آیا فلسفه (نظریه)ی ادبیات کودک همچون معرفتی مستقل از فلسفه (نظریه)ی ادبیات می تواند وجود داشته باشد؟ پاسخ به این پرسش زمانی مثبت است که بتوانیم نشان دهیم ادبیات کودک تفاوتهایی مشخص در مقولاتی همچون "هدف" و "روش" با ادبیات بزرگسال دارد و نیز آشکار سازیم که دست کم برخی مسائلی که فلسفه ی ادبیات کودک با آن مواجه است و باید در حل آنها بکوشد با برخی مسائل که فلسفهی ادبیات با آن درگیر است متفاوت است.
تاکنون در میهن ما بیشتر رسم بر آن بوده است که در تبیین ادبیات کودک، به شیوهای قیاسی، از فلسفه (نظریه)ی ادبیات بهره گرفته شود. از این رو معمولاً مکاتب موجود در نظریه ی ادبی، همچون ساختارگرایی، روانکاوی، ساختزدایی، ...، خاستگاه اندیشه ی بسیاری از صاحبنظران و منتقدانی بوده است که به ادبیات کودک پرداختهاند. اما به نظر میرسد که این قیاس نمی تواند چیزی چندان تازه در باره ی پدیده ی مورد بررسی به ما بگوید و در بهترین حالت یافته های پیشین را بر مواردی تازه تعمیم می دهد. ادبیات گرایی، گونهای تازه از اقتدارگرایی بزرگسالان است که اینک پس از ایدئولوژی گرایی و آموزش گرایی بر نظریه و نقد ادبیات کودک سایه افکندهاست. پس بزرگترین معضل بر سر راه بحث های نظری مربوط به ادبیات کودک معضلی روش شناختی است.
بدینگونه، به نظر میرسد تنها راه پاسخ به این پرسش که آیا فلسفه (نظریه)ی ادبیات کودک ـو یا ادبیات کودکـ میتواند مستقل از فلسفه (نظریه)ی ادبیات و یا ادبیات بزرگسالـ وجود داشتهباشد استفاده از روشهای استقرایی است. روشهای استقرایی ـ آنچنان که در تحقیقات کیفی به کار گرفته میشوندـ میتوانند به کشف ماهیت پدیده ی مورد بررسی بینجامند. به این شکل پژوهش معصومیت و تجربه کوشیده است با بهره گیری از روشی استقرایی که بر اساس آنچه مایکوت و مورهاوس در اثر خود آغاز به تحقیق کیفی (122: 1994) در این باره گفتهانـــــد میتوان نام تجریدی ـ تأویلی بر آن نهاد، پژوهشی تازه را ساماندهد و بکوشد از این طریق هدف و روش ادبیات کودک را بررسیکند. تصور این پژوهش آن است که این روش در بررسی ادبیات کودک، مناسبترین است.
پیشفرض اول این بررسی آن بودهاست که ادبیات کودک ـداستان و شعرـ اثری است که بتواند با کودک ارتباط برقرارکند. بر این مبنا، این رخداد ارتباط است که به ادبیات کودک هستــــــی میبخشد. بنابراین، باید آثاری که در عمل موفق به ارتباط با کودک شدهاند به عنوان واحد تحلیل برگزیده شوند. تجربه نشان دادهاست که در ایران، افسانه های ایرانی توانستهاند، طی سالیان، ارتباطی ژرف با کودکان برقرارکنند. به این دلیل مجموعه ی افسانه های گردآوری شده توســــــط فضلاله مهتدی صبحی (چهار جلد و شامل 71 افسانه) به عنوان واحد تحلیل انتخاب، و با روش تجریدی تأویلی کاویده شدند. از دیگر سو برای یافتن پاسخ به این پرسش که ادبیات کودک به چه نیازی از کودک پاسخ میدهد و برای یافتن مفهومی از "کودکی"، دیدگاههای مربوط به کودکی، از ویلیام بلیک تا کنون، با همان روش مورد تحلیل قرارگرفتند.
