کتاب «ایزدان هم» آیندهای را به تصویر میکشد که استفاده از انرژی ارزان و پاکیزهای آرام آرام جهان را به نابودی میکشاند! تکنولوژی تولید این انرژی، موسوم به پمپ الکترون، که الکترون و پروتون را بین جهانِ ما و جهانی موازی تبادل میکند، حاصل دانشی است که موجودات پراجهان یا همان جهان موازی به بشر رساندهاند. شیمیدانی فرصتطلب و کمدانش که بر حسب اتفاق راز تکنولوژی را کشف کرده است، تمام اعتبار این کشف را از آن خود میداند. دستاورد بزرگ علم بشر اما جهان ما را به نابودی میکشاند. خطری که کسی دوست ندارد به آن توجه کند.
«ایزدان هم» روایتی غیر خطی دارد؛ اما بر خلاف شیوهی معمول اینگونه روایت از فلاشبک یا بازگشت به گذشته استفاده نمیکند؛ کتاب با فصل 6 آغاز میشود و از آنجا به زمانهای دیگر میرود. البته پیشتر در یادداشت نویسنده خواندهایم که این یک اشتباه نیست و شمارهی فصلها ما را راهنمایی میکنند. همچنین داستان در سه بخش روایت میشود. بخشهای اول و سوم در جهان ما و بخش دوم در پراجهان میگذرد.
بخش نخست دربارهی دکتر هالام است، همان شیمیدان فرصتطلب اما نه چندان درخشانی که پیشتر دربارهاش صحبت کردیم. هالام از سر لجبازی با همکارش، کاملاً ناخواسته، منبع انرژی همیشگی و رایگانی را که به آن «پمپ الکترون» میگویند کشف میکند و انسانها به سرعت به آن وابسته میشوند. دکتر هالام اقبالِ بلندِ خود و راهنمایی موجودات پراجهان را به کلی انکار میکند و همهی اعتبار را به نام خودش میزند و قهرمان بشریت میشود.
قهرمان ساختن از یک فرد، آن هم در عالمِ علم، به مذاق خیلیها خوش نمیآید. از جمله لامونت، فیزیکدان جوانی که در طی پژوهشی دربارهی تاریخچهی «پمپ الکترون» متوجه میشود نه تنها هالام شایستهی این مقام نیست بلکه ادامهی کار پمپ ممکن است به بهای نابودی جهان تمام شود. او نبردی علمی-سیاسی را علیه هالام آغاز میکند، مشاجرات و گفتگوهایی در عرصهی آکادمیک و سیاست در میگیرد که تا پایان بخش نخست کتاب به نفع لامونتِ جوان پیش نمیروند.
در بخش دوم کتاب «ایزدان هم»، میخوانیم که در جهان موازی چه میگذرد و اندک اندک جامعهای ناآشنا و عجیب را میشناسیم. درک آنچه در پراجهان میگذرد کمی دشوار است. تصاویر و اطلاعاتی گنگ از این جهان ناشناخته و موجوات حاضر در آن به آهستگی برای خواننده منطق و معنا پیدا میکنند. موجودات پراجهان از چهار جنس هستند: منطقیها، والدها و عاطفیها سهگانهای را برای پرورش خود و تولیدمثل تشکیل میدهند و موجوداتی که سختجسم نام دارند که هوشمندتر هستند و پراجهان را اداره میکنند. راز آلودگی این جهان و تلاش برای درک رابطهی پمپ الکترون و آنچه در پراجهان میگذرد، این بخش را بسیار خواندنی میکند.
در بخش سوم به همین جهان بازمیگردیم؛ اما نه به زمین. ادامهی داستان روی ماه میگذرد. ماه سالهاست به زیستگاهی برای انسانها تبدیل شده است؛ اما ماهنشینها همیشه احساس میکنند شهروندانی درجه دو و در تبعیض هستند. این موضوع در کنار آشنایی دانشمندی نابودشده به دست هالام و زنی که شهود بسیار بالایی دارد (احتمالاً به دلیل آزمایشهای ژنتیکی)، ماه را به جبههی تازهای برای مقابله با هالام و پمپ الکترون تبدیل میکند.
