در این کتاب به چهار دغدغه ی همه ی مادران و پدران پرداخته شده است: انطباط، کنجکاوی کودکان درباره ی مسائل جنسی، بیماری کودک و توضیح مرگ به کودکان.
شاید بتوان گفت که به شمار پدران و مادران، شیوه های متفاوتی برای آموزش انضباط به کودکان وجود دارد: تنبیه برای آن که کودکان "لوس" نشوند و به تمامی پیرو دستورهای بزرگترها باشند، یا پرهیز از تنبیه، و بردباری در برابر خطاهای کودکان، برای آن که خودانگاره ی مثبت در آن ها تقویت شود.
دربخش "انضباط " این کتاب، راهکارهای میانه ی این دو شیوه به مراقبان کودک پیشنهاد می شود که با عمل به آن ها نه کودک به حال خود رها می شود و نه روحیه و احساساتش نادیده گرفته می شود.
هنگامی که کودک از مراقبان خود می پرسد: "بچه چطور درست می شود؟" یا با نشان دادن آلت تناسلی خود، درباره ی آن می پرسد، همه ی آن ها وحشت زده می شوند و شرمگینانه از او می خواهند که ساکت شود. اما به باور تهیه کنندگان این کتاب در بخش "با پرسش های جنسی کودکان چه باید کرد؟" برای کودک این پرسش از همان دست پرسش هایی است که ممکن است او درباره ی بینی یا دست خود بکند، و به همان اندازه طبیعی است.
در کتاب از مراقبان خواسته شده است با پاسخ ها و انجام کارهایی که تهیه کنندگان پیشنهاد کرده اند، و خودداری از برخوردهای نامناسب، زمینه ی رشد جنسی کودک را در آینده فراهم سازند و از بروز اختلال های جنسی در او در دوران بزرگسالی پیشگیری کنند.
در بخش "هنگامی که کودک بیمار است" مراقبان می توانند به آگاهی های سودمندی درباره ی نشانه های بیماری های گوناگون کودکان، برای اقدام به موقع در زمینه ی درمان آن ها و بردن کودک نزد پزشک، اهمیت تغذیه در تندرستی کودک و روش های مناسب تغذیه ی کودک در هنگام بیماری، دست یابند.
مرگ برای انسان گریز ناپذیر است و در پی خود بار سنگینی از اندوه و درد برای بازماندگان فرد درگذشته به جای می گذارد. به همین سبب، بزرگ ترها می کوشند از گفت و گو درباره ی مرگ و گریز ناپذیری آن با کودکان بپرهیزند. اما کودک به دنبال مرگ یکی از خویشاوندان، یا در فیلم های تلویزیونی، یا مرگ حیوان خانگی خود، با این پدیده رو به رو می شود. چه باید به او بگوییم؟ برای کمک به او در تحمل مرگ عزیزش چه باید بکنیم؟
در بخش "مرگ و زندگی" کتاب، مراقبان کودک می آموزند که چگونه به او در درک مرگ کمک کنند، بی آن که در رویارویی با مرگ به انکار بپردازد و از غم واندوه دوری کند که پیامد آن در بزرگسالی، ناتوانی در درک احساسات انسانی است، یا در پی مرگ نزدیکان دچار اضطراب، آشفتگی روانی و افسردگی شود.