد و فریادهای بلند سر میدهد. و در تمام مدت این فیگی است که در یک همراهی آرام و غیر مستقیم به فیلی کمک میکند تا آستانه صبوری او برای رسیدن به زمان غافلگیری بزرگ بالا برود. به این ترتیب بالاخره فیلی جواب پرسشی که روی جلد کتاب بالای سرش نقش بسته بود را شبهنگام در شهاب باران آسمان بالای سرشان پیدا میکند.
صبر کردن برای یک غافلگیری؛ این شاید سختترین کاری باشد که یک فیل عجول بخواهد آن را انجام دهد. حتی سختتر از بلند کردن همزمان دو اسبآبی، یک کرگدن و یک پیانو با خرطوم! اما در این قسمت فیگی بهترین دوست فیلی با مژده یک غافلگیری فکر او را حسابی درگیر میکند و بعد او را در چالشی برای صبوری تا رسیدن به زمان غافلگیریاش همراهی میکند. تصاویر کتاب با لحنی طنزآمیز تقلای فیلی و ناتوانی او در صبوری را نشان میدهد. از طرفی نمایش بردباری و بازیگوشی در چهره و حرکات فیگی شیوه مواجه آرام او با این ویژگی دوستش را پیش چشم مخاطب گذاشته و همراهی دلنشینی را به تصویر میکشد. در یک سوم پایانی کتاب، پیش از آنکه فیلی اعلام کند هوا تاریک شده است، رنگ پس زمینه صفحات تیره میشود تا گذر زمان به تدریج نمایان شود. در نهایت آنجا که رنگ پس زمینه کاملا سیاه شده است و لبریز شدن کاسه صبر فیلی در نزدیکترین فاصله به او مخاطب را به همدلی وادار میکند، ورق برمیگردد و با یک اشاره به بالا غافلگیری مخاطب و فیلی انجام میشود. به این ترتیب فیلی که بعد از شنیدن خبر غافلگیری تا اینجای داستان مقابل فیگی و در سمت راست تصویر حضور داشت، با همراهی فیگی به سمت چپ تصویر قدم گذاشته و باور میکند که گاهی بعضی چیزها مثل دیدن یک شهاب باران ارزش صبر کردن را دارند.
در متن کتاب جملات کوتاه و عبارتهای تکرار شونده، فضایی برای توجه به حروف، کلمات به کار رفته در متن که به اندازه کافی بزرگ و خوانا هستند، ایجاد کرده و مرور آنها میتواند ذهن کودک در آستانه سوادآموزی را برای خواندن آماده کند.
از مجموعه کتاب «فیلی و فیگی» کتابهای دیگری از جمله «ماشین سواری»، «اسباببازی عزیزم!»، «من هم بازی؟»، «خوشحال شدی؟»، «ما توی کتابیم» و «دیدی پرواز کردم؟» و بسیاری عنوان دیگر به فارسی ترجمه شده است.
مو ویلیمز در کارنامه هنری خود علاوه بر مجموعه «فیلی و فیگی»، مجموعه کتابهای کبوتر و کتاب «خرگوش بغلی» را نیز دارد. او تا کنون برای کتابهای «به کبوتر اجازه نده اتوبوس براند.»، «خرگوش بغلی» و «نافل بانی» موفق به دریافت جایزهی برجستهی کالدکات انجمن کتابداران آمریکا شده است. همچنین چند عنوان از کتابهای او برنده جایزه مدال تیودور سیوس گیزل ( جایزهای برای آثار با ارزش ادبی بالا برای نوآموزان) شده است. آثار او به نقل از نیویورکتایمز در فهرست پرفروشترینها قرار دارد.