کتاب «ایزدان هم» در کنار روایتی خواندنی میتواند پُلی باشد به جهانهای دیگر. البته نه فقط جهانهای موازی. خوانندهی کتاب بدون اینکه اطلاعات زیادی دربارهی فیزیک مدرن داشته باشد، میتواند با تکاپوها و جدلهای علمی کتاب همراه شود و گشتی در جهانِ علم بزند. توضیحات علمی کتاب یا از زبان دکتر هالام یا برای توضیح به هالام آورده شدهاند و او همچون بسیاری از مخاطبهای کتاب درک کاملی از فیزیک ندارد. پس نباید نگران دشواری مطالب علمی کتاب بود. آنچه اهمیت دارد مرام و روش یک دانشمند است. رویارویی با دانشمند لافزنِ کمدانش، همراه شدن با دانشمندی جوان، هیجانزده و شتابزده که به خاطر افتادن در دام تقابلهای فردی از هدفش باز میماند و دیدن تلاش دانشمندی که به جای تلاش برای مطرح کردن نامش در پی یافتن راه چاره است، ورودی جذاب به جهان علم را وعده میدهد. همین موضوع میتواند فرصت مناسبی برای گفتوگو دربارهی علم، روشهای علمی، نسبت علم و سیاست و... باشد.
کتاب میتواند ما را به دنیای فلسفه و روانشناسی هم ببرد. جهان موازی کتاب بی آن که حرفی یا اثری از انسان در خود داشته باشد، گویا به تمامی جهانِ انسان است؛ انسان به مثابه وجودی اندیشنده. موجودات پراجهان گرچه به شکلها و حالتهای عجیب هستند و شیوهی زندگی کردنشان برای ما غریب است، اما سهگانهای از عقل، عاطفه و غریزهی بقا هستند ترکیبی بسیار انسانی. کتاب بهانهی خوبی است تا بتوانیم دربارهی خودمان و آنچه ما را میسازد بیاندیشیم و گفتوگو کنیم؛ از تفکرات و احساسهایمان گرفته تا غرایز و سائقها (رانهها = ترغیبکنندهها، سوق دهندهها).
«ایزدان هم» موضوع دیگری برای گفتوگو در اختیارمان قرار میدهد. موضوعی که شاید در سال 1972 که کتاب نوشته شده است، چندان بحثبرانگیز نبوده باشد؛ اما در سال 2021 که من این متن را مینویسم، حتماً نظرها را به خود جلب میکند. در کتاب دانشمندان جهانِ ما همگی مرد هستند و موجودات عقلانی پراجهان و آنهایی که غریزهی بقا دارند هم مَنِشی مردانه دارند و عواطف و شهود ویژگیهایی زنانه هستند. فرضهای پر شبهه و قابل گفتوگو.
«ایزدان هم» نوشتهی آیزاک آسیموف نویسندهی نامدار آمریکایی-روسی قرن بیستم است. او متولد 1920 در شوروی سوسیالیستی است و در کودکی به همراه خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کرده است. آسیموف از کودکی به نوشتن علاقه داشت. اولین داستاناش را سال 1938 در مجلهای علمی تخیلی چاپ کرد. او برای این کتاب جایزهی سحابی و جایزهی هوگو را از آن خود کرد.
علایق آسیموف به نویسندگی محدود نبود. او در کنار نوشتن دکترای بیوشیمی خود را از دانشگاه کلمبیا گرفت و در دانشگاه بوستون استخدام شد و سالها به عنوان استاد دانشگاه فعالیت کرد و در کنارش نویسندهای پر کار باقی ماند. او بیش از 500 داستان نوشته است. آسیموف بیشتر به نوشتن داستانهای علمی تخیلی شهره است؛ آثاری چون مجموعه کتاب «روباتها»، مجموعه کتاب «لاکیاستار» و کتابهای سفر شگفتانگیز، پایان ابدیت، فرزند زمان، آزمایش مرگ، قلوهسنگی در آسمان و ماموریت فراموششده.
حسین شهرابی فراهانی، مترجم کتاب، متولدِ ۱۳۶۰ است. شهرابی که بیشتر کتابهای علمی تخیلی را به فارسی ترجمه میکند، افزون بر «ایزدان هم» سهگانهی «بنیاد»، از آثار آسیموف، را نیز به فارسی برگرداننده است.