مسافرخانه ی ماه نصفه

آرون لال است. مادر در آستانه دوازده سالگی برای اولین بار او را در خانه تنها می گذارد و برای تهیه آذوقه و هدیه ای برای او به شهرمی رود. او پدر خود را در کودکی از دست داده است و با مادرش تنها زندگی می کند. او طی این سال ها خواندن و نوشتن را از مادر آموخته است.

 روز بعد بوران و کولاک شروع می شود و همه جا را هم برف پوشانده است. آرون برای مادرش نگران است. پس مقداری آذوقه و لباس برمی دارد و بدنبال مادر می رود. در جستجوی مادر، بطور تصادفی به یک مسافرخانه می رسد. مسافرخانه ماه نصفه جایی که مهمانخانه دار آن، خانم کراگل او را به دام می اندازد و با برداشتن لباس و پوتین های او نه تنها مانع رفتن او می شود، بلکه او را هم وادار به انجام کارهای سخت مانند درست کردن آتش و پختن غذا می کند چون بخاری های مسافرخانه تنها بدست انسانی پاک و شریف روشن می شود. آرون متوجه می شود که خانم کراگل جیب بر ماهریست و از همه مهمان هایش دزدی می کند. سرانجام آرون چه می شود؟ آیا او مادر خود را پیدا می کند؟

تلاش، مقاومت و پایداری و مسئولیت پذیری پیام ارزشمند داستان برای مخاطبانش است و به نوجوانان یادآوری می کند که نقص عضو نمی تواند مانع از انجام کارها شود.

 

 

عنوان لاتین
The Half-a-Moon Inn
گزیده‌هایی از کتاب

سمسار، نعره زنان گفت:" پسر جان، بهتر است در مورد کیف پول من دروغ نگفته
باشی، وگرنه دستم را فرو می کنم توی حلقت ومثل هویج قلبت را بیرون می کشم."

برگردان
پارسا مهین پور و نسرین وکیلی
سال نشر
۱۳۸۹
نویسنده
Paul Fleischman, پل فلیش من
ویراستار
مینو کریم زاده
Submitted by editor3 on