نتیجه ی این دو تحلیل هماهنگی و همپوشی بسیاری با هم داشت. در فرایند تحلیل مفهوم کودکی، سازه های پیشنهادی بلیک ـمعصومیت، تجربه، و معصومیت نظامدارـ در عبور از نظریات مختلف فلسفی، تربیتی، و روانشناسی تحولیافتند و تحقیق حاضر به برداشتی متفاوت از آنها رسید. از دیگر سو تحلیل افسانه های ایرانی نشان داد که هدف افسانه ها تسهیل فرایند "عبور کودک از معصومیت به معصومیت نظامدار" است. به این ترتیب، این افسانه ها با فراهم آوردن شرایط تخیلی این عبور، امکانات ذهنی کودک برای عبور واقعی از این مسیر را هموار میسازند. نتایج این تحلیل، همچنین، حاکی از آن است که از تمرکززدایی، و یا به زبان بهتر از نوسان میان تمرکزگرایی و تمرکززدایـــــی، میتوان به عنوان روش عمده ی ادبیات کودک سخن گفت. پیشنهاد تحقیق حاضر آن است که به جای "آشنایی زدایی" که رویکرد ادبیات گرای ما، به گونه ای قیاسی، در تبیین روش ادبیات کودک از آن بهره می برد "تمرکززدایی" جانشین گردد. این پژوهش تکنیکهای تمرکززدایی افسانه های ایرانی را در 7 مورد گروه بندی کرده است: 1) مداخله ی راوی، 2) پایان خوش، 3) اغراق، 4) وارونه سازی، 5) خودنمایی یا خودفاش سازی افسانه، 6) بازگشت و 7) چرخش در زاویه دیدهای مختلف. بدینگونه این مفهوم تازه -تمرکززدایی- به عنوان مشخصهی آثار ادبیات کودک، میتواند به استقلال بحثهای زیباییشناسی ادبیات کودک یاریرساند.
برخی از یافتههای دیگر پژوهش حاضر از این قرارند:
- الف- تأیید کارآیی روش تجریدی ـ تأویلی در پژوهشهای نظری ادبیات کودک.
- ب- ارائهی تقسیم بندی تازه ای از افسانه ای ایرانی بر اساس نظریه ي معصوميت وتجربه. بر این مبنا افسانه ها بر اساس نوع کشمکشی که ارائه می دهند به 6 گروه تقسیم شدند:
- ۱. تجربه علیه معصومیت،
- ۲. تجربه علیه معصومیت نظامدار،
- ۳. تجربه علیه معصومیت و معصومیت نظامدار،
- ۴. تجربه علیه تجربه،
- ۵. معصومیت نظامدار در تقابل با معصومیت، و
- ۶. پوچ (بدون کشمکش).
- ج- نقد برداشتهای برونو بتلهایم و فوت: پیشنهاد بتلهایم در کاربردهای افسون آن است که افسانه های پریان، بخش عاطفی، و قصههای واقعگرا بخش عقلی شخصیت کودک را شکوفا میسازد؛ حال آن که پژوهش حاضر با آشکارکردن ظرفیت افسانه های ایرانی (از جمله افسانه های پریان) در تمرکززدایی، نشان دادهاست که این افسانه ها قدرت شکوفا ساختن توانایی های شناختی (عقلی) کودکان را نیز دارند.
آندره فَوَت نیز معتقد است که افسانه های پریان به نیاز کودک به جادو و جاندارانگاری پاســـــخ میدهند و از همین رو مورد توجه کودک پیش دبستانی قرارمی گیرند. اما پژوهش حاضر بر آن است که افسانهها در همان حال که به این نیاز ـ که در واقع همان تمرکزگرایی است ـ پاسخ می دهند کوششی ژرف در تمرکززدایی نیز دارند که به رشد تفکر منطقی و اجتماعی کودک یاری بسیار میرساند. - د- بر خلاف برخی تصورهای رایج مبنی بر "سیاه یا سفید" بودن شخصیت های افسانه ها ـ که یا خوب یا بدند و تحول نمی پذیرند ـ موارد مشخصی از تحول شخصیت در افسانه های ایرانی یافت شد که تصور یاد شده را به تردید میکشد.
کتاب معصومیت و تجربه در یک پیشگفتار، چهار فصل و یک پیوست ارائه شده است:
- پیشگفتار
- فصل اول: درآمدی بر فلسفه ی ادبیات کودک، شامل: الف) موقعیت و ویژگیهای ادبیات کودک، ب) ویژگیها و مسائل فلسفه ی ادبیات کودک
- فصل دوم: هدف ادبیات کودک (1)
- معصومیت و تجربه در شعر کودک ایران
- فصل سوم: هدف ادبیات کودک (2)
- معصومیت و تجربه در افسانه های ایرانی
- فصل چهارم: روش ادبیات کودک
- بخش پیوست: برای ممکن ساختن آشنایی سرراست تری با افکار ویلیام بلیک، ترجمه ی مقاله ی موریس بورا با عنوان "نغمههای معصومیت و تجربه" در این قسمت ارائه شده است.
بازتابهای معصومیت و تجربه در عرصهی ملی و جهانی:
این کتاب در سال 1383 از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان اثر پژوهشی برتر سالهای 1376 تا 1382 انتخاب شد و شورای کتاب کودک نیز در سال 1385 آن را به عنوان اثر پژوهشی برتر سالهای 1380 تا 1384 انتخاب کرد. این اثر همچنین در سال 2005 از سوی انجمن جهانی پژوهش در ادبیات کودک به عنوان نامزد نهایی بهترین پژوهش سالهای 2003 و 2004 به فهرست کوتاه این رقابت راه پیدا کرد.